عصبانیت، فقط به مقدار لازم!

عصبانیت، فقط به مقدار لازم!

عصبانیت، فقط به مقدار لازم!

در
میان قضایای زندگی چیزی عجیب تر از برخورد ما با خشم نیست . به دایرة
المعارفی از کلمات خشم آلود مجهزیم و با این حال سعی می کنیم بر خشم فائق
شویم . به زعم بسیاری از پدرها و مادرها ، خشمگین شدن خلاف اخلاق است .

از دوستم عصبانی شدم ،
خشمم را بروز دادم ، خشم به پایان آمد
از دشمنم عصبانی شدم ،
خشم را به دل ریختم ، خشمگین تر گشتم
صدای خشم

هر
زبان ( و از جمله زبان فارسی ) مجموعه ای غنی از واژه هایی است که هر کدام
به شکلی خشم را توصیف می کند و از آن جمله اند : ناراحت ، عصبی ، آزرده ،
گرفته ، برافروخته ، هیجان زده ، داغ و سرکش ، و…

خشم ، چشم انداز
انسان را رنگین می سازد . هنگام عصبانیت ، رنگ پریده و گاه از شدت غضب سرخ
و ارغوانی می شویم . همه جا را سرخ می بینیم و به اصطلاح خون جلوی
چشمانمان را می گیرد . توان دیدن را از دست می دهیم ، چشمانمان کور یا
شرربار می شود . کبود می شویم ، اختلالی در روانمان به وجود می آید ، اخم
می کنیم ، شرمگین می شویم ، مشت هایمان را گره می کنیم ، پرّه های بینی مان
از باد پر می شود ، گوشها سنگین و خونمان به جوش می آید ، حالی به حالی می
شویم : دود می کنیم ، می سوزیم ، جز می زنیم ، کباب می شویم ، می جوشیم ،
شعله ور می شویم ، منفجر می گردیم ، …
برخورد با خشم

در میان
قضایای زندگی چیزی عجیب تر از برخورد ما با خشم نیست . به دایرة المعارفی
از کلمات خشم آلود مجهزیم و با این حال سعی می کنیم بر خشم فائق شویم . به
زعم بسیاری از پدرها و مادرها ، خشمگین شدن خلاف اخلاق است . از بدو طفولیت
به کودکان القاء می کنیم که خشم احساسی نادرست و مستوجب عقوبت است . در
نتیجه کودک عصبانی شدن را معادل بد بودن می پندارد و با این توهم بزرگ می
شود .

احساسات کهنه فراموش شدنی نیستند . روی زندگیمان اثر می
گذارند ، تاثیری گاه خوب ، گاه بد دارند . راه برخورد با عصبانیت ، استدلال
، توضیح ، انکار ، تهدید و پند و اندرز نیست . احساس عصبانیت با منع و نهی
از بین نمی رود . از منطق آرایی هم کاری ساخته نیست . باید نیرویش را
تجدید سازمان بدهیم و آن را در مسیر خیر و صلاح به حرکت درآوریم .
عصبانیت ، احساس ماندگار

برای
برخورد با عصبانیت خود باید به طیب خاطر قبول کنیم که عصبانیت احساسی
ماندنی است . میلیونها پدر و مادری که در دنیا زندگی می کنند و از دست
فرزندانشان عصبانی می شوند ، لزوما همه در اشتباه نیستند . عصبانیت ما
نشانه علاقه و توجه ماست . در مواردی عصبانی نشدن ، نه نشانه عشق و محبت که
علامت بی تفاوتی است .
عصبانی نشدن ، گاهی به ضرر تربیت است

شکیبایی
بیش از اندازه به خصوص در برابر نوجوانها ، کار درستی نیست . وقتی از درون
رنجیده خاطر هستیم و با این حال به روی خود نمی آوریم ، یه جای محبت
کارمان نوعی دورویی است . به جای پنهان کردن رنجش می توانیم آنرا به گونه
ای موثر و سازنده ابراز کنیم . پدری می گفت : « سعی می کنم عصبانی نشوم .
از درون می لرزم ، اما خویشتن داری می کنم . از عصبانی شدن می ترسم . اگر
جلوی خودم را نگیرم ، ممکن است به پسرم لطمه ای بزنم . » این خویشتن داری
را دوامی نیست . عصبانیت ، مثل نفس عمیق ، چیزی نیست که بتوان آن را به طور
نامحدود نگهداشت و بروز نداد . دیر یا زود ، ناگزیر از بروز آن می شویم .
وقتی خویشتن داری مان تمام می شود ، وقتی عصبانیت خود را ابراز می کنیم ،
موقتا تلخ می شویم ، خطرناک می شویم ، به اطرافیانِ مورد علاقه خود حمله می
کنیم ، ناسزا می گوئیم ، حرفهایی می زنیم و کارهایی می کنیم که اگر با
شخصی به غیر از فرزندان و عزیزانمان روبه رو بودیم ، از انجامش خودداری می
کردیم . وقتی نبرد تمام می شود ، احساس تقصیر می کنیم و با خود پیمان می
بندیم که از این به بعد خویشتن داری را از کف ندهیم . اما دیری نمی گذرد که
شعله های خشم مجددا زبانه می کشد تا بی محابا برکسانی که زندگیمان را وقف
رفاه و خیر و صلاح آنها کرده ایم بتازیم .

ابراز عصبانیت و در عین
حال توهین نکردن ، آسان نیست . با این حال باید یاد بگیریم که بدون تحقیر و
توهین به عزیزانمان ، ناخشنودی خود را نشان دهیم . پدرها و مادرهایی که به
این مهارت مجهز می شوند ، خویشتن داری شان بیشتر می شود
چگونه عصبانی بشویم ؟

پدر
و مادرگرامی ، به جای سرکوب خشم ، می توانند آن را به گونه ای سازنده و
غیر مخرب بروز دهند ، تا از یک سو اسباب تسلای خاطر خود و از سوی دیگر موجب
بصیرت فرزندان نوجوان را فراهم کنند و هر دو از لطمات احتمالی مصون بمانند
. در ابراز خشم باید با آگاهی از به حرکت درآوردن امواج پشت سر هم عصبانیت
خودداری کنیم . هدف ، انتقال خواسته ای است و متعاقب آن باید طوفان خشم
فرو نشیند .

برای برخورد با لحظات تشویش و اضطراب باید به نکاتی توجه کنیم :

**قبول کنیم که به حکم طبیعت ، از دست نوجوان خود ، عصبی ، ناراحت ، آزرده و خشمگین می شویم .

**حق ماست که بدون احساس تقصیر ، افسوس و شرمندگی عصبانی شویم و آن را بروز دهیم .

** البته باید یادمان باشد که حق تحقیر شخصیت و منش های خصلتی فرزندمان را نداریم .

برخورد با عصبانیت ، راه های مختلفی دارد . باید به وضوح بفهمیم که هر موقعیت ناخوشایند چگونه بر ما اثر می گذارد :

مثلا
وقتی پسر نوجوان ما ، مدام چنگال را به بشقاب می کشد و صدای ناهنجاری
ایجاد می کند ، اگر مادرش به او بگوید :« صدا اعصابم را خراب می کند »،
پسر2 یا 3 بار دیگر اینکار را می کند و سپس چنگال را آرام روی بشقاب می
گذارد . در این ثورت ، مادر بی آنکه به پسرش دستوری بدهد ناراحتی خود را
ابراز کرده و فرض مسلم را بر این گذاشته که پسرش حرف او را گوش خواهد داد .
حالا این برخورد را با برخورد دیگری مقایسه کنید :

«ـ چه ات شده ؟
کار بهتری سراغ نداری ؟ نمی توانی آرام بنشینی ؟ مثل اینکه قسم خورده ای سر
مرا به درد بیاوری . بس کن ، بس کن لطفا ، لطفا .»

باید توجه داشت
که کودک نمی تواند به محض درخواست مادر،کارش را متوقف کند . باید لحظاتی
عمل ناخوشایند را در ذهن بسنجد . متوقف کردن این قبیل اعمال به کمی وقت
نیاز دارد .
خشم ناگهانی

اگر کاسه صبرمان لبریز شود چی ؟ اگر
دامن خویشتن داری را کف دادیم و اسیر احساسات کنترل نشده شدیم چه می توانیم
بکنیم ؟ در این موقع :

** آنچه را که می بینید وصف کنید

**احساستان را بروز دهید .

**به کاری که باید انجام شود اشاره کنید .

**از حمله شخصی خودداری کنید .

مثلا اگر دیدیم نوجوان ما حوله ی حمام خود را روی زمین یا روی تخت انداخته ، می توانیم بگوئیم :

وقتی
حوله ی خیس و تمیز حمام را روی فرش می بینم ، دیوانه می شوم ، عصبانی می
شوم ، خونم به جوش می آید . جای حوله که روی زمین نیست ، باید به جا حوله
ای آویزان شود .

والدین با گفتن این جملات روحیه بهتری پیدا می کنند
. بدون سرزنش و بی آنکه به شخصیت فرزندشان حمله کرده باشند ، نظر خود را
با صدای بلند و واضح اعلام کرده اند .

بهتر است اینگونه نگوئیم : «
چه پسر شلخته ای ! اگر دوستانت بفهمند رویت را نگاه نمی کنند . » و بعد هم
پشیمان از حرفی که زده لابد می گفت : « البته منظور بدی نداشتم ، تو پسر
آنقدر بدی هم نیستی . »

عصبانیت بدون توهین

ابراز
عصبانیت و در عین حال توهین نکردن ، آسان نیست . با این حال باید یاد
بگیریم که بدون تحقیر و توهین به عزیزانمان ، ناخشنودی خود را نشان دهیم .
پدرها و مادرهایی که به این مهارت مجهز می شوند ، خویشتن داری شان بیشتر می
شود . می توانند در عین ابراز احساسات خود ، فرزندانشان را بهتر تربیت
کنند .
فرایند تغییر

تغییر عادت عصبانی شدن کار ساده ای نیست . “آموختن” ، وقت گیر و پر زحمت و مستلزم عزم و اراده است .

نکات زیر مراحل تغییر کردن از زبان والدین می باشد :

**به فرزندت توهین می کنی ، درباره اش که فکر می کنی ناراحت می شوی .

** بار دیگر صدای خودت را می شنوی که بد و بیراه می گویی . نومیدانه به کلماتی که از دهانت خارج می شود گوش می دهی .

**
می دانی که هم اکنون حرفهای توهین آمیز خواهی زد ، اما نمی توانی خویشتن
داری کنی . از خودت ناراحت می شوی . تصمیم می گیری هر طور که شده خودت را
اصلاح کنی .

**باز هم صحنه ناراحت کننده ای پیش می آید . نمی توانی
از شیوه های قبلی ات استفاده کنی ، اما هنوز راه برخورد درست را نمی دانی ،
باید چه کار کنی ؟

** احساس ناراحتی می کنی و بار دیگر موقعیت را
در ذهنت مرور می کنی . به خودت می گویی :« اگر می گفتم …بهتر بود .»
چندبار این حرف را تکرار می کنی .

** حالا ، مترصد حادثه ای می
نشینی تا بتوانی از شیوه ی جدیدی که آموخته ای استفاده کنی . خیلی زود به
خواسته ات می رسی . این بار مجهز هستی . می خواهی به زبان تازه ای حرف بزنی
، زمان مناسبی است . همه تعجب می کنند ، اما هنوز آن طور که باید و شاید
آماده نیستی .

** به صراحت و بدون تحقیر و توهین و حمله ، عصبانی می شوی . به تدریج این روش ، بخشی از شخصیت شما می شود .

** از کارت لذت می بری ، بچه ها واکنش مثبت نشان می دهند .

باید
توجه داشت که کودک نمی تواند به محض درخواست مادر،کارش را متوقف کند .
باید لحظاتی عمل ناخوشایند را در ذهن بسنجد . متوقف کردن این قبیل اعمال به
کمی وقت نیاز دارد

** افسوس که انسان هستی و لاجرم اشتباه هم می
کنی . تنها در بعضی از مواقع می توانی از این روش استفاده کنی . با همه نیت
خوب و مهارتی که پیدا کرده ای ، باز هم در مواقعی به خصوص وقتی اوضاع بر
وفق مرادت نیست ، اشتباه می کنی .

** حالت بهتر می شود ، پیشرفت می
کنی ، هر روز که می گذرد تجربه بیشتری کسب می کنی و نکات تازه ای یاد می
گیری . به خود می گویی : هیچ روشی کامل نیست ، اما این بهترین روشی است که
یاد گرفته ام.


راه و روش های ابراز خشم

خشم احساسی است که همه ما در زندگی آن را احساس کرده ایم و همه ما آن را
به خوبی می شناسیم. بنابراین در این مقاله قصد نداریم که در رابطه با
موضوع مبهمی صحبت  کنیم. چرا که موقعیت های بی شماری وجود دارند که می
توانند شما را عصبانی کنند.

مثلا زمانی که در صف خرید هستید و فردی
با عجله نوبت را از شما می گیرد. و یا زمانی که در متروایستاده اید و برای
سوارشدن به داخل مترو طوری شما را به جلو هل می دهند که انگار اصلا شما را
ندیده اند . یا زمان هایی که دیگران با برخوردهای نسنجیده خود(مسخره
کردن،توهین کردن و..) سبب رنجش شما می شوند. و یا هزار و یک دلیل دیگری که
می توانند شما را عصبانی کنند.

 

خشم احساسی نیست که تنها
منحصر به عصر ما باشد. بلکه این احساس از دوران های گذشته نیز وجود داشته
است. اگر چه شاید بتوان تفاوت هایی را در میزان خشم، شدت آن و شیوه های
بروز آن در عصر گذشته نسبت به دوران ما پیدا کرد.

 

با توجه
به مطالب گفته شده ، خشم احساسی است طبیعی که همه ما آن را تجربه کرده ایم.
اما آنچه اهمیت فراوان دارد این است که ما چگونه این احساس را بروز دهیم و
چگونه با خشم خودمان روبه رو شویم. آریستوتل معتقد است که”هر کس می تواند
عصبانی شود. اما عصبانی شدن با فرد درست و به درجه و مقدار درست، و در زمان
درست و برای هدف مشخص به هیچ وجه در توان هر کس نیست و کار آسانی به شمار
نمی آید”

بنابراین اگرچه احساس خشم امری طبیعی است اما عصبانی شدن
در رابطه با هر موضوعی، هرچند جزیی می تواند سلامت جسمی و روانی شما را
تهدید کند. شما می بایست بین خشم و پرخاشگری تفاوت بگذارید. چرا که خشم
احساسی است که شما تجربه می کنید ولی پرخاشگری رفتاری است که بر اثر احساس
خشم در شما دیده می شود که می تواند منجر به آسیب به خودتان و یا دیگران
شود. بنابراین شما می توانید احساس خشم خود را بدون متوسل شدن به رفتار های
پرخاشگرانه بروز دهید.

 

افراد معمولا در موقعیت های خشم برانگیز به 3 شیوه پاسخ می دهند.

پرخاشگرانه:
در این شیوه زمانی که فرد عصبانی می شود سعی می کند با رفتارهای
پرخاشگرانه مثل تهدید کردن، تحقیر کردن، ضربه زدن به دیگران و یا به خود به
اهداف خود برسد.

سرکوب کردن:
در این شیوه فرد با نادیده گرفتن حقوق خود و دفاع نکردن از آن خشم خود را
سرکوب می کند. این افراد منفعل هستند و با رفتارشان  به راحتی به دیگران
این اجازه را می دهند که حقوقشان را نادیده بگیرند.

 

بدیهی
است که این دو شیوه نمی توانند روش های موثری در برخورد با احساس خشم ما
باشند. چرا که در اولی فرد سعی می کند از هر طریقی به اهداف خود برسد در
صورتی که برای اهداف و حقوق دیگران اهمیتی قایل نیست. و در روش دوم فرد
همیشه اهداف  و حقوق دیگران را بر خودش ترجیح می دهد. علاوه بر موارد گفته
شده این دو روش می توانند آسیب های جسمی و روانی فراوانی برای ما داشته
باشند.از جمله سردرد، زخم معده، افسردگی و اضطراب و…

جرات مندانه:
در این روش فرد سعی میکند که احساسات و نگرش ها و نظرات خود را صادقانه و
نسبتاً صریح بیان کند. به گونه ای که هم بتواند از حقوق شخصی خویش دفاع کند
و هم اینکه به حقوق دیگران نیز احترام بگذارد.

این
نکته را فراموش نکنید که هدف از مدیریت خشم سرکوب آن نیست . بلکه مجهز شدن
به شیوه ای است که بتوانیم علاوه بر ابراز صحیح خشم خود، کمترین آسیب را
به خودمان و دیگران وارد کنیم اگر خشم خود را به شیوه ای صحیح و در مسیر مناسب مدیریت کنید می توانید به اهداف خود برسید.
اما در صورتی که مدیریت صحیح خشم را نیاموخته باشید نه تنها کمکی به حل
مشکل خود نکرده اید بلکه می بایست منتظر عواقب خطرناکی در خود و یا در
ارتباط با دیگران باشید. و این نکته را فراموش نکنید که هدف از مدیریت خشم
سرکوب آن نیست . بلکه مجهز شدن به شیوه ای است که بتوانیم علاوه بر ابراز
صحیح خشم خود، کمترین آسیب را به خودمان و دیگران وارد کنیم.

 

به طور مثال شما می توانید یکی از موقعیت هایی که در
زندگی روزمره خود به کرات با آن مواجهه می شوید را تجسم کنید. فرض کنید که
شما در صف بانک ایستاده اید وبرای انجام کاربانکی خود عجله دارید. فردی با
عجله از صف عبور می کند و قصد دارد که زود تر از شما کار بانکی خود را
انجام دهد. و از شما درخواست می کند که می تواند جلوتر از شما کار بانکی
خود را انجام دهد؟ با توجه به مطالب ذکر شده، شما در این موقعیت سعی می
کنید از کدام یک از شیوه های گفته شده استفاده کنید؟

 

به
رفتارهای پرخاشگرانه متوسل می شوید، و یا سعی می کنید به شیوه ای غیر جرات
مندانه و منفعل به این موقعیت پاسخ دهید و یا اینکه پاسخ جرات مندانه را
انتخاب می کنید.

 



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top