8 اعتراف مردانه: چرا خیانت کردم؟
در ازدواج وقتی یکی از دو طرف خیانت می کند، طرف دیگر
نابود می شود. همیشه روحش پریشان و ذهنش مشغول است که چرا؟ چه کم گذاشتم؟
چه کار کردم؟ چه نکردم؟ و … اما این سوال ها بیهوده هستند. نتیجه ای جز
تراشیدن روح آدمی ندارند.
مسأله خیانت در همه دنیا هست و بیشتر میان مردان
عمومیت دارد. در جامعه ما نیز این مسأله هر روز بیشتر می شود. در میان
آشنایان، دو نفری که تصور می کنیم خوشبختانه در کنار هم زندگی می کنند،
ناگهان از هم جدا می شوند. یا دچار مشکلات بسیار می شوند و همه آن علاقه یک
شبه از بین می رود. اما واقعا دلیل خیانت مردها چیست؟ چه می خواهند که
ندارند؟ به دنبال چه هستند که در زن های دیگر پیدا می کنند؟
در این مطلب 8 اعتراف مردان خیانت کار و دلیل آنها برای خیانت را آورده ایم شاید تا با مغز و طرز فکر این مردان بیشتر آشنا شویم.
اعتراف اول: انتقام جویی
«من
زمانی به همسر خود خیانت کردم که متوجه شدم او همچنان با نامزد سابق خود
ارتباط پیامکی دارد. البته پیام های آنها حاوی هیچ نوع صحبتی که باعث
نگرانی باشد، نبود اما تصور اینکه او قبلا با این مرد در ارتباط بوده است و
حالا هم این دوستی را ادامه می دهد مرا عصبانی می کرد. صمیمیت همسرم با
نامزد سابقش برای من قابل درک نبود. با همین عصبانیت از خانه بیرون زدم و
یک لحظه تصمیم گرفتم برای درآوردن حرص او، دختر جدیدی را بیابم و شماره اش
را بگیرم و همین کار را هم کردم. به نظر من این کار دقیقا همان کاری بود که
او انجام می داد و من هم تلافی کرده بودم. ما از هم جدا شدیم. البته همسرم
هرگز نفهمید من دوست دختر دارم. دلیل جدایی ما این بود که مناسب هم نبودیم
و به درد هم نمی خوردیم. البته اعتراف می کنم آن کار من در عصبانیت درست و
اخلاقی نبود اما در آن لحظه احساس خوبی به من داد.»
اعتراف دوم: نبودن جاذبه عاطفی متقابل
«تا
جایی که به خاطر دارم من همیشه عاشق زنانی بودم که از هر نظر کامل باشند.
همسر سابق من از خیلی نظرها خوب بود اما با سلیقه من خیلی جور نبود. او
بسیار منطقی به نظر می رسید که هیچ نوع ارزشی برای من نداشت و باعث جذب من
نمی شد. خیلی تلاش کردم به این مساله توجه نکنم اما نمی توانستم. پس از چند
ماه، روزی با گروهی از دوستانم بیرون رفتم و در فروشگاهی که خرید می کردیم
دختری را دیدم که بسیار عالی به نظر می رسید. از او شماره گرفتم و او به
من گفت هر وقت بخواهم می توانم با او تماس بگیرم و قرار بگذارم. من هم همین
کار را کردم. پس از چند جلسه متوجه شدم باید رابطه خود با همسرم را پایان
بدهم زیرا دیگر هیچ جذابیتی برای من نداشت و دوست داشتم در کنار کسی باشم
که دیوانه وار دوستش دارم و برای من فقط یک دوست ساده نیست.»
اعتراف سوم: وقت نگذاشتن برای یکدیگر
«من
زمانی از همسر سابق خود جدا شدم که او بسیار مسافرت می رفت و ما خیلی کم
در کنار هم بودیم. من بیشتر مواقع تنها بودم. این تنهایی به ویژه در روزهای
تعطیل آخر هفته بسیار مرا آزار می داد. دوست داشتم کسی در کنارم باشد و با
هم حرف بزنیم، بیرون برویم و … . به همین دلیل، دفعه آخری که به مسافرت
رفت من سراغ زن دیگری رفتم و پس از بازگشت همه چیز را به او گفتم و از هم
جدا شدیم. این جدایی برای هر دوی ما خوب بود. البته می دانم کار من به هیچ وجه اخلاقی نبود اما در تنهایی هایم تنها چیزی که می توانست به من آرامش دهد یک همزبان بود.»
اعتراف چهارم: رابطه اشتباه
«من
با نامزدم در دانشگاه آشنا شدم. ما از همان ترم اول با یکدیگر دوست شدیم.
پس از فارغ التحصیلی، هر کدام از ما به شهر خودش برگشت اما پیش از آن با هم
نامزد کردیم. من تقریبا همه آخر هفته ها به شهر او مسافرت می کردم. اما
فقط آخر هفته ها در کنار هم بودیم و در طول هفته با دوستان خود خوشگذرانی
داشتیم. پس از چند ماه از این روند خسته شدم و با خودم تصور کردم در شهر
خودم هم دختران زیبا و خوب زیادی هستند و من چرا همه روزهای تعطیل خود را
در جاده و رفت و آمد می گذرانم؟ این مسأله را با او در میان گذاشتم و چند
باری او به شهر من می آمد اما پس از مدتی او نیز خسته شد و با هم تصمیم
گرفتیم این رابطه دشوار را پایان ببخشیم.»
اعتراف پنجم: مغایرت احساسی و سبک زندگی
«من
همسر سابق خود را در گردهمایی کاهش وزن ملاقات کردم. با هم دوست شدیم و
هنگامی که با هم قرار می گذاشتیم و بیرون می رفتیم، هر دو حدود 20 کیلوگرم
اضافه وزن داشتیم. من همه رژیم ها و برنامه های ورزشی خود را به دقت و با
جدیت فراوان انجام می دادم و به سرعت وزن کم می کردم. اما او به ورزش و
رژیم اهمیت نمی داد و در نتیجه کاهش وزنی هم نداشت. پس از اینکه اضافه وزن
خود را از بین بردم، اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردم. زن هایی که قبلا حتی
به من نگاه هم نمی کردند مشتاق صحبت با من بودند و این حس خیلی خوبی به من
می داد. همسر سابق من از چاقی خود در عذاب بود و به زن های اطراف من حسودی
می کرد. یکی از روزهای آخر هفته که او خانه نبود، ما با یکی از این زن ها
قرار گذاشتم و با هم بیرون رفتیم. من هرگز این مساله را به همسرم نگفتم اما
چند هفته بعد با بهانه های مختلف از او جدا شدم. من تصور می کنم باید با
زنی باشم که شبیه من است و ارزش های زندگی او ارزش های من هستند. فردی که
طرز فکر و اراده مان شبیه هم باشد.»
اعتراف ششم: نداشتن رابطه عاشقانه
«من
و همسرم همیشه خدا با هم جنگ و دعوا داشتیم. برای همه چیز با هم بحث می
کردیم این همه تنش اعصاب مرا خورد کرده بود. درست برعکس همسرم، دختری در
شرکت ما بود که همه چیز را خیلی راحت می گرفت و رفتار دوستانه ای با همه
داشت و شاد بود. یک شب که هر دو تا دیر وقت در شرکت مشغول کار بودیم، تصمیم
گرفتیم برای شام با هم بیرون برویم. همه چیز خیلی عالی بود. او بسیار خوب و
پر احساس بود و شبی رویایی با عشقی پاک را با او پشت سر گذاشتم. این اتفاق
جرأتی در دل من به وجود آورد تا از رابطه ای که همیشه مرا آزار می داد جدا
شوم. یک هفته خانه نرفتم و پس از آن از همسر سابقم جدا شدم و اکنون با
همکارم در ارتباط هستم.»
اعتراف هفتم: رویاپردازی
«من
هنگامی به همسر خود خیانت کردم که با دختری آشنا شدم که ابتدا قصدم تسلی
دادن به او بود. او تازه از یک رابطه طولانی جدا شده بود و روحیه خوبی
نداشت. ما زمان زیادی را با هم سپری می کردیم تا اینکه به هم علاقه مند
شدیم. من تصور می کردم او بهترین زن روی زمین است و من با او خوشبخت خواهم
بود. به همین دلیل، از همسرم جدا شدم و سراغ آن دختر رفتم. اما رابطه ما
دوامی نداشت و متوجه شدم رویاپردازی بسیار بهتر از واقعیت است.»
اعتراف هشتم: پیدا کردن اعتماد به نفس
«من
همیشه خجالتی بودم و به هیچ وجه با جنس زن راحت نبودم. نامزدم نیز مثل من
بسیار خجالتی بود رابطه ما مشکلی نداشت اما هیچ هیجان و چیز جالبی هم
نداشت. روزی برای کار خود در همایشی شرکت کردم. هنگام شام، خانمی رو به روی
من نشسته بود که بسیار جذاب و باهوش به نظر می رسید و من واقعا جذب او شده
بودم. از این مساله بسیار تعجب کردم زیرا قبلا چنین تجربه ای نداشتم. حس
خوبی بود و احساس می کردم در اوج آسمان ها هستم. سعی کردم اعتماد به نفس
داشته باشم و با او سر صحبت را باز کردم. در طول همایش و کنفرانس های دیگر
نیز با هم صحبت می کردیم و وقتمان را با هم می گذراندیم. من هرگز از این
رابطه به نامزدم چیزی نگفتم اما چند ماه بعد از او جدا شدم. پس از جدایی من
آن زن جذابی که در کنفرانس ها می دیدم را دیگر هرگز ملاقات نکردم. اما
همان رابطه کوتاه، اعتماد به نفس خاصی به من داده بود و متوجه شدم اگر
اراده کنم می توانم بیرون بروم و زن دلخواه خود را پیدا و با او ازدواج
کنم.»
6 راه براي اينكه زندگي مشترك آرامتري داشته باشيد
وقتي به زندگي زن و شوهرهاي خوشبخت و هميشه خندان نگاه ميكنيد،
نميتوانيد دليل اين خوشبختي را كشف كنيد. بهنظرتان همه چيز عادي است و
هيچ اتفاق خارقالعادهاي كه باعث خوشبختيشان شود، در زندگي آنها
نميافتد. پس چرا اين افراد ميتوانند حتي بيش از روزهاي جادويي اول، عاشق
همديگر باشند و خيليهاي ديگر خيلي زود به نقطه پايان ميرسند؟ اگر شما در
آستانه ازدواج باشيد يا تازه به اين وادي وارد شده باشيد، قطعا لحظات
زيادي از روزتان را با چنين سوالها ميگذرانيد؛ سوالهايي كه هر چه آنها
را زير و رو ميكنيد، پاسخشان را پيدا نميكنيد. ما در اين صفحهها
مهمترين رازهاي عاشقي بيپايان اين زوجهاي خوشبخت را برايتان فاش
ميكنيم.
قدردان باشيد
شايد
فكر كنيد كار سادهاي است؛ آنقدر ساده كه دليلي ندارد هميشه انجامش دهيد
اما اگر بهدنبال يك ازدواج هميشه شاداب و پايدار ميگرديد، نه تنها بايد
از همسرتان به خاطر همه كارهايي كه براي شما و زندگي مشتركتان انجام داده
سپاسگزار باشيد بلكه بايد اين قدرداني را در هر لحظه و هر روز به زبان
بياوريد. گفتن اينكه از او سپاسگزاريد و معناي تلاشهايش را ميدانيد، فقط
باعث خوشحالي او نميشود بلكه به شما كمك ميكند تا نسبت به ارتباطتان هم
حس خوشبختي و اطمينان داشته باشيد و نگذاريد كه به مرور چنين حسي در شما
كمرنگ شود زيرا مطالعات اثبات كرده زوجهايي كه هر روز در مقابل همسرشان
ابراز قدرداني ميكنند، احساس رضايت بيشتري از زندگي مشتركشان داشته و
تمايل بيشتري نيز به فداكاري و جبران زحمات همسرشان پيدا ميكنند. پس شما
هم دست به كار شويد و با تشكر كردن از همسرتان به خاطر همه كارهايش، كمي
حس مثبت به ارتباطتان تزريق كنيد. لازم نيست اتفاق خاصي بيفتد. شما
ميتوانيد براي كارهاي روزمرهاي مثل غذا درست كردن، منتظر شما ماندن در
محل قرارتان، دعوت كردن دوستانتان يا هر اتفاق ديگري از او تشكر كنيد و
هيچ كدام اين اتفاقات را ساده نبينيد و تاثير همه اين اتفاقات را پس از 6
ماه روي رابطهتان مشاهده كنيد.
با هم خوش بگذرانيد
بازيگوشي
سن و سال نميشناسد. شما ميتوانيد با وارد كردن اتفاقهايي به زندگيتان،
كمي بيشتر از اين روزهاي پرمشغله لذت ببريد. كار، پرداخت قبضها، نظافت،
خستگي، خواب و بسياري چيزهاي ديگر ميتواند بازي و بازيگوشي را در ارتباط
شما محو كند. شوخيها و سورپرايزهاي شيطنتآميز، صدا كردن يكديگر با
نامهاي دلنشيني كه فقط خودتان از وجودشان خبر داريد، انجام بازيهاي هيجان
انگيز 2نفره و تخليه كردن انرژي به شكلي كودكانه و بسياري كارهاي هيجان
انگيز ديگر ميتواند طراوت زندگي شما را بيشتر كند و نگذارد كه در
خستگيهاي روزانه تحليل برويد. ممكن است فكر كنيد زندگي مشترك و مشكلاتش
خيلي جديتر از اين بچه بازيهاست اما بخواهيد يا نخواهيد، بايد باور كنيد
كه به همين شوخيهاي بچگانه هم احتياج داريد.
خبرهاي خوب را برجستهتر كنيد
اين
دنيا پر است از اتفاقات دشوار و خبرهاي منفي. اگر كمي درنگ كنيد نه تنها
درگير اين خبرها ميشويد بلكه راه ورودشان به زندگي خودتان را هم باز
ميكنيد. اين اتفاق ميتواند زندگي شما را كسالتبار كند و نه تنها از شما
يك فرد منفيگرا بسازد بلكه باعث شود كه همسرتان هم شما را به چشم فردي
ببيند كه توان ديدن اتفاق خوب را ندارد و هميشه ميتواند موضوعي براي افسوس
خوردن و گله كردن پيدا كند. خب… حتما خودتان هم ميدانيد كه چنين تصوري
در مورد شما ميتواند چه آسيبي به زندگي مشتركتان بزند. پس اگر اثري از
چنين فردي درون شماست، بهتر است رويهتان را تغيير دهيد. اتفاقات خوب را
بزرگ جلوه دهيد و به بهانههاي كوچك دليلي براي جشن گرفتن و خنديدن پيدا
كنيد. وقتي بعد از يك روز كاري شما و همسرتان يكديگر را ميبينيد، اول از
اتفاقات خوب روزتان براي هم صحبت كنيد و اگر هم اتفاق بدي افتاده، چند ساعت
بعد و در شرايطي كه آرامش خانه شما بيشتر شد، آن را به آرامي به همسرتان
اطلاع دهيد و بهدنبال راهحلي برايش بگرديد. يادتان نرود كه براي شاد بودن
نيازي به يك اتفاق خارقالعاده وجود ندارد بلكه شما ميتوانيد از
سادهترين خاطراتتان بهانهاي براي شادترين لحظات بسازيد.
بهترين را در نگاه همسرتان ببينيد
نه
اينكه استقلال و علائق شخصيتان را از دست بدهيد اما بايد باور كنيد كه
زوجهاي خوشبخت زوجهايي هستند كه از نظر يكديگر ايدهآل بهنظر ميرسند.
چه ويژگيهايي در شماست كه همسرتان بيشتر از هر چيزي دوستشان دارد؟ اگر
ميخواهيد زندگي ايدهآلي بسازيد، بهتر است آن ويژگيها را برجسته كنيد.
مهم نيست كه شما چقدر شبيه يكديگر هستيد، اصلا شباهت نميتواند ملاكي براي
خوشبختي باشد بلكه شما بايد تمام توانتان را براي بهترين بودن در نظر
همسرتان خرج كنيد. شايد لازم باشد برخي ويژگيهايتان را كمرنگ كنيد، شايد
هم لازم باشد كه برخي ريزهكاريها را به زندگي و رفتارهايتان بياوريد.
نگران نباشيد، كار سختي نيست. فقط كافي است بهخودتان زمان بدهيد تا هم
علائق و خواستههاي او را بهتر بشناسيد و هم به مرور و در مسير اين زندگي
هر دوي شما به فردي كه دوست داريد در ديگري ببينيد تبديل شويد. اين يكي از
خصلتهاي مهم زندگي مشترك است و اگر به هر بهانهاي مانعش شويد، خوشبختي
خودتان را تهديد كردهايد.
چگونه تغييرات را در همسرتان كشف كنيد
فكر
نكنيد امروز كه در خانه را باز ميكنيد، همان آدم ديروز را ميبينيد. قطعا
هميشه چيز تازهاي وجود دارد. از يك لباس و يك رنگ تازه بگيريد تا
تفاوتهاي كوچكتر ظاهري… شما حق نداريد هيچ كدامشان را ناديده بگيريد و
تلاشي كه همسرتان براي متفاوت جلوه كردن به خرج داده را متوجه نشويد و به
خاطرش به او تبريك نگوييد. چنين هيجانهايي براي يك زندگي مشترك موفق حياتي
هستند، پس آنها را پيش پا افتاده و ساده نبينيد. مشكل اينجاست كه در
بسياري مواقع ما بهوجود يكديگر و حتي ويژگيهاي ظاهريمان عادت ميكنيم و
تلاشي براي كشف تازه انجام نميدهيم اما چه يك سال از ازدواجتان گذشته
باشد و چه 01 سال، براي تزريق هر روزه هيجان به زندگيتان هم بايد خودتان
متفاوتتر از ديروز بهنظر برسيد و هم اين تغيير را در همسرتان كشف كنيد.
اجازه بدهيد كه هر روز براي يكديگر يك آدم جديد باشيد و به اين بهانه، هر
روز زندگي مشتركتان را از نو شروع كنيد.
مراقب خودتان باشيد
نه!
اين خود خواهي نيست بلكه يكي از عاشقانهترين راههايي است كه ميتوانيد
از طريق آن به همسرتان احساس امنيت بدهيد؛ اينكه شما مراقب سلامتتان
باشيد و با از دست دادنش فشار رواني بيشتري به همسرتان وارد نكنيد، اتفاقي
لازم براي ساختن يك زندگي عاشقانه است. از طرف ديگر، وقتي شما در كمال
سلامت قرار داشته باشيد، توان بيشتري براي حفاظت از همسرتان خواهيد داشت و
براي ساختن يك زندگي شاد و عاشقانه، انرژي بيشتري در شما خواهد بود. البته
اين مراقبتها نبايد تنها به سلامت شما محدود شود، مراقب زيبايي، پوشش،
خلق و خو و حال و حوصلهتان و حتي شرايط كاري و اجتماعيتان باشيد. نگذاريد
وقت و انرژي او براي فكر كردن به شرايط شما و نگران اين موضوع بودن هدر
برود. با اين كار ميتوانيد ميزان زيادي از استرسهايي كه در زندگي زوجهاي
ديگر اتفاق ميافتد را از بين ببريد و با استفاده از اين آرامش
خارقالعاده، خوشبختتر باشيد و دوام عشقتان را هم تضمين كنيد.