زنان افسرده، مردان وسواسی

زنان افسرده، مردان وسواسی

وقتی صحبت از افسردگی به میان می آید، شاید خیلی ها این تصور را داشته
باشند که این خانم ها هستند که افسرده می شوند و مرد که افسرده نمی شود!
اما پشت این جمله به اصطلاح عامیانه مطالعات زیادی هست، مطالعاتی که نشان
می دهد واقعا افسردگی بین خانم ها بیشتر از آقایان است. واقعیت این است که
در اختلال های روان پزشکی تفاوت جنسیتی وجود دارد و اتفاقات این تفاوت هم
بارز است. برخی از بیماری های روانی در یک جنس بیشتر از دیگری نمود پیدا می
کند، اما باید بدانیم که تنها جنسیت عامل ابتلا به یک بیماری روانی نیست و
عوامل متعددی در بروز یک اختلال نقش دارند.

آیا اختلال های روانی وابسته به جنس وجود دارد؟

در
ابتلا به بسیاری از بیماری های روانی جنسیت نقش بارزی دارد. به عنوان مثال
شیوع اختلال های اضطرابی و افسردگی در خانم ها 2 برابر آقایان است. این
آمار در بیشتر نقاط دنیا تقریبا به همین ترتیب است، اما علاوه بر این، برخی
اختلال های مانند اختلال های خوردن شیوعی گاهی تا ده ها برابر میان خانم
ها دارد.

چه چیز افسردگی در خانم ها را بیشتر می کند؟

زنان افسرده، مردان وسواسی

دلایل
متعددی مطرح می شود که عمده ترین آن هورمونی است. گفته می شود تغییرات
هورمونی در خانم ها بیشتر است و حالت های افسردگی و تحریک پذیری در دوره
قاعدگی و یک هفته قبل از قاعدگی بیشتر می شود که به آن اختلال خلقی قاعدگی
می گنید. چون تغییرات هورمونی به صورت ماهانه در خانم ها اتفاق می افتد
آنها برای ابتلا به تغییرات خلقی و افسردگی مستعدتر می شوند.

دلیل
دیگری که مطرح می شود آن است که خانم ها در زندگی چند نقشی هستند و هر کدام
از این نقش ها هویت مستقل دارد و انتظارات جداگانه از آنها در جامعه وجود
دارد که فشار مضاعفی برای خانم ها محسوب می شود زیرا زنی که نقش مادری،
همسری و اجتماعی داشته باشد برای افسردگی استعداد بیشتری دارد. از سوی
دیگر، خانم ها بیشتر تمناها و آرزوهایشان به خاطر دیگران رها کنند و این
آنها را به سمت اختلال افسردگی سوق می دهد.

گفتید اختلال خوردن هم در خانم ها بیشتر از آقایان است، علت آن هم مشخص است؟

برای
شیوع بیشتر اختلال خوردن در خانم ها هم دلایل اجتماعی و فرهنگی مطرح می
شود چون اغلب فشار جامعه برای داشتن ظاهر بدنی ایده آل برای خانم ها بسیار
زیاد است و همین مشکلات خانم ها را بیشتر به سمت اختلال خوردن سوق می دهد و
معیارهای زیبایی برای خانم ها بسیار سختگیرانه تر است. جالب اینجاست با
اینکه چاقی در خانم ها و آقایان چندان تفاوتی ندارد اما بیشتر مراجعه
کنندگان به کلینیک های چاقی خانم ها هستند و این مربوط به تصویر بدنی بدی
است که آنها از خود دارند.

به نظر شما وسواس می تواند در خانم ها بیشتر از آقایان باشد؟

اتفاقا وسواس از جمله اختلال های اضطرابی است که در خانم ها و آقایان به یک اندازه است و تفاوتی در این زمینه بین دو جنس وجود ندارد.

زنان افسرده، مردان وسواسی

بر
همین اساس آیا ما بیماری روانی داریم که براساس جغرافیا تعریف شود؟ به
عنوان مثال ظاهرا افسردگی در زنان ایرانی شیوع بالایی دارد. آیا این درست
است؟

دلایل جغرافیایی اگر منظور آب و هوا باشد نمی توان به
طور قطع گفت و بیماری های روانی اغلب به دلیل تفاوت های اجتماعی، اقتصادی و
فرهنگی بروز می کند. هر چند گفته می شود اختلاف افسردگی اساسی در ایران با
کشورهای دیگر تفاوت چندان ندارد اما دلیل اینکه این بیماری احساس می شود
آن است که کل جامعه به سمت کم تحملی تحریک پذیری و افسردگی در حرکت است و
این را بیشتر مسائل اجتماعی و اقتصادی توجیه می کند و مسائل حاکم بر جامعه
وضعیت روانی جامعه را مشخص می کند که می تواند آن را بهبود ببخشد یا به سمت
اختلال پیش ببرد. در جامعه ای که حمایت های اجتماعی بهتر باشد و بتواند
سلامت روان را تامین کند افراد احساس حمایت اجتماعی بیشتری می کنند.

برخی
مسائل هم در این میان مطرح می شود و گاهی گفته می شود آب و هوا نیز می
تواند در بعضی مناطق تاثیرگذار باشد. به طور مثال اختلال های روان پزشکی
فصلی از جمله افسردگی فصلی وجود دارد که در پاییز شروع می شود. در زمستان
به اوجش می رسد و اوایل بهار برطرف می شود. در این مورد مساله نور و آفتاب
مطرح می شود.

افسردگی در کنار رفاه

بعضی
اختلال های روان پزشکی در کشورهای اسکاندیناوی با وجود آنکه از سطح رفاهی
اجتماعی خوبی برخوردارند بیشتر اعلام می شود اما در مجموع تفاوت آماری
برجسته ای نشان نمی دهد و نمی توان آن را معنادار تلقی کرد.

در کشور
ما مطالعات زیادی انجام شده است، اما مطالعه ای که قابل استناد باشد و کل
کشور را درگیر کند، نداریم و آمار به صورت کلی ارائه می شود حتی گفته می
شود در این کشورها اسکیزوفرنی آمار بالاتری دارد و این به دلیل آمار دقیق
تری است که آنها دارند. به همین دلیل نمی توان به عنوان یک فاکتور به آن
نگاه کرد و تنها می توان عاملی در کنار دیگر عوامل آن را در نظر گرفت.


چرا زنان به افسردگی نزدیک ترند؟

مروزه بیشتر خانم ها بیش از پیش فشارهای روانی داخل و خارج خانه را تحمل می
کنند و بیشتر ممکن است دچار افسردگی یا مشکلات روان شناختی می شند. البته
فیزیولوژی بدن آنها نیز از نظر هورمونی، شرایط را برای بروز افسردگی و
اختلال های خلقی مهیا می کند. شواهد نیز نشان داده میزان بروز افسردگی در
خانم ها تقریبا 2 برابر آقایان است. پس لزوم شناخت خلق و خوی خانم ها و
توجه به تغییرات هورمونی و اقدام به موقع اطرافیان می تواند تا حدود زیادی
سطح سلامت روان خانم ها را بالا ببرد. برای توضیح بروز افسردگی در خانم ها
باید از 3 دیدگاه بیولوژیک، روان شناختی و اجتماعی به آن پرداخت.

افسردگی زنان از منظر بیولوژیک

وضعیت
هورمونی در خانم ها به خصصو با تغییرهایی که قبل از قاعدگی، بعد از زایمان
و در حول و حوش یائسگی در بدنشان ایجاد می شود، احتمال بروز افسردگی را در
آنها بیشتر می کند. به عبارتی، تغییرات هورمون ها نظیر ترشح استروژن و
پروژسترون یا هورمون های اکسی توسین و پرولاکتین بر وضعیت روان شناختی خانم
ها اثر می گذارد. به طوری که استروژن با اثر بر سروتونین و گیرنده های آن و
تغییر ترشح اندورفین می تواند اثر کاهنده بر اختلال افسردگی داشته باشد.
اکسی توسین و پرولاکتین نیز روی خلق اثر مثبت می گذارند و کاهش پروژسترون
باعث اضطراب می شود.

چرا زنان به افسردگی نزدیک ترند؟

افسردگی زنان از منظر روان شناختی

اختلال
در روابط بین فردی، فشار افکار منفی و بروز درماندگی از دلایل روان شاختی
ای هستند که عامل مهمی برای فراهم شدن زمینه افسردگی در خانم ها محسوب می
شوند.

افسردگی زنان از منظر اجتماعی

سومین
ریشه افسردگی در خانم ها، علل اجتماعی است که از مهم ترین آنها می توان به
موقعیت اجتماعی، جایگاه شغلی و تبعیض هایی که نسبت به خانم ها در جامعه یا
دنیا وجود دارد، اشاره کرد. به عبارتی با گسترش شیوه زندگی صنعتی، خانم ها
علاوه بر نقش باروری، چند مسئولیت دیگر همچون حضور در محیط کار بیرون از
منزل و نیز مدیریت امور منزل را به عهده گرفته اند و به مراتب نسبت به
مردان حجم کار بیشتری را باید انجام دهند. فارغ از مسئولیت های کاری و
مدیریت امور منزل، بارداری هم بار سنگینی است که طبیعت به عهده خانم ها
گذاشته است. با توجه به نقش مهم خانم ها د رخانواده و اجتماع و وظایف مهمی
مثل بارداری و حفظ بقای بشر که به آنها محول شده است، افسردگی شان، هزینه
بیشتری را متوجه خانواده و اجتماع خواهدکرد.

بنابراین توجه به حالت
های روانی خانم ها و پیشگیری و درمان به موقع افسردگی شان باعث ارتقای سطح
بهداشت روانی خواهدشد. پیشیگیری از افسردگی در خانم ها مهم است. می توان
با روابط اجتماعی قوی، ایجاد جایگاه مناسب شغلی و مهم تر از همه، درک و
همدلی با آنها از افسرده شدنشان جلوگیری کرد.

انواع رایج افسردگی در زنان

خانم
ها به 3 نوع افسردگی بیشتر مبتلا می شوند؛ افسردگی ناشی از نشانگان پیش از
قاعدگی، افسردگی ناشی از بارداری و زایمان و افسردگی ناشی از یائسگی.

نشانگان پیش از قاعدگی و افسردگی

حدد
10 درصد از خانم ها دچار اختلالات خلقی به نام نشانگان پیش از قاعدگی می
شوند. این افراد در نیمه دوم دوره ماهیانه به دلیل تغییرات سطح هورمون ها،
تغییرات خلقی پیدا می کنند. تغییرات خلقی به صورت گریه کردن زیاد، حساس
شدن، بدبینی، اضطراب و فکار منفی نسبت به حال و گذشته است که عملکرد فرد را
تحت تاثیر قرار می دهد. گاهی برخی از افراد تغییراتی را در تمرکز، انرژی و
اضطراب تجربه می کنند.

بعضی از خانم ها متوجه تغییرات خلقی
ماهیانه هستند و به تدریج راه های مقابله با آن را آموخته اند، ولی بعضی از
آنها اطلاعی از این موضوع ندارند ودر این مواقع روابط بین فردی شان با
دیگران یعنی نزدیکان و غریبه ها دچار تنش می شود. چنین حالت روانی ای را در
خانم ها باید طبیعی فرض کرد و فقط وقتی علائم باعث اختلال در علمکرد فرد
می شود، به درمان نیاز است. درمان توصیه های غیردارویی و دارویی است. توصیه
به اینکه خانم در این مدت تغذیه مناسبی داشته باشد، مایعات کافی دریافت و
حتما ورزش کند. داروها نیز شامل ویتامین ها و مکمل هاست که به آرامش اعصاب
کمک می کند.

بارداری و افسردگی

با
تغییرات هورمونی که در دوران بارداری ایجاد می شود، بدن خانم ها تا حدی به
کمک اکسی توسین و پرولاتین در مقابل اختلالات روانی ایمن می شود مگر اینکه
سابقه اختلالات روان پزشکی را از قبل داشته باشند. در این افراد احتمال
دارد اختلالی که از قبل وجود داشته، تشدید شود. به همین دلیل اگر خانمی
افسرده است، باید قبل از اقدام به بارداری، درمان شود چون ممکن است افسردگی
در دوران بارداری به رشد جنین آسیب برساند.

مهم تر از دوران
بارداری، دوران پس از بارداری است که به علت کاهش سریع هورمون ها، احتمال
افسردگی در خانم ها بالا می رود. نزدیک به 70درصد از خانم ها در روزهای
اولیه بعد از زایمان حالت ملال را تجربه می کنند که به صورت گریه گهگاه و
احساس غم تظاهر می کند ولی این حالت های روانی نشانه افسردگی نیستند و طی
هفته اول پس از زایمان برطرف می شود اما 10 درصد خانم ها دچار افسردگی
اساسی می شوند که لازم است درمان شوند.

یائسگی و افسردگی

در
دوران یائسگی بعد از کاهش هورمون های زنانه و تغییر فیزیولوژی خانم ها،
تغییرات خلقی مشاهده می شود که معمولا به صورت زودرنجی، احساس گرگرفتگی و
اضطراب است اما خانم هایی که سابقه افسردگی فردی یا خانوادگی دارند، بیشتر
مستعد ابتلا به افسردگی هستند و در صورت دیدن علائم افسردگی در آنها باید
خیلی زود اقدامات درمانی انجام گیرد. فعالیت روزمره خانم ها در زندگی خصوصی
و در عرصه اجتماعی به میزان زیادی احتمال بروز افسردگی در دروان یائسگی را
کاهش می دهد.                      


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top