شعر بی پایان من (متن عاشقانه به همراه دکلمه)
رفت تنهایی، آمد جای آن یک عشق آسمانی
شکست شیشه غمها،شد روزگارم مثل آن روزها
روزهایی که با تو بودم و تو در کنارم،
مگر اینکه این روزها تنها از درد دلتنگی بنالم!
.
رفت تنهایی، آمد جای آن یک عشق آسمانی
شکست شیشه غمها،شد روزگارم مثل آن روزها،روزهایی که با تو بودم و تو در کنارم،
مگر اینکه این روزها تنها از درد دلتنگی بنالم!
ناله های من نیز همراه با نفسهای دلتنگیست
این حال و هوایی که در من میبینی همیشگیست،
همین یک ذره غباری هم که بر روی دلم نشسته از خستگی لحظه های دوریست.
نه در رویاهایم تو را سوار بر اسب سفید میبینم نه مثل پرنده در آسمانها ،
من تو را بی رویا ،همینجادر کنار خودم میبینم،
که نشسته ای بر روی پاهایم، خیلی خوب فهمیده ای که چقدر دوستت دارم
من تو را دارم ،فقط تو را
تا به حال دیده بودی دیوانه ای همچو من را؟
چند لحظه به وسعت تمام لحظه ها، نگاهت میکنم و همین میشود که من تو را حس میکنم
یک احساس بی پایان که تو را در بر گرفته و درونم را از عطر حضور عاشقانه ات پر کرده
تویی قبله راز و نیازهایم ، دستانت را به من سپرده ای و گرم شده دستهایم…
تو اینجا هستی و من همانجا ، احساس میکنی تپشهای قلب من را؟
یک عمر ، یک دنیا احساس را بر روی دوشم میکشانم تا برسم به جایی که هنوز هم
خستگی در تنم نباشد ، آنقدر عاشق باشم که هنوز همه وجودم گرم باشد ، تو در
قلبم باشی و من دیوانه ات باشم.
تا همینجا همین خط،بگذار آخر خطمان را نشانت دهم
آخر خط ما یک نقطه چین است…
میخواهم همه بدانند که عشقمان ابدی است…
دل نوشته های تصویری بسیار زیبا به همراه متن
غمگین مشو عزیز دلم
مثل هوا در کنار توام
نه جای کسی را تنگ میکنم
نه کسی مرا میبیند
نه صدایم را میشنود
دوری مکن
تو نخواهی بود
من اگر نباشم
شمس لنگرودی
.
.
.
تمام این روزها
با لبخندت آفتابی بود
اما
دلتنگی آغوشت
رهایم نمیکند
سید علی صالحی
.
.
.
روشن از پرتو رویت
نظری نیست که نیست
حافظ
.
.
.
دلت که از تمام دنیا گرفته باشد
تنها به درد بازگشت
به زادگاهت میخوری
هومن شریفی
.
.
.
خوش به حالت
پیش خودت هستی
علیرضا روشن
.
.
.
گوش راستم سوت می کِشد،
حتماً داری از من حرف می زنی…
دلم را به این خرافات خوش می کنم،
که از تو حرف بزنم…
کامران رسول زاده
.
.
.
بازنده منم
که در را باز میگذارم
شاید که باز گردی
سینا بهمنش
.
.
.
به خاطر کندن گل سرخ ارّه آوردهاید؟
چرا ارّه؟
فقط به گل سرخ بگویید: تو، هِی تو !
خودش میاُفتد و میمیرد!
بیژن نجدی
.
.
.
عاشق که می شوی
لالایی خواندن هم یاد بگیر
شب های باقیمانده ی عمرت
به این سادگی ها
صبح نخواهند شد
مهدیه لطیفی
.
.
.
من اگر میدانستم
دنیا اینقدر شلوغ است
نمیآمدم
آرامش قشنگم!
صبر میکردم بعدها…
آخر اینهمه راه آمدم
دلم میخواست
تنها تو را ببینم
دلم میخواست
تو را تنها ببینم
عباس معروفی
.
.
.
اگر من نبودم
که تو به رفتنش عادت نمی کردی
می دانم
گاهی نرسیدن به آرزوهای بزرگ
آدم را به چیزهای کم
راضی می کند
رضا ادهمیان
.
.
.
کسیکه میگریزد
از گم شدن نمیترسد
رسول یونان
.
.
.
و چشمانت با من گفتند
که فردا
روز دیگریست
احمد شاملو