آزادی معنوی
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین باری الخلایق اجمعین و الصلاه و السلام علی عبدالله و
رسوله و حبیبه و صفیه، سیدنا و نبینا و مولانا ابی القاسم محمد صلی الله
علیه و آله و سلم و علی اله الطیبین الطاهرین المعصومین.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و
لانشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله. **آل عمران –
64.***
در مرحله سوم درباره وابستگی این دو نوع آزادی به یکدیگر یعنی
درباره اینکه آیا مثلاً آزادی معنوی بدون آزادی اجتماعی میسر هست یا نه، و
بالعکس آیا آزادی اجتماعی بدون آزادی معنوی میسر هست یا نه، و بیشتر در
قسمت دوم بحث میکنیم، یعنی وابستگی آزادی اجتماعی به آزادی معنوی
کلمه مولا
در مقدمه سخنم مطلبی را
به مناسبت امروز که روز ولادت مولای متقیان علی علیهالسلام است و من به
همین مناسبت این بحث را انتخاب کردم، عرض میکنم از جمله کلماتی که ما زیاد
درباره وجود مقدس ایشان استعمال میکنیم کلمه (مولا) است: (مولای متقیان)،
(مولی الموالی) و گاهی (مولا) به طور مطلق، (مولا) چنین فرمود به قول
(مولا) چنین این کلمه را اول بار شخص مقدس رسول اکرم درباره علی
علیهالسلام در آن جمله معروف که شیعه و سنی درباره آن اتفاق نظر دارند
اطلاق کرد، فرمود: (من کنت مولاه فهذا علی مولاه) **بحارالانوار ج 26 – ص
331.*** آن که من مولای او هستم، این علی (که من دست او را بلند کردهام)
مولای اوست. بگذریم از اینکه در قرآن هم آیهای هست که این کلمه در آن به
کار رفته و در تفسیر آن وارد شده مقصود علی علیهالسلام است، آنجا که
میفرماید: (فان الله هو مولاه و جبریل و صالح المومنین) **تحریم – 4. ***
ولی این جملهای که عرض کردم نص صریح رسول اکرم است.
کلمه مولا یعنی
چه؟ امشب نمیخواهم درباره کلمه مولا زیاد صحبت کنم. همین قدر اجمالا عرض
میکنم که مفهوم اصلی این کلمه (قرب) و (دنو) است. در مورد دو چیز که پهلوی
یکدیگر و متصل به یکدیگر باشند، کلمه (ولا) یا (ولی) یا کلمه (مولا) به
کار برده میشود و لهذا غالباً در دو معنی متضاد به کار میرود. مثلاً به
خداوند اطلاق مولا نسبت به بندگان شده است و بالعکس، به آقا هم اطلاق شده و
به غلام هم گفته میشود یکی از معانی کلمه (مولا) که مقصودم همین است،
(معتق) یعنی آزاد کننده است. به کسی که آزاد میشود (معتق) میگویند. کلمه
مولا، هم به (معتق) اطلاق شده است و هم به (معتق) یعنی هم به آزادکننده
مولا میگویند، هم به آزاد شده.
اینکه رسول اکرم فرمودند: (من کنت
مولاه فهذا علی مولاه) مقصود چیست؟ مقصود کدامیک از معانی مولا است؟ من
نمیخواهم بگویم که چه معانی از نظر عقیده خودم در اینجا درست است ولی به
مناسبت بحثم عرض میکنم ملای رومیهمین حدیث را در مثنوی آورده و یک ذوقی
به خرج داده است و از کلمه مولا یعنی (معتق) یعنی آزادی بخش را گرفته است.
ظاهراً در دفتر ششم مثنوی است. داستان معروفی دارد، داستان قاضی خیانتکار و
زن، که قاضی میخواهد در صندوق مخفی بشود او را مخفی میکنند و به دوش
حمال میدهند بعد قاضی به آن حمال التماس میکند که هر چه میخواهی به تو
میدهم، تو برو و معاون مرا خبر کن تا بیاید این صندوق را بخرد معاون او را
خبر میکنند، میآید صندوق را میخرد و او را آزاد میکند بعد ملا از
اینجا گریز میزند، میگوید: همه ما در صندوق شهوات تن زندانی هستیم ولی
خودمان نمیدانیم احتیاج به آزاد کنندهای داریم که ما را از این صندوق
شهوات نفس و بدن نجات بخشد، انبیاء و مرسلین آزادکننده و نجات بخش هستند.
سپس میگوید:
زین سبب پیغمبر با اجتهاد – نام خود وان علی مولا نهاد
گفت هر کس را منم مولا و دوست – ابن عم من علی مولای اوست
کیست مولا، آن که آزادت کند – بند رقیت ز پایت بر کند
این واقعاً یک حقیقتی است، یعنی قطع نظر از اینکه معنی جمله (من کنت مولاه
فهذا علی مولاه) همین باشد یا نباشد، یعنی پیغمبر که خودش و علی را (مولا)
نام نهاد به اعتبار آزادبخشی بود یا نبود، این خود حقیقتی است که هر
پیغمبر بر حقی برای آزاد کردن مردم آمده است و خاصیت هر امام بر حقی همین
جهت بوده است.
معنی (آزادی)
حال ببینیم معنی آزادی
چیست. این آزادی و آزادگی که میگویند یعنی چه؟ آزادی یکی از لوازم حیات و
تکامل است، یعنی یکی از نیازمندیهای موجود زنده آزادی است. فرق نمیکند که
موجود زنده از نوع گیاه باشد یا از نوع انسان، هر حال نیازمند به آزادی
است. منتها آزادی گیاه متناسب با ساختمان آن است، آزادی حیوان طور دیگری
است، انسان به آزادیهای دیگری ماورای آزادیهای گیاه و حیوان نیاز دارد. هر
موجود زنده خاصیتش این است که رشد میکند، تکامل ندارند، نیازمند به آزادی
هم نیستند. اصلاً آزادی برای جمادات مفهوم ندارد. ولی گیاه باید آزاد باشد.
موجودات زنده برای رشد و تکامل به سه چیز نیاز دارند:
1. تربیت 2. امنیت 3. آزادی
تربیت عبارت است از یک سلسله عوامل که موجودات زنده برای رشدشان به آنها
احتیاج دارند. مثلاً یک گیاه برای رشد و نموش به آب و خاک احتیاج دارد به
نور و حرارت احتیاج دارند یک حیوان احتیاج به غذا دارد و یک انسان تمام
احتیاجات گیاه و حیوان را دارد، بعلاوه یک سلسله احتیاجات انسانی که همه
آنها در کلمه تعلیم و تربیت جمع است این عوامل به منزله غذاهایی است که
باید به یک موجود زنده برسد تا رشد بکند باور نکنید که یک موجود زنده
بتواند بدون غذا رشد بکند قوه غاذیه یکی از لوازم زندگی موجود زنده است.
دومین چیزی که موجود زنده به آن احتیاج دارد امنیت است امنیت یعنی چه؟
یعنی موجود زنده چیزی را در اختیار دارد، حیات دارد، لوازم و وسایل حیات را
هم دارد، باید امنیت داشته باشد تا آنچه را دارد از او نگیرند، یعنی از
ناحیه یک دشمن، از ناحیه یک قوه خارجی، آنچه دارد از او سلب نشود. انسان هم
به تعلیم و تربیت احتیاج دارد و هم به امنیت، یعنی جان دارد جانش را از او
نگیرند، ثروت دارد ثروتش را از او نگیرند، سلامت دارد سلامتش را از او
نگیرند، آنچه را دارد از او نگیرند.
سومین چیزی که هر موجود زندهای به
آن احتیاج دارد آزادی است. آزادی یعنی چه؟ یعنی جلوی راهش را نگیرند پیش
رویش مانع ایجاد نکنند. ممکن است یک موجود زنده امنیت داشته باشد، عوامل
رشد هم داشته باشد ولی در عین حال موانع جلوی رشدش را بگیرد، مثلاً یک درخت
وقتی میخواهد رشد بکند باید جلویش فضای بازی باشد اگر شما نهالی را در
زمین بکارید در حالی که بالای آن یک سقف بزرگی باشد. ولو این نهال نهال
چنار باشد امکان رشد برای آن نیست هر موجود زندهای که میخواهد راه رشد و
تکامل را طی کند، یکی از احتیاجاتش آزادی است پس آزادی یعنی چه؟ یعنی نبودن
مانع، انسانهای آزاد انسانهایی هستند که با موانعی که در جلوی رشد و
تکاملشان هست مبارزه میکنند، انسانهایی هستند که تن به وجود مانع
نمیدهند، این هم تعریف مختصری از آزادی.
برای آشتی دادن دو نفر چه کار کنیم؟
گاهی با بهانه های خیلی کوچک شروع می شود و گاهی با دلایل خیلی جدی؛ گاه
سابقه های دیرینه دارد و گاه در چشم به هم زدنی اتفاق می افتد؛ بعضی اوقات
میان ۲ نفر اتفاق می افتد و بعضی وقت ها یک فامیل را به ۲ دسته تقسیم می
کند؛ اختلافات خانوادگی، مشکلی است که سرزده از راه می رسد و باعث ایجاد
کدورت و قهر و قطع ارتباط میان خانواده ها می شود.
قدیم ترها همیشه وظیفه رفع و رجوع کردن و برقراری صلح و آشتی
برعهده ریش سفیدها و بزرگ ترها بود. حالا اما اوضاع کمی فرق کرده.جوان ها
هم وارد میدان شده اند جوان هایی که میانداری می کنند و برای آشتی دادن
میان ۲ خانواده پیشقدم می شوند. اما برای آنکه یک آشتی دهنده خوب باشید چه
مقدماتی لازم است؟ اگر با ما همراه باشید راه های میانبر تبدیل شدن به یک
آشتی دهنده موفق را با هم مرور می کنیم.
تبدیل شدن به یک آشتی دهنده خوب آن قدرها هم کار سختی نیست. شما باید یکسری
خصوصیات مثبت را در خود تقویت کنید تا از یک طرف توانایی های لازم برای
مدیریت یک موقعیت پیچیده را داشته باشید و از سوی دیگر ۲طرف شما را به
عنوان یک میانجی عادل، بی طرف و توانمند قبول کنند. همه اینها لازمه اش این
است که شما چهره مثبتی از خود در میان خانواده به جای گذاشته باشید. در
میهمانی های فامیل حضور فعال داشته باشید. در مشکلات و سختی ها، عزا و
عروسی در کنار خانواده باشید. در گفت وگوهای فامیلی فرد فعالی باشید. فردی
با محبت و حساس به نیازهای خانواده و اقوام باشید. در موقعیت هایی که پیش
می آید تصمیمات منطقی بگیرید و در یک کلام اقوام و فامیل، شما را به عنوان
یک فرد منطقی، مهربان، با تدبیر و عادل بشناسند.
از کجا شروع کنیم؟
ابتدا شما باید با هر کدام از طرفین اختلاف در یک زمان و مکان مناسب و در
جلسه ای خصوصی صحبت کنید و حرف های آنها را به خوبی بشنوید. اینکه ریشه
اختلاف از کجا به وجود آمده و چرا طولانی شده؛ اینکه حساسیت های هر کدام از
طرفین روی چه موضوعاتی است؛ درباره اینکه چه چیزی بیشتر از همه ناراحتشان
کرده، توقعشان از طرف مقابل چیست و تا چه حد آمادگی بخشیدن طرف مقابل را
دارند ازجمله چیزهایی است که شما باید در این جلسه طولانی از میان هزاران
کلمه درددل و دلخوری و شکایت، با صبر و حوصله و گوشی شنوا کشف کنید.
طرفین را آماده کنید
بعد از شنیدن درددل ها و صحبت های طرفین، شما باید در همان جلسه اول که به
صورت خصوصی با او برگزار می کنید، صحبت های اولیه را انجام بدهید تا طرفین
برای جلسه بعدی که با حضور ۲ طرف برگزار خواهد شد آماده شوند. یادتان باشد
هرچند شما برای حل اختلاف ۲ نفر باید ریشه های اختلاف را شناسایی و آنها را
حل کنید اما شاه کلید شما برای باز کردن قفل اختلاف ۲طرف تحریک عواطف و
احساسات ویژه آنهاست. شما باید بتوانید به خوبی احساسات ۲ طرف را با مسئله
درگیر و با ایجاد جوی عاطفی گلدان قلب آنها را برای کاشت گل آشتی آماده
کنید. حالا نوبت به این می رسد که به شما بگوییم چطور فضای عاطفی ایجاد
کنید.
مواد لازم برای ایجاد یک فضای عاطفی
از احادیث موجود در مذمت قهر و کینه استفاده کنید. این احادیث و روایات می
توانند کمک خیلی خوبی باشند. به عنوان مثال پیامبر اسلام(ص) می فرمایند: هر
دو نفر مسلمانی که از همدیگر قهر کنند و ۳ روز بر آن حال بمانند و با هم
آشتی نکنند هر دو از اسلام بیرون روند و میانه آنها پیوند و دوستی دینی
نباشد، پس هر کدام از آن دو به سخن گفتن با برادرش پیشی گرفت، او در روز
حساب پیشرو به بهشت باشد. صحبت از کوتاهی عمر و زودگذر بودن دنیا و فرصت کم
برای با هم بودن هم یکی دیگر از راه های ایجاد یک موقعیت عاطفی است. راه
دیگر شما برای عاطفی کردن فضا، صحبت از خوبی های طرف مقابل، ذکر مواردی از
محبت های احتمالی قبلی او، یادآوری خاطراتی از روزهای دوستی آنها و صحبت
درباره مشکلات احتمالی او و مواردی از این دست است که می تواند محبت طرفین
را نسبت به یکدیگر جلب کند.
آرامشی به نام بخشش
آخرین نکته ای که در صحبت های ابتدایی می تواند به کار شما بیاید صحبت از
اهمیت بخشش در آرامش فرد است. معمولا افراد با درگیر شدن در اختلافات و به
دل گرفتن کینه بیش از هر چیز و هر کسی اول خود را اذیت می کنند. وقتی کسی
از دیگری دلخور و ناراحت می شود و او را مقصر می داند دائما مشغول آزار
رساندن به خود است و درگیر افکار منفی می شود، درحالی که طرف مقابل اصلا از
احساسات و افکار او باخبر نیست و این فرد صرفا به خود آسیب می زند. اما
فرد با تغییر نوع نگاه خود به مسائل و بخشیدن طرف مقابل به آرامش و وسعت
روحی و فکری برسد. اگر من نتوانم کسی که مرا به میهمانی دعوت نکرده یا با
کلامی من را رنجانده ببخشم بیشتر به خودم آسیب می رسانم، حرص می خورم و ذهن
خود را آشفته می کنم، نمی توانم بخوابم و رفتار مناسبی با همسر و فرزندانم
داشته باشم، درحالی که می توانم با بخشیدن طرف مقابل به راحتی به آرامش
برسم.
مجموعه مواردی که تا الان مرور کردیم می توانند طرفین اختلاف را
برای مرحله بعدی که جلسه اصلی حل اختلاف با حضور ۲طرف اختلاف و شما به
عنوان میانجی و مدیر جلسه است، آماده کنند. جلسه اصلی حل اختلاف از اهمیت
بسیار بالایی برخوردار است. شما باید در این جلسه با اعتماد به نفس کامل و
با دقت و مهارت و تسلط کافی، فضا را برای مصالحه ۲طرف فراهم کنید و با حل
اختلافات کار را به روبوسی و آشتی ختم کنید. شاید باور نکنید، اما خود
روبوسی کردن بخش مهمی از پایان احساسات منفی نسبت به یکدیگر است، پس جلسه
را بدون روبوسی پایان ندهید.
کی و کجا؟
جلسه آشتی باید در زمان و مکان مناسبی برگزار شود. بسیار مهم است زمانی را
برای بحث و حل اختلاف انتخاب کنید که قادر باشید بـیشترین نتیجه را از آن
به دست آورید. اگر طرفین خسته و گرسنه باشند یا از لـحـاظ روحـی و عـاطفـی
آزرده خاطر بوده یا عجله داشته باشند بحث و حل اختلاف به نتیجه مطلوبی
نخواهد رسید. استفاده از موقعیت های خاص مانند اعیاد یا دور هم جمع شدن
فامیل برای یک میهمانی یا عروسی می تواند موقعیت مناسبی را برای شما فراهم
کند. محل برگزاری جلسه باید جایی خلوت و آرام باشد؛ جایی که طرفین بتوانند
به دور از هیاهو و سر و صدا و بدون حضور افراد اضافی و رفت وآمد بچه ها بر
حل اختلاف تمرکز کنند.
مهارت هایی که به آنها نیاز دارید
برای برگزاری جلسه آشتی شما به عنوان مدیر جلسه و تسهیل گر ارتباط ۲ طرف
باید یکسری توانایی ها را به دست آورده و نکاتی را رعایت کنید:
1. شما باید به تکنیک حل مسئله مسلط باشید. معمولا افراد مشکلات خود را
خیلی مبهم و پیچیده بیان می کنند. شما باید با جمع بندی صحبت های طرفین در
جلسات قبل بتوانید دقیقا بیان کنید که اختلاف ۲طرف بر سر چیست؟ از کی به
وجود آمده؟ عوامل به وجود آمدن اختلاف چه بوده و هر کدام از طرفین چه نقشی
در ایجاد اختلاف داشته اند؟
2. در طول جلسه از طرفین بخواهید که از جملات «من» استفاده کنند؛ یعنی در
صحبت هایشان از طرف خودشان صحبت کنند، احساسات خود را بیان کنند و ناراحتی
های خود را بگویند و از اتهام زدن، برچسب زدن، بی احترامی و صحبت کردن از
جانب طرف مقابل پرهیز کنند. استفاده از جملاتی که با کلمه من شروع می شود
می تواند تا حد زیادی به این کار کمک کند.
3. از طرفین بخواهید موضوعی را که می خواهند مطرح کنند صریح و مشخص و بی
پرده بگویند و درباره موضوع و رفتار به خصوصی بحث کنند نه درباره شخصیت یا
کلیت فرد مقابل.
4. سعی کنید در طول جلسه بحث ها بیشتر پیرامون حال و آینده باشد و حتما از شخم زدن گذشته بپرهیزید.
5. از طرفین بخواهید به هیچ وجه در میان صحبت یکدیگر نپرند و به هرکدام زمان مشخصی بدهید تا نظرات خود را بیان کنند.
6. به هیچ وجه سعی نکنید اختلاف میان ۲ طرف را انکار کنید. دائما برای
رسیدن به مرحله روبوسی و دست دادن عجله نکنید. یک روبوسی ساده و بدون حل
مشکلات هیچ کمکی به طرفین نخواهد کرد. اختلافات را به رسمیت بشناسید و
اجازه دهید ریشه های آنها با صحبت ۲ طرف و مدیریت شما خشکانده شود.
7. هیچ گاه اجازه ندهید یکی از ۲ طرف، دیگری را به حاشیه کشانده یا به
اصطلاح به گوشه رینگ ببرد. هرگاه مشاهده کردید احساسات منفی بـه اوج خـود
رسیده اند بحث را متوقف و زمـان دیـگری را برای از سرگیری بحث تعیین کنید.
8. در پایان صحبت ها سعی کنید آنها را جمع بندی کرده و راه حل های ممکن را
برشمارید و توافق ۲ طرف را برای اجرای راه حل های پیدا شده در طول جلسه جلب
کنید.
9. به خاطر داشته باشید که ما در اینجا مهارت های لازم برای برگزاری موفق
یک جلسه آَشتی کنان را مرور کرده ایم اما اجرای صحیح و کامل این مهارت ها
تا حدود زیادی به قدرت و تسلط شما در اجرای آنها بستگی دارد. و بالاخره
اینکه به شما تبریک می گوییم، حالا زمان پایان خوش داستان رسیده است؛ وقت
روبوسی است.