شعر سید هاشم وفائی برای امام حسن مجتبی(ع)
ای که چون چشمت، ستاره چشم گریانی نداشت
باغ چون تو غنچۀ سر در گریبانی نداشت
آسمان چشم تو از ابر غم لبریز بود
غیر اشک و خون دل، این ابر بارانی نداشت
سینۀ تو، میزبان داغ و درد و رنج بود
این مصیب خانه کم دیدم که مهمانی نداشت
تو همان سردار تنهائی که در قحط وفا
غم به غیر از سینۀ تو بیت الحزانی نداشت
نی، ز تو آموخت پنهان کردن غم را به دل
گر نمی آموخت از تو، نی نیستانی نداشت
صبر تو شد چلچراغ نهضت سرخ حسین
هیچ کس مانند تو عمر درخشانی نداشت
بعد چندین سال رنج و خوردن خون جگر
زهر پایان داد بر آن غم که پایانی نداشت
تیرهای کینه وقتی بر تن پاکت نشست
چون حسینت هیچ کس حال پریشانی نداشت
روی بال قدسیان تا گلشن فردوس رفت
عاقبت سامان گرفت آن دل که پایانی نداشت
لاله ها همچون «وفائی» گریه کردند از غمت
غنچه ای در باغ هستی لعل خندانی نداشت
سلاحی به نام طنز
حتما
با ادبیات طنز آشنا هستید! و تفاوت های بین طنز و هزل را می دانید. در
ادبیات مشروطه نویسندگان برای اینکه بتوانند اوضاع سیاسی را بیان کنند از
طنز استفاده می کردند. امروزه هم طنز در ادبیات جایگاه ویژه ای دارد، و
نویسندگان امروزی از همین بیان طنز برای بیان مقاصد خود استفاده می کنند،
در واقع طنز را سلاحی برای خود برگزیده اند.
دکتر آبتین گلکار مترجم رمان «مقصر کیست؟» اثر الکساندر هرتسن، به بررسی این رمان و همچنین جایگاه ادبی هرتسن پرداخته است:
طنز و خنده برای هرتسن، چه در داستاننویسی و چه در روزنامهنگاری، سلاح
مبارزه است و خودش هم بارها در نوشتههایش به این موضوع اشاره کرده است.
به اعتقاد این نویسنده، گاهی ما برای موانع پیشرفت خود چنان قداست کاذبی
قائل میشویم که جرأت هیچگونه انتقادی را از آنها داریم؛ در چنین شرایطی
این طنز است که به کمک ما میآید.
مهمترین هدف هرتسن از نوشتن این رمان های طنز همین بخشهای زندگینامهیی
بوده است؛ چرا که در این بخشها مشکلات اجتماعی را بیان کرده و نشان داده
چگونه انسانها به واسطه شرایط اجتماعی دچار انحطاط روحی و اخلاقی
میشوند.
دخالت دادن شرایط اجتماعی و به تصویر کشیدن آن یکی از عناصر تشکیلدهنده
رئالیسم و بویژه رئالیسم روس بود، در این سبک، نویسنده میگوید که فردیت
قهرمان به خودی خود مهم نیست و فقط در ارتباطش با شرایط اجتماعی است که
اهمیت پیدا میکند.
بر اساس این اصل نگرش بود که «تیپسازی» در رئالیسم انتقادی روسیه رواج
پیدا کرد و این تیپسازی به این معناست که قهرمانان داستان هیچ چیزی متمایز
از مردم عادی نداشتند. البته مخالفان این رئالیسم یا تیپسازی بر این
عقیده بودند که در این نوشتهها مسؤولیت فردی شخص بر اعمال و رفتارش نادیده
گرفته میشود.
مهمترین تیپی که هرتسن در
رمان «مقصر کیست؟» به کار گرفته، «آدم زیادی» است. «آدم زیادی» به
قهرمانانی گفته میشود که علیرغم اینکه جوان سرشار از انرژی، بااخلاق،
تحصیلکرده و بسیار خوشذوق هستند، در عمل کاملا بیخاصیت میشوند و این
منفعل بودن را نتیجه شرایط اجتماعی میداند.
هرتسن در سال 1812 متولد شد. در زمان قیام «دکابریتها» در روسیه چنان تحت
تأثیر این قیام قرار گرفت که به همراه دوستش نیکولای آگاریوف قسم خوردند که
زندگیشان را فدای اهدافشان – که ادامه قیام «دکابریتها» و جامه عمل
پوشاندن به اهداف آنها بود - کنند.
هرتسن در سال 1829 وارد دانشگاه ریاضی فیزیک مسکو شد و مدت کوتاهی بعد از
اتمام دانشگاه به علت کشف مطالب ضد«تزاری» در نامههای خصوصیاش، دو بار و
جمعا به مدت شش سال محکوم به تبعید شد. در سال 1846 پس از فوت پدرش و به
واسطه ارثیه قابل توجه پدری به استقلال مالی رسید و چند سالی را برای راحتی
کار در ایتالیا، فرانسه و سوییس زندگی کرد و از آنجا به لندن رفت و
گاهنامه «ستاره قطبی» را با اهداف «دکابریتها» منتش کرد. وی همچنین
نشریهی دیگری به اسم «ناقوس» را با همین اهداف انتشار داد که تا مدتی
بسیار محبوب بود.
مهمترین اثر دوره مهاجرت هرتسن «گذشتهها و اندیشهها» است، نوشتن این اثر
که خاطرات هرتسن است، 16 سال طول کشید و از نظر ژانر خاطرهنویسی در
ادبیات روسیه و حتا جهان متمایز است؛ چرا که به دلیل بودن نویسنده در متن
رویدادهای اجتماعی مهم روسیه و جهان، فراتر از خاطره است.
*آبتین گلکار ترجمه آثاری از جمله «عروسی» (گوگول)، «شرورترین دختر مدرسه»
(بلایتون)، «طالع نحس» و آثاری در زمینه معماری را در کارنامه خود دارد.
می بینیم که
هرتسن چگونه گفته های خود را توسط شخصیت های گوناگون به صورت طنز درآورده،
در ادبیات ایران نیز می توانیم اینگونه طنز ها را در آثار جمال زاده عبید
زاکانی بیابیم که خود شاهکاری است در ادب پارسی,اما در اینجا این مطح است
که آیا مردم از این طنز ها عبرت می گیرند؟ یا تنها به طنز بودن و سرگرم
کنندگی اینگونه کتاب ها اکتفا می کنند؟ متاسفانه عده ای هستند که تنها ظاهر
قضیه را می بینند، اما خوشبختانه در ایران، چه در طنز سینمایی و چه در طنز
ادبی، مردم نکات اخلاقی مطلب را دریافت می کنند. و اگر شما جزو آن دسته از
افرادی هستید که اینگونه مطالب را درک نمی کنید، بهتر است بیشتر روی خود
کار کنید، زیرا بیان طنز بهترین شیوه ی بیان برای مطالبی است که ما روزانه
آنها را نمی بینیم و رعایتشان نمی کنیم.