آیا خدا حجاب را واجب کرده است؟ -1
دوازدهم اردیبهشت سالگرد شهادت متفکر فرهیخته و روشن ضمیری است که
دانشجویان
و طلاب، پیش و پس از انقلاب، بهره هایی کم نظیر از او برگرفته اند و شعاع
علمی و عرفانی اش به سرتاسر جهان اسلام و حتی مراکز علمی اروپا و امریکا
نیز تابیده است.
آیت الله استاد شهید مرتضی مطهری، که از دانش
آموختگان زبده و عالیرتبه ی فلسفه، فقه و اصول در محضر علامه طباطبایی ،
آیت الله بروجردی و امام خمینی رحمت الله علیهم بود، برای نشر عالمانه ی
اندیشه ی تابان اسلام و تشیع راستین، شهر قم را رها کرد، از مقامات اجتماعی
و مرسوم و متداول پیش رو در حوزه چشم پوشید، به تهران آمد، عضو هیئت علمی
دانشگاه تهران شد و شمعی پر فروغ شد در حلقه ی جوانان و فرهیختگان دانشگاهی
تشنه ی معارف نورانی اسلام . پس از پیروزی انقلاب اما مغز او به دست تحجر
سیاه متلاشی شد و نزد پروردگار مهربان خویش، شادمانه آرام گرفت.
مرحوم
امام خمینی(ره) به مثابه استادی برجسته و گوهر شناس، در یک سخنرانی عمومی
که از تلوزیون ایران پخش شد، اعلام نمود که چشم بسته، تمام آثار شهید مطهری
را تایید می کند و جوانان می توانند بدان ها رجوع کنند و بهره گیرند!
فرارو
بزرگداشت بزرگان دینی و علمی و فرهنگی را نه صرفا در تعریف و تمجید از
آنها، که در تبیین اندیشه ها و نشر پیام های وجودی شان می بیند. ما بزرگان
دینی و علمی و ملی خود را ” گوهر هایی مدفون” نمی خواهیم که از دسترس مان
دور باشند اما یادشان کنیم. آن ها باید در میان ما، الگو و راهگشای حیات
خصوصی و اجتماعی مان باشند و برای نیل به زندگی بهتر و انسانی تر، یاری مان
کنند.
بسیاری از خانم هایی که حجاب کامل ، یا همان حجاب اسلامی ،
را رعایت نمی کنند بر این تصور اند که خداوند “حجاب” را واجب نکرده و
نیروهای حکومتی دست اندر کار که طی سی سال گذشته به شکل های مختلف خواسته
اند به زور، حجاب را در ایران بر پا دارند، نمی توانند این اجبار تلخ را به
حکم خدا و رسول مبتنی بدانند.
طی یکی دو سال اخیر نیز برخی از
خوانندگان عزیز فرارو هم در کامنت هایی که برای برخی اخبار ارسال داشته
اند، اظهار نموده اند حجاب واجب نیست .
ما به منظور روشن شدن این
ابهام و وارسی این اعتقاد، بخش هایی از کتاب” مسئله حجاب”، نوشته استاد
شهید مطهری را طی چندین شماره منتشر می سازیم و از خوانندگان گرامی و حق
طلب مان تقاضا می کنیم مباحث استاد را به دقت مطالعه کنند.
استاد
مطهری اعتقاد دارند که خداوند بزرگ، حجاب را نه واجب بلکه مطلوب هم نمی
داند؛ آن چه واجب است حفظ نوع خاصی از پوشش(ستر) است که اجازه ندهد خانم ها
به مثابه ابزارهایی برای لذت جویی مردان هوسباز، مورد بهره برداری قرار
گیرند.
بخوانید:
…
ما برای پوشش زن از نظر اسلام فلسفه خاصی قائل هستیم که نظر عقلی، آن را
موجه می سازد و از نظر تحلیل می توان آن را مبنای حجاب در اسلام دانست .
واژه ” حجاب “
پیش از این که استنباط خود را در این باره ذکر کنیم لازم است یک نکته را
یاد آوری کنیم . آن نکته این است که معنای لغوی ” حجاب ” که در عصر ما این
کلمه برای پوشش زن معروف شده است چیست
کلمه ” حجاب ” هم به معنی
پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب . بیشتر ، استعمالش به معنی پرده است .
این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده وسیله پوشش است ، و شاید
بتوان گفت که به حسب اصل لغت، هر پوششی حجاب نیست ، آن پوششی ” حجاب ”
نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد . در قرآن کریم در
داستان سلیمان، غروب خورشید را این طور توصیف می کند : ” حتی توارت بالحجاب
” یعنی تا آن وقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد . پرده حاجز میان قلب و
شکم را ” حجاب ” می نامند .
در دستوری که امیر المومنین ( ع ) به
مالک تشتر نوشته است می فرماید : ” فلا تطولن احتجابک عن رعیتک ” یعنی در
میان مردم باش ، کمتر خود را در اندرون خانه خود از مردم پنهان کن ؛ حاجب و
دربان، تو را از مردم جدا نکند ، بلکه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم
قرار بده تا ضعیفان و بیچارگان بتوانند نیازمندیها و شکایات خود را به گوش
تو برسانند و تو نیز از جریان امور بی اطلاع نمانی .
ابن خلدون در
مقدمه خویش فصلی دارد تحت عنوان ” فصل فی الحجاب کیف یقع فی الدول و انه
یعظم عند الهرم ” . در این فصل بیان می کند که حکومت ها در بدو تشکیل میان
خود و مردم حائل و فاصله ای قرار نمی دهند ولی تدریجا حائل و پرده میان
حاکم و مردم ضخیم تر می شود تا بالاخره عواقب ناگواری به وجود می آورد .
ابن خلدون کلمه ” حجاب ” را به معنی پرده و حائل ( نه پوشش ) به کار برده
است .
استعمال کلمه ” حجاب ” در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتا جدید
است . در قدیم و مخصوصا در اصطلاح فقها کلمه ” ستر ” که به معنی پوشش است
به کار رفته است . فقها چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده اند کلمه ”
ستر ” را به کار برده اند نه کلمه ” حجاب ” را . بهتر این بود که این کلمه
عوض نمی شد و ما همیشه همان کلمه ” پوشش ” را به کار می بردیم ، زیرا
چنانکه گفتیم معنی شایع لغت ” حجاب ” پرده است و اگر در مورد پوشش به کار
برده می شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که
عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه
محبوس باشد و بیرون نرود .
وظیفه پوشش که اسلام برای زنان مقرر کرده
است بدین معنی نیست که از خانه بیرون نروند . زندانی کردن و حبس زن در
اسلام مطرح نیست . در برخی از کشورهای قدیم مثل ایران قدیم و هند، چنین
چیزهایی وجود داشته است ولی در اسلام وجود ندارد .
پوشش زن در اسلام
این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و
خودنمایی نپردازد . آیات مربوطه همین معنی را ذکر می کند و فتوای فقها هم
مؤید همین مطلب است و ما حدود این پوشش را با استفاده از قرآن و منابع سنت
ذکر خواهیم کرد . در آیات مربوطه لغت ” حجاب ” به کار نرفته است . آیاتی که
در این باره هست ، چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب ،
حدود پوشش و تماسهای زن و مرد را ذکر کرده است بدون آنکه کلمه ” حجاب ” را
به کار برده باشد . آیه ای که در آن کلمه ” حجاب ” به کار رفته است مربوط
است به زنان پیغمبر اسلام .
می دانیم که در قرآن کریم درباره زنان
پیغمبر دستورهای خاصی وارد شده است . اولین آیه خطاب به زنان پیغمبر با
این جمله آغاز می شود : ” یا نساء النبی لستن کأحد من النساء ” یعنی شما با
سایر زنان فرق دارید . اسلام عنایت خاصی داشته است که زنان پیغمبر ، چه در
زمان حیات آن حضرت و چه بعد از وفات ایشان ، در خانه های خود بمانند ، و
در این جهت بیشتر منظورهای اجتماعی و سیاسی در کار بوده است .
قرآن
کریم صریحا به زنان پیغمبر می گوید : ” وقرن فی بیوتکن ” یعنی در خانه های
خود بمانید . اسلام می خواسته است ” امهات المومنین ” که خواه نا خواه
احترام زیادی در میان مسلمانان داشتند از احترام خود سوء استفاده نکنند و
احیانا ابزار عناصر خود خواه و ماجرا جو در مسائل سیاسی و اجتماعی واقع
نشوند . و چنانکه می دانیم یکی از امهات المؤمنین (عایشه ) که از این دستور
تخلف کرد ماجراهای سیاسی ناگواری برای جهان اسلام به وجود آورد . خود او
همیشه اظهار تأسف می کرد و می گفت دوست داشتم فرزندان زیادی از پیغمبر می
داشتم و می مردند اما به چنین ماجرایی دست نمی زدم .
سر این که
زنان پیغمبر ممنوع شدند از این که بعد از آن حضرت با شخص دیگری ازدواج کنند
به نظر من همین است ؛ یعنی شوهر بعدی از شهرت و احترام زنش سوء استفاده می
کرد و ماجراها می آفرید . بنابر این اگر درباره زنان پیغمبر دستور اکیدتر و
شدیدتری وجود داشته باشد بدین جهت است .
به هر حال آیه ای که در
آن آیه کلمه ” حجاب ” به کار رفته آیه 53 از سوره احزاب است که می فرماید :
” و اذا سألتموهن متاعا فاسألوهن من وراء حجاب ” یعنی اگر از آن ها متاع و
کالای مورد نیازی مطالبه می کنید از پشت پرده از آن ها بخواهید . در
اصطلاح تاریخ و حدیث اسلامی هر جا نام ” حجاب ” آمده است مثلا گفته شده قبل
از نزول، آیه حجاب چنان بود و بعد از نزول، آیه حجاب چنین شد ، مقصود این
آیه است که مربوط به زنان پیغمبر است ، نه آیه سوره نور که می فرماید :
قل للمومنین یغضوا من ابصارهم – الی آخر – قل للمومنات یغضضن من ابصارهن
یا آیه سوره احزاب که می فرماید : یدنین علیهن من جلابیبهن- الی آخر.
اما
این که چطور در عصر اخیر به جای اصطلاح رایج فقها یعنی “ستر و پوشش” کلمه
“حجاب و پرده و پردگی” شایع شده است برای من مجهول است، و شاید از ناحیه
اشتباه کردن حجاب اسلامی به حجاب هایی که در سایر ملل مرسوم بوده است باشد .
ما در این باره بعدا توضیح بیشتر خواهیم داد .
سیمای حقیقی مسأله حجاب
حقیقت
امر این است که در مسأله پوشش – و به اصطلاح عصر اخیر حجاب – سخن در این
نیست که آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان ؟ روح سخن این
است که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد؟ آیا مرد باید حق داشته
باشد که از هر زنی در هر محفلی حداکثر تمتعات را به استثنای زنا ببرد یا
نه؟
اسلام که به روح مسائل می نگرد جواب می دهد : خیر ، مردان فقط
در محیط خانوادگی و در کادر قانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین
می توانند از زنان به عنوان همسران قانونی کامجویی کنند ، اما در محیط
اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است . و زنان نیز از این که مردان را
در خارج از کانون خانوادگی کامیاب سازند به هر صورت و به هر شکل ممنوع می
باشند.
درست است که صورت ظاهر مسأله این است که زن چه بکند ؟
پوشیده بیرون بیاید یا عریان ؟ یعنی آن کس که مسأله به نام او عنوان می شود
زن است و احیانا مسأله به لحن دلسوزانه ای طرح می شود که آیا بهتر است زن
آزاد باشد یا محکوم و اسیر و در حجاب ؟ اما روح مسأله و باطن مطلب چیز
دیگری است و آن اینکه آیا مرد باید در بهره کشی جنسی از زن ، جز از جهت زنا
، آزادی مطلق داشته باشد یا نه ؟ یعنی آن که در این مسأله ذی نفع است مرد
است نه زن ، و لااقل مرد از زن در این مسأله ذی نفع تر است .
به قول ویل دورانت : “دامن های کوتاه برای همه جهانیان بجز خیاطان نعمتی است .”
پس
روح مسأله ، محدودیت کامیابی ها به محیط خانوادگی و همسران مشروع ، یا
آزاد بودن کامیابی ها و کشیده شدن آن ها به محیط اجتماع است . اسلام طرفدار
فرضیه اول است .
از نظر اسلام محدودیت کامیابی های جنسی به محیط
خانواده و همسران مشروع ، از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک می
کند ، و ازجنبه اجتماعی موجب حفظ و استیفای نیروی کار و فعالیت اجتماع می
گردد ، و از نظر وضع زن در برابر مرد ، سبب می گردد که ارزش زن دربرابر مرد
بالا رود.
فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است . بعضی از آن
ها جنبه روانی دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی ، و بعضی دیگر جنبه
اجتماعی ، و بعضی مربوط است به بالابردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او .
حجاب
در اسلام از یک مسأله کلی تر و اساسی تری ریشه می گیرد و آن این است که
اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی ، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر ، به
محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد ، اجتماع منحصرا برای
کار و فعالیت باشد . بر خلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با
لذت جویی های جنسی به هم می آمیزد، اسلام می خواهد این دو محیط را کاملا از
یکدیگر تفکیک کند .
چرا حجاب در صدر اسلام اجباری نبود اما امروز باید اجباری باشد؟
رخي با ضرورت بحث حجاب مخالفند، زيرا، آن را مسئلهاي فردي ميدانند نه
جمعي. از جمله ادله ايشان، آن است که حجاب در صدر اسلام اجباري نبوده، بلکه
موکول به تصميم و خواست خود افراد بوده است. آنان ميگويند در ابتداي
انقلاب اسلامي ايران نيز مسئله اجباري کردن حجاب محل اختلاف ميان علما
گرديد. از جمله مرحوم آيت الله محمود طالقاني، پس از اعلام اجباري شدن پوشش
سر براي زنان در ادارات دولتي توسط امام خميني، به موضعگيري عليه آن
پرداخت. سخنان وي آنچنان که در روزنامه اطلاعات، مورخ 20 اسفند 1357 آمده
است بدين قرار است: «حتي براي زنهاي مسلمان هم در حجاب اجباري نيست چه
برسد به اقليتهاي مذهبي… ما نميگوييم زنها به ادارات نروند و هيچ کس
هم نميگويد… زنان عضو فعال اجتماع ما هستند… اسلام و قرآن و مراجع دين
ميخواهند شخصيت زن حفظ شود. هيچ اجباري هم در کار نيست. مگر در دهات ما
از صدر اسلام تا کنون زنان ما چگونه زندگي ميکردند؟ مگر چادر
ميپوشيدند؟… کي در اين راهپيماييها زنان ما را مجبور کرده که با حجاب
يا بيحجاب بيايند؟ اينها خودشان احساس مسئوليت کردند، اما، حالا اين که
روسري سر کنند يا نکنند باز هم هيچکس در آن اجباري نکرده است».
نهايتاً
طبق دستور امام خميني، اجباري شدن حجاب در ادارات دولتي اجرا شد و در سال
1363 مجلس شوراي اسلامي با تصويب قانون مجازات اسلامي، براي عدم رعايت حجاب
در معابر عمومي، 72 ضربه شلاق تعيين نمود (ماده 638 قانون مدني، براي زنان
بيحجاب، حبس از ده روز تا دو ماه، يا جريمه نقدي تعيين کرده است).
در
مورد اختلافات ابتداي انقلاب بايد گفت آنچه بايد ملاک ما براي تشخيص قول
صحيح از اقوال خطا باشد، ادلهاي است که طرفين بر ادعاي خود مطرح ميکنند؛
حجاب، يک عنوان شرعي است، ولي اجباري کردن حجاب در جامعه، يک عنوان شرعي
نيست، بلکه عنواني مربوط به زندگي روزمره است که بايد از طريق انطباق قواعد
عام شرعي حکمش را در هر زمان به دست آورد. توضيح آنکه، عنواني همچون
«نماز يوميه» يا «سرقت» عناويني شرعي هستند که حکم اولي وجوب و حکم دومي
حرمت است، اما، «خوردن» يا «نگاه کردن»، عنواني شرعي نيستند که به همين
عنوان، مستلزم حکمي از سوي شارع باشند، بلکه بايد ديد تحت کداميک از عمومات
مندرج ميشوند. مثلاً، خوردن گوشت خوک حرام است، اما، خوردن آنچه لازمه
حفظ حيات است واجب است. اگر امروزه، در جامعه اسلامي، گذراندن دوره سربازي،
اجباري است، نميتوان بر آن خدشه کرد که در صدر اسلام، پيامبر اکرم و ائمه
طاهرين، کسي را مجبور به دو سال خدمت نظامي نميکردند!
دليلش آن
است که اين عنوان، عنواني شرعي نيست که حکمي مشخص داشته باشد، بلکه حکمش در
هر زمان بسته به مقتضيات زمان و مکان از عمومات شرعي استنباط ميگردد.
اگر
حجاب در زمان پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله اجباري نبوده است، احياناً
به دليل تازه پا بودن اسلام و عدم ثبات اجتماعي، درگيري زياد در جنگها،
لزوم تدريجي بودن ابلاغ احکام و اموري از اين دست باشد نه به دليل عدم
مشروعيت آن.
در زمان پس از رسول خدا نيز روشن است که جز مدتي
بسيار اندک، هيچگاه حکومت در دست اهل بيت عليهم السلام نبوده است تا در
رابطه با اجباري کردن حجاب نظري بدهند، اما، امروز پس از تثبيت انقلاب
اسلامي و حصول اقتدار لازم براي دولت، موانع برطرف شدهاند. حال بايد ديد،
آيا اجباري کردن حجاب در دوراني که قابل تحقق است تحت کدام يک از عمومات
ديني ميگنجد؟