انشایی در مورداحترام به بزرگترها و والدین

در مورد احترام به بزرگترها

نعمت
وجود بابرکت آنان ، اغلب تا هستند، ناشناخته است. وقتی ‏به جایگاه حساس و
مهم و نقش کارگشاى آنان پى مى‏برند که از دست‏بدهند. چه بسیار اختلافها و
قهرها و نزاعهاى خانوادگى که پس ازدرگذشت «بزرگ خاندان‏» چهره نشان میدهد و
چه بسیار رابطه‏ ها ورفت و آمدها که قطع میشود. یا به سردى میگراید ، و
علت آن فقط ازدنیا رفتن محورى است که مایه دلگرمى، امید، انس و معاشرت
فامیل‏است.

رسول خدا(ص) فرمود: «البرکه مع اکابرکم‏»; (1) .

برکت و خیر ماندگار، همراه بزرگترهاى شماست.

در سخن دیگر فرمود: «الشیخ فى اهله کالنبى فى امته‏»; (2) .

پیرمرد در میان خانواده‏اش، همچون یک «پیامبر» در میان امتش‏است.

این
اشاره به همان نقش محورى، فروغ‏بخشى، صفاآورى، هدایت‏و ارشاد، تجمع و الفت
است که در وجود آنان نهفته است. پس اگربزرگترها در فامیل و خانواده، چراغ
روشنى‏بخش و محور وحدت وهمدلى و عامل انس و ارتباط و رفت و آمدهاى
خانوادگى‏اند، باید این‏جایگاه، محفوظ بماند و مورد حراست و تقویت قرار
گیرد.

ب – حرمت‏بزرگترها

رعایت
ادب و مقتضاى حق‏شناسى نسبت‏به عمرى تلاش‏صادقانه و ایثارها، گذشتها،
دلسوزیها و سوختن و ساختنها که بزرگان‏از خود نشان داده‏اند، آن است که در
خانواده‏ها مورد تکریم قرار گیرند،عزیز و محترم باشند، به آنان بى‏مهرى
نشود، خاطرشان آزرده نگردد،به توصیه‏ها و راهنماییهایى که از سر سوز و
تجربه مى‏دهند، بى‏اعتنایى‏نشود.

خود
«بزرگسالى‏» و «سن بالا» در فرهنگ دینى ما احترام دارد. این‏سخن پیامبر
خدا(ص) است: «من عرف فضل کبیر لسنه فوقره، آمنه الله تعالى‏من فزع یوم
القیامه‏»; (3) .

هر
کس فضیلت و مقام یک «بزرگ‏» را به خاطر سن و سالش‏بشناسد و او را مورد
احترام قرار دهد، خداى متعال او را از هراس ونگرانى روز قیامت ایمن
مى‏دارد.

احترام
به بزرگترها و ترحم و مهربانى نسبت‏به کوچکترها، ازدستورالعملهاى اخلاقى
اسلام است و کانون خانواده‏ها را گرم و مصفامى‏سازد و این، توصیه امام
صادق(ع) است که فرمود:

«لیس منا من لم یوقر کبیرنا و لم یرحم صغیرنا»; (4) .

کسى که بزرگ ما را احترام نکند و کوچک ما را مورد شفقت وعطوفت قرار ندهد، از ما نیست.

این سخن را نیز از على(ع) به یاد داشته باشیم که فرمود:

«یکرم العالم لعلمه و الکبیر لسنه‏»; (5) .

دانشمند را به خاطر علمش و بزرگسال را به خاطر سن او، بایداحترام کرد.

اگر
جوانان قدر پیران را نشناسند و به جایگاه آنان حرمت ننهند،هم رشته‏هاى
عاطفى پیوندهاى انسانى از هم گسسته مى‏شود، هم ازرافت و عاطفه و تجربه
سالخوردگان محروم مى‏شوند، هم نشانه‏بى‏توجهى خود به ارزشها را امضا
کرده‏اند. حضرت على(ع) در یکى ازسخنان خویش، ضمن انتقاد از اوضاع زمانه و
ناهنجاریهاى رفتارى‏مردم، از جمله بر این دو مساله تاکید مى‏فرماید: 1-
بى‏احترامى‏کوچکترها نسبت‏به بزرگترها 2- رسیدگى نکردن توانگران
به‏نیازمندان:

«انکم فى زمان … لا یعظم صغیرهم کبیرهم و لا یعول غنیهم فقیرهم‏»; (6) .

شما در زمانه‏اى به سر مى‏برید که کوچک به بزرگ تعظیم و تکریم‏نمى‏کند و ثروتمند، به فقیر رسیدگى نمى‏کند!

 

نسبت‏به والدین

سالمندان
به طور عموم، از احترام برخوردارند. اگر پدر و مادرباشند که این وظیفه،
سنگین‏تر و مسؤولیت مضاعف است. قرآن کریم‏از تندى و پرخاش نسبت‏به پدر و
مادر پیر نهى مى‏کند و به سخن نیک‏و لحن شایسته و خضوع و تواضع و گستردن
بال رافت در برابر آنان وخیرخواهى و دعا در حق آنان دعوت مى‏کند.

فرمان خداوند، چنین است:

«اما
یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و
قل‏لهما قولا کریما، واخفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما کما
ربیانى‏صغیرا»; (7) .

هر
گاه یکى از آن دو (پدر و مادر) یا هر دو نزد تو به سن پیرى وسالمندى
رسیدند، به آنان اف مگو، آنان را طرد مکن و به آنان سخن‏کریمانه بگو و بال
فروتنى را از روى رحمت و شفقت‏براى آنان‏بگستر، و بگو: پروردگارا! همان
گونه که مرا در خردسالى‏ام تربیت‏کردند، تو نیز بر آنان رحمت آور.

ادب
و احترام نسبت‏به پدر و مادر بزرگسال، آن است که: آنان را به‏اسم، صدا
نکنى، به احترامشان برخیزى، از آنان جلوتر راه نروى، باآنان بلند و
پرخاشگرانه سخن نگویى، نیازهایشان را برآورى،خدمتگزارى به آنان را وظیفه‏اى
بزرگ بدانى و از آنان در سن کهولت وپیرى مراقبت کنى.

در
حدیث است که امام باقر(ع) فرموده است: پدرم به مردى‏نگریست که همراه پسرش
راه مى‏رفتند و پسر به بازوى پدرش تکیه‏داده بود. پدرم تا زنده بود، با آن
جوان (به خاطر این بى‏حرمتى نسبت‏به‏پدرش) صحبت نکرد. (8) .

به
همان اندازه که آزردن آنان و «عاق‏» شدن، حرام و نکوهیده است‏و از آن نهى
شده است، دل به دست آوردن و جلب رضایت و نیکى به‏آنان سفارش شده است و این
خدمتگزارى، سبب بهشتى شدن فرزندان‏به شمار آمده است.

«ابراهیم
بن‏شعیب‏» گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: پدرم بسیارپیر و سالخورده و
ناتوان شده است. هر گاه حاجتى داشته باشد او رابرمى‏داریم و بر دوش
مى‏کشیم. حضرت فرمود: «ان استطعت ان تلى ذلک‏منه فافعل و لقمه بیدک، فانه
جنه لک غدا»; (9) اگر بتوانى عهده‏دار کارهاى اوشوى چنین کن، حتى با دستانت
لقمه در دهان او بگذار، که این فرداى‏قیامت، براى تو بهشت (یا سپر از آتش:
جنه) خواهد بود.

 

انتقال فرهنگ

از
عمده‏ترین راههاى انتقال یک فرهنگ به نسلهاى آینده، رفتارپدر و مادر و
مربیان است. کودکان، آنچه را در رفتار بزرگترها ببینند، ازآن الگو
مى‏گیرند. احترام به بزرگترها و رعایت ادب و تکریم نسبت‏به‏سالخوردگان، اگر
در عمل و رفتار ما تجلى یابد، فرزندان ما نیز، این‏فرهنگ را مى‏آموزند و
با همین آداب و سنن بار مى‏آیند. کسى که انتظارادب و معرفت و حق‏شناسى از
فرزندانش دارد، باید همین حالت رانسبت‏به پدر و مادر و بزرگترها نشان دهد،
تا کوچکترها هم از اوبیاموزند.

این
یک سنت تاریخى و تاثیر و تاثر از اعمال و رفتار است. هرکس چیزى را درو
مى‏کند که کشته است. اگر در حدیث است که «لامیراث کالادب‏»; هیچ ارثى
همانند ادب نیست که از بزرگان به فرزندان‏برسد، در این مورد هم مصداق
مى‏یابد.

امام على(ع) فرمود:

«وقروا کبارکم، یوقرکم صغارکم‏»; (10) .

به بزرگانتان احترام کنید، تا کوچکترها هم به شما احترام کنند.

امام صادق(ع) نیز فرموده است:

«بروا آباءکم، یبرکم ابناؤکم‏»; (11) .

به پدرانتان نیکى کنید، تا فرزندانتان هم به شما نیکى کنند.

این دقیقا برداشت محصول، از زراعتى است که انسان با رفتارش‏در زمین دل و لوح جان کودکان انجام مى‏دهد.

دهقان سالخورده چه خوش گفت‏با پسر.

کاى نور چشم من، بجز از کشته، ندروى!

مهمترین
درس تربیتى، آن است که با عمل داده شود. کودکان نیزمستعدترین شاگردانى‏اند
که «درسهاى عملى‏» را با دقت، از رفتار مامى‏آموزند. اگر ما به
سالمندانمان احترام نگذاریم، از خردسالان ونوجوانان چه انتظارى داشته باشیم
که با سالخوردگان و خود ما بااحترام و تعظیم و تکریم، برخورد کنند؟ این
ارتباط متقابل درتاثیرگذاریهاى رفتارى را نمى‏توان نادیده گرفت. به قول
معروف، اگراحترام امامزاده، توسط متولى رعایت نشود، از دیگران چه
انتظارى‏است؟!

جاى
سالمندان، پیش از آنکه در «آسایشگاه‏»ها و «سراى سالمندان‏»باشد، کانون
گرم و بامحبت‏خانه‏هاست، تا چراغ خانه روشن بماند ومحور تجمع و الفت افراد
گردند. و از اندیشه آنان نیز استفاده شود.بالاخره آنان، حاصل یک عمر، تجربه
و چشیدن سرد و گرم روزگارندو مى‏توانند «مشاور» خوبى در تصمیم‏گیریهاى
زندگى باشند.

آنچه در آینه جوان بیند.

پیر در خشت‏خام، آن بیند.

این هم بعد دیگرى از برخورد با پیران است.

 

و چه نیکو سروده است ملک‏الشعراى بهار:

سحرگه به راهى یکى پیر دیدم.

سوى خاک، خم گشته از ناتوانى.

بگفتم: چه گم کرده‏اى اندرین ره؟

بگفتا: جوانى، جوانى، جوانى.

پى‏نوشتها:

1) بحارالانوار، ج‏72، ص‏137.

2) همان.

3) همان.

4) همان، ص‏138.

5) غررالحکم، چاپ دانشگاه، حدیث 11007.

6) همان، حدیث 3857.

7) اسراء، آیه 23 و 24.

8) بحارالانوار، ج‏71، ص‏64.

9) همان، ص‏56.

10) غررالحکم، چاپ دانشگاه، حدیث 10069.

11) بحارالانوار، ج‏71، ص‏65.

ورود به بهشت و برخورداری از درجات بالای بهشتی:

از جمله آثار اخروی که در نتیجه احترام به پدر و مادر برای انسان حاصل می‌شود، رسیدن به بهشت و بهره‌مندی از نعمت‌های فراوان آن است.

خداوند
در قرآن سعادت و شقاوت انسان را بسته به اعمال او می‌داند و برای هر یک از
اعمال انسان درجه و مرتبه‌ای قرار داده است: «برای هر یک برابر اعمالی که
انجام داده اند درجاتی است، که پروردگار تو از آنچه می کنند غافل
نیست.»(انعام/132)

اگر
احترام به پدر و مادر در نزد خدا در مرتبه‌ای بسیار بالا قرار دارد، پس چه
پاداشی بهتر و ارزشمندتر از بهره‌مندی از بهشت و درجات بالای آن برای
انسان می‌تواند وجود داشته باشد؟

امام
باقر(ع) در مورد مؤمنان برخوردار از جایگاه والای بهشتی می‌فرماید: «اگر
مؤمنی چهار ویژگی در خود داشته باشد خداوند او را در بالاترین و شریف‌ترین
جایگاه قرار خواهد داد: کسی که یتیمی را پناه داده و بر او پدرانه نظر
افکند، کسی که ضعیفی را مورد ترحم قرار دهد و در حد کفایت به او کمک کند،
کسی که به والدین خود انفاق و با آنان مدارا کند، و آن که به ایشان نیکی
کرده و از نگران ساختن آنها اجتناب نماید».

یکی
از پیامدهای نیک احترام به والدین، همنشینی با نیکان در آخرت است.
بزرگترین آرزو و خواسته اهل‌ ایمان، همنشینی با «ابرار» چه در دنیا و چه در
آخرت است. آنان از خدا می‌خواهند که با نیکان بمیرند و با ایشان محشور
شوند: «پروردگارا! گناهان ما را بیامرز و زشتی‌های ما را بپوشان و ما را با
نیکان بمیران».

همنشینی با نیکان:

کسی
که به خدا ایمان داشته باشد، برای جلب رضایت خدای متعال و برخورداری از
فضل و رحمت الهی تمام سعی و تلاش خود را به کار می‌گیرد و با اعمال شایسته،
راه رسیدن به رستگاری را می‌پیماید. یکی از آن اعمال نیک، احترام به پدر و
مادر است که سعادت آخرت و همنشینی با نیکان را به‌دنبال خواهد داشت.

پیامبر
اکرم(ص) در بیان نیکی به پدر و مادر و نتیجه آن در آخرت و روز قیامت
می‌فرماید: «کسی که برای پدر و مادرش حج انجام دهد و یا بدهکاری آنها را
بپردازد، خداوند او را در روز قیامت با نیکان بر می‌انگیزد».

انسان
موجودی است که همیشه به خداوند محتاج است و همواره در تمام کارها باید به
او متوسل شود و از او کمک بخواهد. دعا بهترین وسیله ارتباط بین خدا و انسان
است. خداوند بزرگ بندگان خود را به دعا کردن سفارش کرده و وعده استجابت به
آنان داده است. چنانکه درسوره بقره می‌فرماید: «دعای دعاکننده را، به
هنگامی که مرا می‌خواند، پاسخ می‌گویم».

البته
خداوند متعال برای دعا و استجابت آن و همچنین برای درخواست‌کنندگان آن
شرایطی قرار داده است که باید به آن شرایط عمل کرد. در این رابطه پدر و
مادر از جمله کسانی هستند که دعایشان در حق فرزندان خوش رفتار مستجاب
می‌شود.

اجابت دعای والدین در حق فرزندان:

در
اهمیت دعا برای فرزندان همین بس که حضرت امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه،
دعای 25 را به فرزندان خود اختصاص می‌دهد و از خداوند نیک بختی آ نها را
می‌خواهد.

امام
صادق(ع) در اهمیت دعای والدین در حق فرزندان می‌فرماید: «خداوند دعای سه
کس را رد نخواهد کرد: دعای پدر در حق فرزند در هنگام نیکی به او، دعای پدر
بر ضد فرزند (نفرین) هنگامی که مورد عاق او واقع شود و دعای مظلوم بر
ظالم».

والدین
از نظر اخلاقی و تربیتی بر فرزندان خود تأثیر زیادی دارند. پدر و مادر
اولین کسانی هستند که فرزندان در تمام مراحل زندگی، آنها را به عنوان الگوی
خود قرار می‌دهند.

بنابراین
کسی که انتظار ادب و معرفت و حق‌شناسی از فرزندانش دارد، باید همین حالت
را نسبت به پدر و مادر خودش و بزرگترها نشان دهد، تا کوچکترها هم از او
بیاموزند. اگر کسی پدر و مادرش را احترام کرد نتیجه آن را در احترام
فرزندانش به خود خواهد دید. اگر فرزند ببیند که پدر و مادرشان نیکی به
والدین را سرلوحه زندگی خود قرار داده‌اند و به آن اهتمام می‌ورزند، او هم
نسبت به آنان چنین خواهد کرد.

امام صادق(ع) می‌فرماید: «به پدرانتان نیکی کنید تا فرزندانتان به شما نیکی کنند.» (بحارالانوار/ج71/ص65)

موجب نیکی فرزندان:

خداوند
انسان را به عنوان با ارزش‌ترین گوهر وجود خلق کرد، به او معرفت عطا کرد و
میوه محبت و دوستی را در دلش به بار نشاند و خانواده را مکانی امن برای
پرورش و آرامش او قرار داد.

از
نشانه‌های او آن است که از جنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنار
آنان آرامش یابید و میان شما و همسرانتان علاقه شدید و رحمت قرار داد،
بی‌شک در این (نعمت الهی) برای گروهی که می‌اندیشند نشانه‌های قطعی
است.(روم/21)

از
این رو خانواده مقدس‌ترین نهاد و اساس رشد و حیات جامعه است و اسلام برای
آن اهمیت بسیاری قائل شده، آن را کانون اخلاقی جامعه و زیر بنای اصلی حیات
اجتماعی می‌داند.

در
اسلام رمز استحکام و ماندگاری خانواده توجه به ارزش‌های متعالی دینی و
رعایت ارزش‌های انسانی شناخته شده است و برای هر یک از افراد در خانواده
مسئولیت و وظایفی قرار داده و همه اعضای خانواده را موظف به رعایت این اصول
کرده است. در این صورت است که محیط خانواده محیطی پربار و سالم خواهد بود.

اشاره:

از
مهم‌ترین تکالیفی که در قرآن به آن سفارش فراوان شده و در آموزه‌های
اسلامی نیز به عنوان یک فضیلت اخلاقی شناخته شده است؛ احسان و احترام به
پدر و مادر است چنان که خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: جز خداوند یگانه
را پرستش نکنید و به پدر و مادر احسان کنید.(بقره/83)



حدیث هایی در مورد انصاف

اخلاق پسندیده

انصاف

1- موقعیکه حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هفت ساله
شد روزی به مادرش حلیمه ی سعدیه فرمود برادرانم کجا هستند؟ جواب داد:
فرزند عزیز، آنان گوسفندانی را که خداوند به برکت وجود تو به ما مرحمت کرده
است به چرا می برند. طفل گفت: مادر، درباره ی من با انصاف رفتار ننمودی.
مادر پرسید چرا؟ فرمودند: آیا سزاوار است که من در سایه ی خیمه باشم و شیر
بنوشم و برادرانم در بیابان برابر آفتاب سوزان باشند.

منبع: بحار6،ص88

2- حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند: خویشتن را با
فضایل اخلاقی و ملکات انسانی بیارایید، از ستم خودداری کنید، به حق و درستی
رفتار نمایید و با قضاوت وجدانی خود نسبت به مردم منصف باشید.

منبع: غررالحکم،ص 352

3- حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند: روابط برادرانه با وجود انصاف و رفتار منصفانه قابل بقاء و دوام است.

منبع: مستدرک، جلد2، ص 308

4- حضرت امام سجّاد (علیه السّلام) فرموده اند: حق رفیق این
است که با او براساس تفضل و عواطف عالیه انسانی برخورد نمایی و در مواردیکه
که قادر به تفضل اخلاقی نیستی باید از مرز عدل و انصاف تنزل ننمایی و
موظفی که رفیقت را همواره احترام کنی همانطور که او محترمت می دارد.

منبع: تحف العقول، ص 266

5- از حضرت امام سجّاد (علیه السّلام) حدیث شده که رسول اکرم
(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در آخر خطبه ی خود فرمودند: خیر و سعادت
برای کسی است که اخلاقش پسندیده و خُویَش پاک باشد، باطنش نیکو و ظاهرش خوب
باشد، مازاد اموال خود را انفاق کند و از اداء سخنان زائد امساک نماید و
با همه ی مردم به عدل و انصاف رفتار کند.

منبع: کافی 2ریال ص 144

6- حضرت امام صادق (علیه السّلام) از رسول اکرم (صلّی الله
علیه و آله و سلّم) حدیث کرده که فرموده اند: کسی که با مال خود به یاری
تهیدستان می رود و با تمام مردم براساس انصاف رفتار می کند او مومن واقعی و
پیرو حقیقی مکتب اسلام است.

منبع: کافی،جلد2، ص 147

 



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top