جملات زیبادرموردغم

جملات تنهایی اس ام اس های جدید و قشنگ تنها بودن

امروز عکس تنهاییم را قاب گرفتم
عکسی در ابعاد
سه در بی نهایت…!
.
.
.
یه دریا اشـــــــــــــــک برای ریختن دارم…
یه دل گرفته…
یه زندگی پر از خالــی…
من سرشارم از تنــهایـــــــــی…
.
.
.
تنهـــایـــی همیـــــن اســــت
تکــــرار نا منظــــم من بــــی تـــو…
بــی آنـــکه بــدانـی برای تو نفـــس میکشـــــم…
.
.
.
این روزها در خودم به دنبال یک کلیک راست میگردم
تا از خودم یک copy بگیرم و کنار خودم paste کنم…
شاید از این تنهایی خلاص شدم…
.
.
.
دنیـــــا ، تنهایی های زیادی داره ؛
اما ،
تنهاییِ مَــن دنیایی داره…
.
.
.
اینجا ؛ احساس ، فروشی شده …
عشق ، اجاره ای شده …
و تنهایی هم برای ما آدم شده …
.

سایر جملات بسیار زیبا در ادامه مطلب

.
.
چرا بودنت راست و ریست نمـــی شود ؟!
من که تمام پازل های تنهایـــی ام را درست چیده ام . . .
.
.
.
تنها …
تنها صفتی است که هفت میلیارد موصوف دارد …
.
.
.
خیالی نیست …
میان این همه نااهلی
اگر ، اهلی  چشمانت شوم که عجیب نیست
عجیب این همه تنهاییست
بعد از اهلی شدن …
.
.
.
وقتی تمام احساس دلتنگیت را با یک “به من چه” پاسخ میگیری
“به کسی چه” که چقدر تنهایی …؟
.
.
.
دستم را گرفت و با خود برد…
همه هرچقدر هم تلاش کردند نتوانستند…
چه قدرتی . چه عظمتی . تنهایی
.
.
.
رابطه هایــــــــی که
تنهایی دلیل شکل گیریشون میشه
عاقبتشون دوباره تنــــــــــــــــهایی میشه…..!
.
.
.
عشــــقتـــــــ ـــ شوخــــی زیباییـــــــــ ـ بود که با قلــــــب من کردی
زیبــا بـــــود …امّا…شوخیـ ــــــــ بــــود
حالا . . .
تو بی تقصیریـــــــ ! خدای تو هم بی تقصیر است
تمام این تنهایی تاوان اشتباه خود من است
.
.
.
با همه بوده است ، عجب هرزه ایست … این تنهایی !
.
.
.
تنهاییم را با کسی قسمت نخواهم کرد…
یک بار قسمت کردم، چندین برابر شد…
.
.
.
وقتی حالت بده روحت بی پناهه / میبینی هر کاری کردی اشتباهه
وقتی به جز شب هیچ رنگی توی نگات نیست / وقتی کسی اندازه تنهاییات نیست
.
.
.
تنهایی را ترجیح میدهم به تن هایی که روحشان با دیگریست
.
.
.
نمی دانم دوستش دارم یا نه؟!
با هم قدم میزنیم
با هم میخوابیـم
دلم که میگیرد، آغوشش را بـــاز می کنـــــد
و بر گونه هایم بوسه میزند
اما نمی دانم دوستش دارم یا نه؟!
” تنهاییـــــم را ” . . .
.
.
.
باور کردم تنهایی را چقدر دلم کسی را نمی خواهد امشب…
.
.
.
نه اینکه زانو زده باشم …
نــــــــــــــــــــــــــــــــــه !!!
فقط تنهایی سنگین است !
.
.
.
حتما نباید مدت ها دور از تـــو باشم . . . تا تنـها شــــــوم
یک روز من بی تـــو، یک عمر تنهاییست
.
.
.
همیشه نمی توان زد به بیخیالی و گفت:
تنها آمده ام …. تنها می روم !
یه وقتایی
حتی برای ساعتی یا دقیقه ای
کم می آوری
دل وامانده ات یک نفر را می خواهد !
اه لعنتی دوست داشتنی…نه میتونی بگذری… نه میتونی…
.
.
.
از آنسوی تنهایی
از آنسوی بغض
از آنسوی باران
کسی صدایم میکند؛
تو بگو … بروم یا بمانم؟!
.
.
.
دلم می خواست با هم دیگه تنهائی رو قال بذاریم
دل بکنیم از این قفس، برای هم بال بذاریم
سر بذاریم رو دوش هم ، برای هم گریه کنیم
با همه مهربون باشیم ، برای هم گریه کنیم
.
.
.
وقتی به تو فکر می کنم
جاده می آید…
وقتی در جاده می روم تو همراهم نیستی…
تو و جاده در تنهایی من همدستید…
.
.
.
دلم کار دست است
خودم بافتمش…
تارش را از سکوت
پودش را از تنهایی….
همین است که خریدار ندارد…
.
.
.
بس که دیوار دلم کوتاه است
هرکه از کوچه “تنهایی” ما می گذرد
به هوای هوسی هم که شده
سرکی می کشد و می گذرد
.
.
.
چه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود تنهایی ؟
چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی ؟
پیله ات را بگشا تو به اندازه ی یک پروانه زیبایی
.
.
.
نـتــرس از هجــوم حـضـــورم ..
چــــیزی جــز تَـنهــایـے مُـطلـَــق با من نیـــست…
.
.
.
جلد گرفته ام عشقم را با خیال و خاطره…
مبادا که تا بخورد حتی گوشه ی احساسم زیر دست این همه تنهایی…
.
.
.
تنهــایی یعنی
بیــن آدمــایی بـاشی که میگن دوستت دارن
ولــــــی
کــنار دلتنگیات نیـــــستن!!
.
.
.
تنهایی زمانی است که کسی را از دست می دهی؛
اما یگانگی زمانیست که خودت را در می یابی …
.
.
.
کاش می فهمیدی برای این که تنهایم تو را نمیخواهم ؛
برعکس ….
برای این که میخواهمت ؛
تنهایم … !!!
.
.
.
یــک عمــر دور و تنهــا،
تنهــا بــه جــرم ایــن کــه
او، ســر سپــرده مــی خــواســت!
مــن،
دل سپــرده بــودم . . .
.
.
.
هزار نفر در حسرتِ تو
تو در حسرتِ یکی
و چقدر
همه تنهاییم!
.
.
.
شب‌ها، پرنده‌هایش می‌روند؛
روزها، ستاره‌هایش؛
ببین، آسمان هم که باشی؛
باز تنهایی …
.
.
.
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﺮﺍنسلت ﺭﻭ به ﺟﺎﯼ ۱۴۴ ﺑﺎ ۱۴۱ ﺷﺎﺭﮊ ﮐﻨﯽ !
.
.
.
هفت شهر عشق
شهر اول : نگاه و دلربایی
شهر دوم : دیدار و آشنایی
شهر سوم : روزهای شیرین و طلایی
شهر چهارم : بهانه ، فکر جدایی
شهر پنجم : بی وفایی
شهر ششم : دوری و بی اعتنایی
شهر هفتم : اشک ، آه ، “تنهایی”
.
.
.
روزی میــرسَد
بـــی هیــــچ خَبـــَـــری
بــآ کولـــــه بــــآر تَنهـــآییـَم
دَر جـــآده هــآی بـی انتهــــآی ایـن دنیــآی عَجیـــــب
رآه خــــوآهم افتـــــآد
مَـــن کـــه غَریبـــــم
چـــه فَــــرقی دآرد کجـــــآی ایـــن دنیــــــآ بـآشــــم
همــه جــــآی جهــــآن تنهـــــآیی بــــآ مَـــن است…
.
.
.
تنهایی یعنی یه وقتهایی هست میبینی فقط خودتی و خودت!
رفیق داری…
همــــــــدرد نداری!
.
خانواده داری…
حمــــــــایت نداری!
.
عشق داری…
تکیـــــــــه گاه نداری!
.
مثل همیــــشه….
همه چــــــی داری…
و هیـــــچی نداری!



داستان تنهایی

صبح،
قبل از آنکه از خانه بیرون بروم، مدادی بر می دارم و روی یک تکه کاغذ طرحی
از یک لبخند می کشم. آنوقت پشتش را تف می زنم و می چسبانم روی لبهایم.

هر کس چیزی گفت، هر کس حرفی زد، هر کس نگاهی کرد، هر کس نزدیک شد، رویم را بر می گردانم و کاغذ را نشانش می دهم.

کاغذ
تف مالی شده تا عصر خشک می شود و شل می شود و نمی دانم دقیقا چه وقتی می
افتد و گم و گور می شود و من می مانم و غروب و شب و لبهای بدون لبخند
کاغذی… و غیر قابل تحمل می شوم؛ برای خودم، برای دیگران.

فردا صبح، دوباره مداد را بر می دارم و دوباره لبخند تازه ای می کشم و دوباره با تف به روی لبهایم می چسبانم.

می دانم… یک روزی بالاخره یا مداد به انتها می رسد، یا کاغذ تمام می شود، یا تف هایم می خشکد… و من می مانم و خشک و هیچ و خالی.



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top