می خواهم ازدواج موفقی داشته باشم
آرامش گرفتن زوجین از یکدیگر، از اهداف اصلی ازدواج است
اینها سوالات شایع و دغدغه هایی است که جوانان در سن ازدواج را تا حد زیادی درگیر کرده و متاسفانه افزایش آمار طلاق در جامعه، تا حد زیادی موجب بروز نوعی احساس ترس و بی اعتمادی در میان جوانان شده است. این درحالی است که رشد بی اعتمادی در نگاه جوانان نسبت به ازدواج، تبعات خوبی به دنبال ندارد و تداوم این وضعیت میتواند تهدیدی جدی برای آینده جامعه و جوانان، تلقی شود. بنابراین لازم است همواره نسبت به ارایه راهکارهایی برای دستیابی به ازدواجی موفق، تلاش کرد. هرچند تنها ارایه این راهکارها کافی نیست و لازم است جوانان در آستانه ازدواج و بعد از آن، همواره به این مسایل فکر کنند.
آنچه مسلم است اینکه در جامعه امروز، اطلاعات و سطح آگاهی های فردی، نسبت به گذشته بسیار بیشتر شده و همین امر هم می تواند به عنوان عاملی در جهت افزایش حساسیت افراد در انتخاب شریک زندگی شان باشد. فلذا باید اینطور گفت که کسب معلومات و آگاهی درباره ازدواج بسیار خوب است به این شرط که نگاهی واقع بین و بدون ترس و گریز را در انسان ایجاد کند.
در ادامه این مطلب به بیان راهکار برای داشتن ازدواجی موفق اشاره می شود که اگر تاملی دقیق نسبت به آنها داشته باشید نتایج مثبتی به دنبال خواهد داشت.
قبل از همه یک اصل کلی که خداوند در سوره روم به آن اشاره کرده، این است که «و از نشانه های او این است که برای شما از خودتان زوج هایی آفرید تا بدان ها آرام گیرید و میانشان دوستی و مهربانی نهاد. همانا در این ها نشانه هایی است برای مردمی که می اندیشند.»(سوره روم آیه 21)
شماره یک:
تمایز عاطفی از خانواده ای که در آن رشد کرده اند، نه در حد قهر یا جدایی، بلکه تا حدی که هویت فرد از هویت والدین و خواهران و برادران اش متمایز باشد. این یعنی شناخت و پذیرش تفاوتها در طرف مقابل و دستیابی به این نگاه که همسر من فردی مستقل با عواطف و احساساتی مستقل است.
شماره دو:
همدلی مبتنی بر صمیمیت و همانندی و در عین حال تعیین حد و مرزهایی در حمایت از استقلال هر یک از زوجین. این نکته بسیار مهم است، اینکه به شخصیت و خواسته های طرف مقابل احترام بگذاریم و آن بخش هایی که وجه مثبت شان بیشتر است، را حمایت کنیم که این اقدام در افزایش میزان محبت طرفین بسیار موثر است. هرچند مهمتر از این موضوع، بحث شناخت مرزها و علایق طرفین است.
شماره سه:
فراهم کردن زمینه های لازم برای ایجاد رابطه جنسی غنی و مطلوب در زندگی مشترک و حفاظت و مراقبت از این رابطه در برابر مزاحمت هاو مداخلات محل کار و دغدغه های احتمالی در خانواده. به راستی این موضوع به حدی اهمیت دارد که لازم است قبل از ازدواج درباره آن، به شناختن ابعاد مختلف آن پرداخته شود که اغلب این اتفاق نمی افتد و کم و کاستی های احتمالی در این زمینه، بر ارتباط طرفین اثر میگذارد.
حفظ و تمدید احساسات عاشقانه مربوط به ابتدای ازدواج، را باید به نوعی زنده نگه داشت
شماره چهار:
حفظ حریم رابطه میان زوجین به این معنا که طرفین همواره به این نکته توجه داشته باشند که همسرشان نزدیکترین فرد زندگی شان است پس لازم است به حریم شخصی دو نفره شان احترام گذارند و در طی زندگی مشترکشان، همواره به موضوع محافظت از حریم خصوصی خود و همسرشان توجه داشته باشند.
شماره پنج:
نکته بسیار مهمی که دختر و پسر باید به آن فکر کنند اینکه زندگی بالا و پایین های زیادی دارد و این امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است و لازم است که خود را برای رویارویی با چنین مسایلی آماده کنند. برای فردی که وارد زندگی مشترک می شود لازم است که بپذیرد ورود به زندگی مشترک یعنی دست کشیدن از نازپرورده گی، حساسیت های گاه و بیگاه و در برابر اینها، نگاهی عاقلانه و واقع بین داشتن.
شماره شش:
ازدواج باید برای طرفین مقوله ای برای رسیدن به آرامش بیشتر باشد، باید به پایگاه امنیت شبیه باشد که زوجین در این پایگاه، بتوانند احساسات خود را بروز دهند. برای دختران و پسران لازم است که قبل از ازدواج به طور جدی به این موضوع فکر کنند. مسلما هر اقدام مهمی در زندگی، باید با انگیزه و هدف مهمی صورت گیرد. بنابراین لازم است تا هر جوانی هدف خود از ازدواج را بشناسد و آنرا به درستی پیدا کند. مسلما آرامش گرفتن زوجین از یکدیگر، از اهداف اصلی ازدواج است، چنانچه آیات قرآن به صراحت به این موضوع اشاره کرده اند و زن و مرد را مایه آرامش و تکامل هم خوانده است.
شماره هفت:
حفظ روحیه نشاط و شادی از جانب زوجین امری ضروری در زندگی مشترک است و باید بر عواملی که خستگی روحی ایجاد می کنند، غلبه کنند.
شماره هشت:
در یک زندگی مشترک موفق، زوجین این توانایی را دارند که به پرورش و تغذیه روحی یکدیگر بپردازند و همواره زمینه ساز آرامش یکدیگر باشند. این بدان معناست که نسبت به ارضای نیازهای طرف مقابل و ابراز تشویق ها و حمایت های مداوم، تلاش کنند.
شماره نه:
شاید این مورد در نگاه عده ای از افراد چندان مهم نباشد اما تحقیقات نشان داده اند که حفظ و تمدید احساسات عاشقانه مربوط به ابتدای ازدواج، را باید به نوعی زنده نگه داشت. در بسیاری از موارد یادآوری این خاطرات تاثیر بسیار مثبتی بر رغبت و احساس زوجین در زندگی مشترک دارد. به طور کلی ابراز احساسات به هر نوعی، باید همیشه در زندگی مشترک وجود داشته باشد چرا که چاشنی بسیار دلپذیر برای روابط همسران خواهد بود.
****************************************************************
مقایسه همسر میتواند هم برای مرد و هم زن مشکل ایجاد کند
همسر من خیلی خوب است. خصوصیات رفتاری خوبی دارد، اما ازنظر درآمد با شوهرخواهرم فرق دارد. هیچوقت نمیتواند مثل شوهرخواهرم پولدار باشد.
گاهی در زندگی پیش میآید که زنان همسرشان را ازنظر مالی با همسر سایر اقوام و آشنایان مقایسه میکنند. شاید در نگاه اول این مقایسه به نظر بد نباشد. بعضیها این نوع مقایسه را روشی میدانند برای تلاش بیشتر شوهرانشان در جهت بهدست آوردن رتبههای مالی بالاتر، اما واقعیت این است که عملکرد مقایسهای در زندگی مشترک به تخریب احساسات زن و شوهر منجر شده و زندگی را روبه سردی متمایل میکند.
از زندگی چه میخواهید؟
شما باید سطح انتظارات و خواستههایتان را از زندگی مشخص کنید و به این آگاهی برسید که از زندگی چه میخواهید؟ و بعد از اینکه خواستههایتان را مشخص کردید، سطح تواناییها و امکاناتتان و میزان منطقیبودن آنها را بسنجید. اگر شما بتوانید سطح خواستهها و انتظاراتتان را با شرایط حاضر متعادل کنید، مسلماً از نگرانیهایتان کم میشود. آنچه که باعث میشود دست به مقایسه بزنید، نداشتن هدف مشخصی برای زندگیتان است. زندگی شما منحصر به خود شماست و نباید اجازه بدهید اطرافیان و شرایط آنها بر زندگی مشترک شما اثر سوء بگذارد.
لطفاً به خاطر بیاورید:هروقت در زندگیتان دچار مقایسه مالی شوهرتان با سایر مردهای اقوام و آشنایان شدید، خوب است به خاطر بیاورید که شما همسرتان را انتخاب کردهاید و به او «بله» گفتهاید. او روز اول تمام شرایطش را برای شما گفت و شما با تفکر او را انتخاب کردید.
در نظر داشته باشید:تفاوتهای فردی یکی از اصول مهمی است که همه ازجمله زن و شوهر باید به آن توجه داشته باشند. هر انسانی در کنار جنبههای مثبت، نقاط ضعفی نیز دارد و تمرکزکردن بر جنبههای منفی و غفلت از جنبههای مثبت طرف مقابل، میتواند روابط را خراب کند؛ مقایسه نقاط منفی هر شخص با نقاط مثبت دیگران، ضربه جبرانناپذیری به افراد میزند.
پیامدهای مقایسه همسرتان با دیگران
مقایسه همسر با سایر مردها میتواند برای هر دو طرف رابطه، یعنی هم مرد و هم زن مشکل ایجاد کند. مقایسههای نادرست این مشکل را ایجاد میکند که باعث میشود همسرتان در نظر شما وجهه پایینتری پیدا کند، و لذا از جهت ذهنی نمیتوانید او را بپذیرید و رفتهرفته ممکن است نسبت به او سرد شوید. این سردی در رابطه، ممکن است به همه ابعاد زندگی وارد شود؛ از طرف دیگر این مقایسههای اشتباه، برای شوهرتان هم مشکلساز میشود. ممکن است شوهرتان احساس کند همسرش او را آنطور که هست نپذیرفته و از او راضی نیست و درنتیجه سرخورده میشود و به افسردگی و نارضایتی از زندگی مبتلا میشود.
وقتی خانمی در ذهن خود شوهرش را با سایر اقوام و آشنایان مقایسه میکند، کمکم نسبت به همسر خود بیمیل و رغبت شده و این بیمیلی جرقه اختلافات و مشکلات درونخانوادهای را روشن خواهد کرد. بهمرورزمان کار بهجاهای باریک کشیده شده و حریمها شکسته میشود و مرد و زن به یکدیگر احساس دلگرمی نمیکنند. روزبهروز از هم بیشتر فاصله میگیرند و درنهایت حضورشان برای یکدیگر بیتفاوت میشود. از طرفی مقایسهکردن شوهرتان با سایر مردان فامیل و میزان داراییهای آنها و شرایط مالیشان ممکن است باعث بروز نابهسامانی بیشتر در زندگیتان شود و همسرتان را در مسائل مالی و اقتصادی به سمت رشوهخواری، ریسک غیرمعقول اقتصادی و سوق دهد. از سوی دیگر مقایسه مالی ممکن است باعث ایجاد حسادت، از دستدادن اعتمادبهنفس، کاهش عزت مرد زندگیتان شود و از این طریق عامل بروز دعوا و پرخاشگری در محیط خانه و از بین رفتن آرامش زندگیتان بشود.
همسرتان را با دیگران مقایسه نکنید
همدلی بهجای مقایسه
بهجای ضربهزدن به زندگی و آرامش زندگیتان، با شوهرتان همدلی کنید! به او بگویید که قدر زحماتش را میدانید و متوجه تلاشهای او برای زندگی مشترکتان هستید. جملههای شما او را به زندگی دلگرم خواهد کرد. درک متقابل شما بهعنوان یک همسر میتواند بهترین عاملی باشد برای ایجاد انگیزه و فعالیت بیشتر شوهرتان. شاید چندبار گفتن این حرفها در طول یک هفته، تکراری بهنظر برسد، اما شما میتوانید با شگردهای خاص زنانهتان، با نامه نوشتن، با کلمات شیرین در قالب یک پیامک تمام این حرفها را بارها و بارها به همسرتان بگویید بیآنکه او احساس کند حرفهای شما تکراری است.
توجه به جنبههای مثبت زندگیتان
بهجای مثالزدن زندگی اینوآن، بهتر است به زندگی خودتان فکر کنید و اینکه چطور با کمکهای هم یک زندگی نوپا را شکل دادید و روزبهروز پیشرفت کردید. به تمام وسایل و چیزهای جدیدی که در طول مدت ازدواجتان برای یکدیگر خریدهاید فکر کنید، به تمام مسافرتها و باهم بودنهایتان، به روزهای شیرینی که در کنار هم سپری کردهاید. به خصوصیتهای مثبت همسرتان توجه کنید. به همان چیزهایی که باعث شد تا شما او را از بین همه خواستگارهایتان انتخاب کنید و تا برای یکعمر زندگیتان را با او شریک شوید.
شکر بخاطر شرایط فعلی
وقتی شما مدام همسرتان را با دیگران مقایسه می کنید و کمبود های مالی تان را پر رنگ می کنید در حقیقت نعمت هایی که دارید را نمی بینید و شکر گزار نیستید. داستان زیر را بخوانید شاید تصمیم گرفتید بجای دیدن نعمت های دیگران نعمت های خود را ببینید و شکر گزار ی کنید:
روزی حضرت داوود (علیه السلام) از خداوند متعال در خواست کرد تا همنشین خود در بهشت را ببیند. خداوند همنشینش را به وی معرفی کرد و داوود نبی همراه فرزندش سلیمان به دیدار او رفتند. حضرت می خواستند بدانند که ویژگی های ممتاز این فرد چیست که هنشین او در بهشت شده است. وقتی به خانهاش رسیدند دیدند خانه ای بسیار ساده و محقّر دارد. از همسرش سراغ او را گرفتند که گفت: «برای شکستن هیزم به جنگل رفته است». آن ها به دنبالش رفتند که دیدند پشته ای هیزم بر دوش گرفته و برای فروش آن به بازار می رود. هیزم ها را فروخت و با پول آن مقداری گندم خریداری کرد.
حضرت داوود جلو رفت و بعد از سلام، خود را معرفی نمود. مرد که از دیدن داوود نبی در پوست خود نمی گنجید با اشتیاق به روی مبارک پیامبر الهی می نگریست و از این که افتخار هم صحبتی با پیامبر بزرگ الهی شامل حالش شده اظهار خشنودی نمی نمود.
حضرت داوود خواست که مهمان مرد شود و مرد هم با خوشحالی آن ها را به خانه اش دعوت نمود و با یکدیگر به سمت خانه ی مرد به راه افتادند. مرد گندم ها را آرد کرد و بعد از تهیهی خمیر، چند قرص پخت نمود. سفره ای پهن کرد. درون سفره سه قرص نان و مقداری آب بود. با یکدیگر مشغول صرف غذا شدند. مرد، هر لقمه ای بر می داشت، «بسم الله» می گفت و وقتی لقمه ها را می خورد، «الحمد لله» بر زبان جاری می نمود. وقتی غذا تمام شد دست به سوی آب برد و آب را هم بدین منوال میل نمود. آن گاه دست به آسمان بلند کرد و چنین گفت:
خدایا! به چه کسی همانند من نعمت دادی! چشم و گوش و بدن سالم به من دادی. درخت های جنگل را روزی من کردی در حالی که کاری برای آن ها انجام نداده بودم. وقتی هیزم ها را به بازار بردم، بر دل شخصی انداختی تا هیزم ها را از من بخرد و اگر چنین نمی کردی، هفته ها هم مینشستم کسی از من نمی خرید. با پول آن گندمی خریدم که دیگری آن را کاشته بود و کاری برای آن انجام نداده بودم… مرد آن قدر گفت وگفت تا اشک بر چشمانش حلقه زد.
حضرت داوود که به راز تقرب او به درگاه الهی پی برده بود به فرزندش سلیمان فرمود: «پسرم در تمام عمرم بنده ای به این شگرگذاری ندیده بودم!» بحارالأنوار جلد۱۴، صفحه ی۴۰۳