کودکان را به تشويق عادت ندهيد!
تشويق در حوزه علومشناختي به رابطه بين
هيجان و شناخت و يادگيري بستگي دارد. آنچه را که ما ميفهميم در پيوند يک
رابطه هيجاني قرار ميگيرد. اينکه ما مطلبي را خوب ياد ميگيريم يا برعکس،
به مولفههاي هيجانياي که دريافت ميکنيم ارتباط پيدا ميکند. از
تصميمگيري در مورد خريد يک وسيله ساده گرفته تا تصميم کودک در مورد اينکه
کدام درس را بهتر از ديگري ياد بگيرد تحت تاثير مولفههاي هيجاني است.
تشويق هميشه کمککننده نيست
هيجانها به 2 گروه مثبت و منفي تقسيم ميشود که هر کدام تاثيرهاي مخصوص
به خود را دارد. براي مثال اگر فرزندتان دست به کاري بزند که دوست نداريد
انجام دهد، او را از تماشاي تلويزيون محروم خواهيد کرد. اين واکنش نوعي
هيجان منفي است، اما هيجان مثبت ميتواند شکل تعريف، تشويق، پاداش و تمام
تقويتکنندههاي رفتاري را شامل شود. اما تشويق هميشه خوب و کمککننده
نيست. گاهي يک تشويق بد باعث تغيير مسير زندگي کودکان خواهد شد و آسيبها و
پيامدهاي نامطلوبي را همراه دارد. متاسفانه باوري در جامعه وجود دارد که
بر اساس آن والدين تصور ميکنند با تشويق ميتوان همه نوع کاري انجام داد،
اما واقعيت اين است که بچهها پيامهايي را که از طريق والدين دريافت
ميکنند به شکل بسيار دقيقي پردازش ميکنند يعني پيامهايي که ما به بچهها
ميدهيم هميشه شکل ثابتي برايشان ندارد.
تشويق نادرست اعتبارتان را زير سوال ميبرد
فرض کنيد شما براي بالابردن عزتنفس فرزندتان و همچنين تشويق او در هر
شرايطي او را تشويق کنيد. در واقع، برايتان مهم نباشد فرزندتان چه کاري را و
با چه کيفيتي انجام ميدهد و تنها براي دلگرمي فرزندتان تشويقش کنيد، اما
واقعيت اين است اگر کودک با انجام کاري روتين و معمولي، بازخوردي از جنس
تشويق و تحسين دريافت کند با خود فکر خواهد کرد چرا با وجود انجام يک کار
معمولي مورد تشويق قرار گرفته است. در نتيجه 2 اتفاق در دنياي ذهن کودک
ميافتد که آسيبزاست. اتفاق اول از بين رفتن اعتبار والدين نزد بچههاست
يعني صداقت والدين در برخورد با کودکان زير سوال خواهد رفت. کودک در اين
شرايط تصور ميکند والدين به او دروغ ميگويند چون از نظر خودش کار خيلي
استثنايياي انجام نداده که مستحق پاداش باشد. اتفاق دوم غيرمنطقي به نظر
رسيدن عمل والدين است زيرا فرزند شما خوب درک خواهد کرد که براي تشويق و
تحسين او هيچ سند و دليل قانعکنندهاي وجود ندارد. بنابراين اگر والدين
مراقب نباشند، رفتار پسنديده و مطلوبي مانند تشويق هم ميتواند اعتبار
بزرگترها را زير سوال ببرد و هم ميتواند پيامدهاي منفي را در دنياي ذهن
کودکان بر جاي بگذارد. کودک بايد کاملا بفهمد بهدليل کدام يک از
ويژگيهاي عملکردي مستحق تشويق و تحسين والدينش است.
کودک را به تشويق وابسته نکنيد
تمام محرکهاي بيروني مانند تشويقهاي کلامي، بدني يا خريد هديه و… براي
مراقبت از ايجاد يک رفتار يا تثبيت آن است. بنابراين اگر عمل خوبي از کودک
سر زد در واقع بزرگسال را وادار خواهد کرد که جمله خوب و تحسينآميزي به
زبان بياورد يا هديهاي براي فرزندش بخرد. تمام اين واکنشها نشاندهنده
مطلوب بودن آن رفتار خاص در کودک و تشويق او براي تثبيت آن رفتار است، اما
اين نکته را هم بايد مدنظر قرار دهيم که هرگاه ما در کودکان اين عادت را به
وجود بياوريم که در مقابل انجام رفتارهايي خاص پاداش يا تشويق دريافت
کنند، هرگز تجربه رضايت و لذت از رفتارهاي خود را نخواهند داشت. والدين
بايد به گونهاي رفتار کنند که کودک از خوب بودن کار خود احساس لذت کند نه
بهدليل پاداشي که بابت انجام کار خوب از والدينش دريافت کرده است.
اگر رفتار خوب کودکان تنها بهدليل دريافت پاداشي بيروني باشد، متاسفانه
به اين نوع پاداشها و تحسينها وابسته خواهند شد و اين تصور خواهند کرد هر
رفتار آنها بايد با پاداشي بيروني همراه باشد. اين نوع وابستگي نوعي آسيب
جدي در مسير تربيتي و رشد کودکان محسوب ميشود، اما يادتان باشد نوع بيان و
بازخورد والدين ميتواند به شکلگيري تجربه دروني لذت و رضايت از انجام
کار خوب کمک کند. براي مثال کنار جملههاي تحسينآميز نقاشي کودک مانند «چه
نقاشي فوقالعادهاي!»، اين جمله را نيز به کار ببريد: «چه حس خوبي از
طريق نقاشي تو به من منتقل شده است. تو قصد داشتي چه حسي را به وسيله اين
نقاشي نشان بدهي و چه منظوري داشتي؟» در واقع، جمله دوم فرايند دروني لذت
از نقاشي را در ذهن کودک زنده ميکند.
روش صحيح دستور دادن به كودک
روشی
كه برای عدم اطاعت از دستورات توصیه میشود، استفاده از اتاق خلوت یا
محرومسازی موقت یا زمان اخراج میباشد یعنی گذاشتن كودك دریك مكان بدون
سرگرمی به مدت چندین دقیقه وگرفتن هر گونه توجه از وی.
یكی
ازموضوعات مهم، روش دستور دادن به كودك است به طوری كه كودك آن رابه خوبی
درك كرده و اجرا كند. دستورهایی كه معمولاً موثر واقع نمیشوند دارای یكی
از خصوصیات زیر هستند:
دستورهای زنجیرهای
دستورهایی
هستند كه پشت سرهم به كودك داده میشود و وی توانایی به خاطر سپردن تمام
آنها را ندارد. بنابراین برخی از آنها را فراموش كرده و انجام نمیدهد.
مانند لباست را بپوش، دندانهایت را مسواك بزن، موهایت را شانه كن. بعد بیا
صبحانه بخور. بهتر است دستورها را به بخشهای كوچكتر تقسیم كرده و هركدام
را به تنهایی ازكودك درخواست كرد.
دستورهای مبهم
دستورهایی
هستند كه برای كودك واضح و روشن نیستند وبه خوبی نمیتوانند منظور گوینده
را منتقل كنند. به عنوان مثال هنگامی كه ما انتظار داریم، بچهها بدون
درگیری و خشونت با هم بازی كنند و دعوا نكنند ولی فقط به آنها بگوییم:
«بچههای خوبی باشید».
كودك ممكن است نداند از او چه خواسته شده است
و باید چه كار كند كه ازنظر والدین بچه خوبی باشد؟ این دستورها مبهم
میباشند. بنابراین بهتر است به صورت مشخص و اختصاصی به آنها بگوییم: «با
اسباببازیهایتان با هم و به آرامی بازی كنید».
دستورهای پرسشی
در
اینگونه دستورها از كودك سوال میشود كه آیا دوست دارد كه این كار را
انجام دهد؟ مثلاً «آیا دوست داری كه اطاقت را تمیز كنی؟» كه ممكن است یك
كودك لجباز براحتی بگوید: «نه دوست ندارم»
در اینگونه دستورها ما به كودك حق انتخاب میدهیم. پس دور از انتظار نیست كه او آن را انجام ندهد.
دستوراتی كه به دنبالش دلیل و منطق آورده میشود
مانند:
«زود باش اطاقت را مرتب كن چون امشب مهمان داریم و ازاینكه خانه نامرتب
باشد، نگران و عصبانی میشوم.» در این مثال ممكن است كودك دستور اصلی را
فراموش كند، بنابراین بهتر است كه دستور به این شكل باشد: «امشب مهمان
داریم و خانه نامرتب من را نگران و عصبانی میكند، پس لطفاً هرچه سریعتر
وسایلت را جمع كن». یعنی اول توضیح داده بعد دستور موردنظر گفته شود.
روش دستور دادن موثر
روش
اجراء: نزدیك كودك بروید، تا نزدیك چشمهای كودك خم شوید و با او تماس
چشمی برقرار كنید. فاصله شما در زمان دستوردادن به اندازه فاصله یك دست باز
باشد (یعنی به فاصله شانه تا نوك انگشتان) و برای كودك بهطور دقیق مشخص
كنید و بگویید چكار كند.
نكات مهم در زمان دستوردادن
هر چه تعداد دستورها كمتر باشد، موثرتر بوده وكودك بهتر متوجه شده و سریعتر آن را اجرا میكند.
دستوری كه به كودك داده میشود باید مشخص، خاص و روشن باشد.
دستورها باید بیشتر به شكل مثبت باشید. مثلاً به جای گفتن «بلند صحبت نكن» بگویید «آرام صحبت كن».
با صدای محكم و قاطع با كودك صحبت كرده و بگویید كه چكار باید بكند، اما نباید دركلامتان خشونت وجود داشته باشد.
به اطاعت از دستور، پاداش دهید.
دستورها باید درحد سن و فهم و توانایی كودك باشد.
سعی كنید دستورها با تهدید همراه نباشند و با لحن خوب و قاطع گفته شوند.
نكته
اگر
كودك درشرایطی است كه نمیتواند دستورهای ما را انجام دهد، بهتر است به
زمان دیگری موكول گردد و اصلاً درخواست نگردد. مثلاً: كودك درحال دیدن
برنامه تلویزیونی مورد علاقهاش میباشد و ما به او میگوییم «بلند شو
كتابهایت را مرتب كن».
عدم رعایت دستور از جانب كودك دلیل بر
لجبازی او نیست. احتمال دارد كه كودك متوجه منظور شما نشده باشد، پس دستور
خود را دوباره با توجه به روشهای ذكر شده برای او تكرار كنید.
روش استفاده درست از محرومسازی موقت
روشی
كه برای عدم اطاعت از دستورات توصیه میشود، استفاده از اتاق خلوت یا
محرومسازی موقت یا زمان اخراج میباشد یعنی گذاشتن كودك دریك مكان بدون
سرگرمی به مدت چندین دقیقه وگرفتن هر گونه توجه از وی. در این نوع تنبیه
هیچ روش دردناك و زجرآوری استفاده نمیشود بلكه فرصت برای دریافت توجه از
كودك گرفته میشود.