چرا مختار ثقفی در کربلا حضور نداشت؟
یکی از سوالات نسبتاً مهمی که در رابطه با شخصیت مختار ثقفی،مطرح است
این است که چرا مختار سقفی در زمان قیام امام حسین(ع) به یاری ایشان نرفته
ولی بعداً از قاتلان آن حضرت انتقام گرفته است؟
با مراجعه به منابع تاریخی پاسخ این سوال روشن خواهد شد:
بر اساس گواهی تـاریـخ و تـصـریـح شـیـخ مـفـیـد و طـبـری، پـس از آن
کـه مـسـلم بـن عـقیل وارد کوفه شد، مستقیما به خانه مختار وارد شد، مختار
او را گرامی داشت و رسما از او اعلام حمایت و پشتیبانی کرد.(1)
بلاذری مینویسد: خانـه مختـار محل ورود مسلم بود.(2) اما با ورود
مزوّرانه و غـیـرمـنتظره ابن زیاد به کوفه، ناگهان اوضاع به هم ریخت و مسلم
صلاح دید از خانه مختار بـه خـانـه هـانـی بـن عـروه، کـه مرد مقتدر و با
نفوذ شیـعـه در کوفه بـود، نقل مکان کند.
مختار پس از ورود مسلم، آرام ننشست و پس از بیعت با مسلم، به منطقه
خطرنیّه و اطراف کوفه برای جمع آوری افراد و گرفتن بیعت برای مسلم حرکت
کرد. اما با دگرگونی اوضاع کوفه و تسلیم مردم در مقابل ابن زیاد، دوباره به
کوفه بازگشت.
ابن زیـاد دسـتور داد که دعوت کنندگان امام حسین(علیه السلام) و حامیان
مختار با او بیعت کنند، وگرنه دستگیـر و اعدام میشوند. ابن اثیر نوشته
است: هنگام دستگیری مسلم و هانی، مختار در کوفه نبود و او برای جذب نیرو به
اطراف شهر رفته بود و وقتی خبر ناگوار دستگیری مسلم را شـنـیـد، بـا جمعی
از افراد و یارانش به کوفه آمد. هنگام ورود به شهر، با نیروهای مسلح ابن
زیاد بـرخـورد کـرد و در پـی یـک گـفت و گوی لفظی شدید، بین آنان و مختار و
افرادش، درگیری پـیـش آمـد و فـرمـانـده آن گـروه مـسـلح کـشته شد و افراد
مختار متفرق شدند؛ زیرا مقاومت را به صـلاح نـدیـدنـد؛ مـخـتـار از آنـان
خـواست محل را ترک گویند تا ببینند چه پیش خواهد آمد.(3)
ابن زیاد پس از مسلط شدن بر اوضاع و شهادت مسلم و هانی، به شدت در جست و جوی مختار بـود و برای دستگیری او جایزهای معیّن کرد.(4)
دستگیری مختار توسط ابن زیاد
یکی از دوستان مختار بـه نـام هانی بن جبّه، نزد عمرو بن حریث، نماینده
ابن زیاد رفت و ماجرای مخفی شدن مختار را به عمرو اطلاع داد. عمرو به آن
شخص گفت: به مختار بگوید مواظب خود باشد که تحت تعقیب است و در خطر
میباشد.
مختار به حمایت عمرو نزد ابن زیاد رفت. وقـتـی چـشـم ابـن زیاد
به مختار افتاد، فریاد زد: “تو همانی که به یاری پسر عقیل شتافتی؟ “مختار
قسم یاد کرد که من در شهر نبودم و شب را هم نزد عمرو بن حریث به سر
بردم.”(5)
ابن زیاد که عصبانی بود، عصای خود را محکم به صورت مختار کوبید، به طوری
که از نـاحیه یک چشم صدمه دید. عمرو برخاست و از مختار دفاع کرد و شهادت
داد که او در ماجرا نبوده و بـه وی پناهنده شده است. ابن زیاد کمی آرام
گرفت و گفت: “اگر شهادت عمرو نبود، گردنت را میزدم.” و دستور داد مختار را
به زندان افکندند.
همچنان در زندان بود تا امام حسین(علیه السلام) به شهادت رسید.(6)
با
توجه به این مطالب مشخص می شود که اوضاع کوفه در هنگام قیام امام
حسین(ع)،بگونه ای بود که مختار نتوانست در قیام امام حسین(ع) شرکت کند.
عقل و درایت مختار در مقابل های و هوی توابین
جعفریان نوشته است : ” اخیرا یک سایت و یک خبرگزاری به بهانه دفاع از
میثم تمار به عنوان سرباز ولایی به تخطئه مختار پرداخته اند. اولی مقاله ای
تحت عنوان «ولایت سربازانی چون میثم تمار می خواهد نه مختار» و دومی
گزارشی با عنوان «ولایت سربازانی مانند میثمتمّار در هنگامه مبارزه
میطلبد» عملا به تخطئه مختار پرداخته و او را به مصلحت اندیشی متهم کرده
اند.
حقیقت آن است که این نگرش که تحت تاثیر ماجراهای سال گذشته است، نه
با واقعیات تاریخی سازگار است و نه در مجموعه تاریخ نگاری شیعی جایی دارد.
مع الاسف این که ما تحت تاثیر مسائل روز به تحریف واقعیات تاریخی بپردازیم
و شخصیت های برجسته خودمان را نه از معاصرین که از گذشتگان هم قربانی
کنیم، امری است که این روزها جریانی ساری و جاری است. آدمی نباید تمام
میراث خود را در آتش بیندازد برای این که عجالتا گرم شود! “
محقق تاریخ در ادامه عنوان کرده است : ” ماجرای مختار چنان که در مختار
نامه نیز تجلی یافته، قدری متفاوت از جریان توابین است. در باره میثم نمی
توان مطالب مربوط به توابین را گفت، حتی اگر در فیلم مختار نامه هم آمده
باشد
اما در مقایسه میان مختار و توابین، مختار شخصیتی فکور و دقیق دارد
و به هیچ روی آنچنان که در این دو یادداشت آمده، فردی مصلحت اندیش به
معنای قدرت طلب نیست. اگر واقعا این چنین باشد، باید تاسف خورد که کوفه
چگونه شیعیانی داشته است. یک مشت افراد امام فروش که امامشان را به ابن
زیاد فروختند و یا مصلحت اندیش چون مختار که قدرت طلب و مصلحت اندیش بودند.
آیا ظلمی بالاتر از این در تاریخ شیعه ممکن است؟ “
جعفریان افزوده است : ” توابین به دنبال خودکشی بودند و این که هر روز
سخنرانی های آتشین کنند و های و هوی به راه بیندازند معنایش این نیست که
ترجیح بر کسی دارند که تمام رفتارش عاقلانه و از روی نکته سنجی و شرایط
است.
امام حسین برای آمدن به کوفه همه چیز را با دقت سنجید. تا وقتی که
نامه های فراوان نیامد اقدام نکرد. تا وقتی نماینده نفرستاد و خبر تایید
نیامد اقدام نکرد. بعد هم به سرعت حرکت کرد تا شرایط عوض نشود. زمانی هم که
فهمید اوضاع کوفه عوض شده مسیرش را عوض کرد. در کربلا ، هم با حر سخن گفت و
هم با عمر بن سعد مذاکره شبانه کرد. تا صبح عاشورا هم به روشنگری پرداخت و
بر اساس شواهد تاریخی روشن، تمام تلاشش این بود تا این اتفاق نیفتد. این
عقل و درایت همان است که مختار هم به عنوان شاگرد اهل بیت دارد.
او می داند که نباید بی دلیل خود را اسیر ابن زیاد کند. نباید دنبال
حرکت تندی برود که بی نتیجه است. وقتی امام در اوج محبوبیت مجاهدین خلق در
سال 50 مبارزه مسلحانه را نپذیرفت، آن هم در برابر سربازانی که هر روز برای
امام نامه می نوشتند و امام را تحریک به حمایت از مجاهدین می کردند، دقیقا
همین رفتار را شاهد هستیم.
جعفریان با اشاره به بخشی از این گزارش ها نوشته است : ” تیتر زدن به
این عنوان که «مهمترین تفاوت مختار و تمّار در خط تردید است» حتی اگر همراه
توجیهاتی باشد، چه نتیجه ای می تواند داشته باشد؟ این عبارت پایانی گزارش
فارس است که می گوید: «در سال گذشته تمّارها را مشاهده کردید و در سالهای
آینده نیز مختارهایی را خواهی دید که به جبران بیبصیرتی خویش دست به یکسری
اقداماتی بزنند، لذا ولایت سربازانی مثل تمّار را میخواهد که به وقت
مبارزه زبان گویای ولی باشند نه با مصلحتسنجی سیاسی خود را از دفع فتنهها
کنار کشند و برای آبروی خود جان ولی را به خطر بیاندازند». این تطبیق ها
راه به جایی نبرده و جز ضایع کردن میراث تشیع نتیجه ای نخواهد داشت. “