هنر و موسیقی درمانی برای آلزایمر!

موسیقی درمانی

فعالیت ذهنی و انجام کارهای خلاق ممکن است به پیشگیری از زوال عقل در سالمندی کمک کند.
همه
می‌دانیم که ورزش برای سلامت جسمی‌مان خوب است و در سال‌های اخیر پژوهش‌ها
در حیوانات و برخی از پژوهش‌های انسانی نشان داده است که ورزش همچنین ممکن
است توانایی‌های ذهنی را هم بهبود بخشد.

اما اطمینان‌بخش‌ترین راه برای به کار انداختن مغز، به چالش کشیدن آن برای فکر کردن است.
پژوهش‌های بسیاری رابطه میان اثرات فعالیت‌های خلاق و چالش‌برانگیز را بر سلامت ذهنی مورد بررسی قرار داده‌اند.

بیشتر
این پژوهش‌ها بر زوال عقل متمرکز بوده‌اند که با از دست رفتن حافظه و
“کارکردهای اجرایی”- توانایی طرح ریزی، ابتکار، و مدیریت مشخص می‌شود.زوال
عقل علل بسیاری دارد از جمله میزان پایین هورومون‌های تیروئیدی یا اعتیاد
به الکل.اما از شایع ترین علل آن، سكته هاي مغزي متعدد و بالاتر از همه
آلزايمراست.

پژوهشگران مدت‌هاست که دریافته‌اند میزان بالای تحصیلات و
داشتن شغل‌هایی که نیاز به فعالیت ذهنی زیاد دارد، با کاهش خطر ابتلا به
بیماری آلزایمر ارتباط دارد، گرچه ثابت کردن رابطه سببی میان این دو مشکل
بوده است.

یک بررسی منتشر شده در نشریه پزشکی نیوانگلند نشان می‌دهد
که ظاهرا انجام فعالیت‌های شناختی- مانند بازی‌های صفحه‌ای، حل جدول کلمات
متقاطع یا نواختن آلات موسیقی اثر محافظتی بیشتری نسبت به فعالیت‌های جسمی
مانند پیاده‌روی و شنا در مقابل زوال عقل دارد.

موسيقي
بررسی‌های
متعدد نشان داده است که موسیقی به مهار رفتارهای آشوبگرانه ، سرگردانی و
پریشانی، تهییج و … در بیماران مبتلا به زوال عقل کمک می‌کند.
.به نظر
می‌رسد موسیقی به بیماران مبتلا به آلزایمر کمک می‌کند تا خاطرات
درازمدتشان را که معمولا مدت‌ها پس از دست رفتن حافظه کوتاه‌مدت، حفظ
می‌‌شود، به یاد آورند.و به نظر می‌رسد حافظه موسیقیایی در بیماران مبتلا
به آلزایمر از دست نمی‌رود.

شماری از گزارش‌های موردی حاکی از آن است
که بیماران در مراحل انتهایی این بیماری که دیگر نمی‌توانستند صحبت کنند
یا نام اعضای خانواده‌شان را به یاد آورند، هنوز می‌توانند آهنگ‌های قدیمی،
چه از لحاظ ریتم آهنگ و چه ترانه آن را به یادآورند.
پژوهشگران دریافته‌اند مشارکت در آواز خواندن بیماران مبتلا به زوال عقل را هشیارتر می‌کند.

فوران هاي خلاقيت
زوال
عقل اغلب باعث منفعل‌شدن افراد می‌شود، بنابراین این افراد تمایل کمتری به
طراحی، نقاشی، یا شرکت در فعالیت‌های هنری نشان می‌دهند.اما گاهی اثر
بیماری در سالمندان ممکن است کاملا متفاوت باشد.

مشهورترین مثال در
این مورد ویلم دکونینگ، نقاش آبستره انتزاعی است که در سال 1997 در 92
سالگی درگذشت.دکونینگ شهرت بسیاری در عالم نقاشی داشت.زوال عقل او در دهه
هفتاد زندگیش آغاز شد.در ابتدای روند این بیماری، دکونیینگ به طور
اعجاب‌آوری خلاق شد، و در طول دوره‌ای چهارساله به طور میانگین هفته‌‌ای یک
نقاشی می‌کشید.هنر دکونیینگ او راهشیار نگه می‌داشت و به نظر می‌رسید از
لحاظ جسمی هم به او کمک می‌کند.

یک توضیح این پدیده این است که
آلزایمر در مراحل ابتدایی بر حافظه “اجرایی” ناخودآگاه که افکار و حرکات
دست مورد نیاز برای نقاشی یا نواختن یک آلت موسیقی را کنترل می‌کند، تاثیری
نمی‌گذارد.

یک شکل ناشایع زوال عقل هم وجو دارد که نوع پیشانی-
گیجگاهی(FTD) نامیده می‌شود و با تغییرات شخصیت، از دست دادن توانایی
زبانی، رفتارهای اجتماعی نامتناسب (ناسزا گفتن، رعایت نکردن بهداشت،
بی‌بندوباری جنسی) مشخص می‌شود.

برخی از بیماران مبتلا به این نوع
زوال عقل مهارت‌های هنری پیدا می‌کنند که پیش از این هرگز
نداشته‌اند.نقاشی‌‌ها یا طراحی‌های این افراد واقع‌گرا یا فراواقع‌گرا و
مملو از جزئیات است.برخی از پژوهشگران معتقدند که آسیب واردآمده به طرف چپ
مغز که با تفکر منطقی و پردازش کلمات ارتباط دارد، ممکن است به نحوی در این
افراد فعالیت طرف راست مغز را که تفکر و ادراک فضایی را کنترل می‌کند، رها
کند.

ارتباط برقرار کردن
سلول‌های مغزی با
برقرار کردن ارتباط با سلول‌های مغزی دیگر “فکر می‌کنند.” هر سلول مغزی یک
زائده باریک و دراز انتقال‌دهنده پیام‌های الکتریکی به نام آکسون دارد که
پس از منشعب شدن با دندریت‌های چنگالمانند سلول‌های مغزی اطرافش ارتباط
برقرار می‌‌کند.این نقاط تماس را سیناپس می‌گویند.

هنگامی كه ارتباط
میان دو سلول مغزی به صورت مکرر و مرتب صورت می‌گیرد، قدرت انتقال پیام از
این سیناپس‌ها افزایش پیدا می‌کند.تعلیم و آموزش و سایر اشکال “ورزش”های
مغزی ممکن است شمار این سیناپس‌ها را افزایش دهند.داشتن مقدار معتنابهی از
سیناپس‌های قوی، ممکن است برای فعالیت ذهنی یک “رزرو شناختی” ایجاد کند،
بنابراین فرآیند تفکر روشن باقی می‌ماند، حتی اگر برخی سلول‌های مغزی و
سیناپس‌های آنها به علت بیماری آلزایمر را از دست بروند.

وسیله معمول
برای حفظ سلامت سلول‌های مغزی تمرین‌دادن آنهاست – مانند عضلات که باید از
آنها استفاده کرد وگرنه تحلیل می‌روند، تمرین دادن مغز هم می‌تواند به
افزایش قدرت و تعداد ارتباط سیناپسی بین سلول‌های مغز کمک کند.

اما
نمونه دکونینگ و موارد دیگر نشان می‌دهد حتی اگر ما تعداد زیادی از
سلول‌های مغزی‌مان را از دست بدهیم، هنوز می‌توانیم خلاق باشیم و از هنرها
به خصوص موسیقی لذت ببریم.هر چه بیشتر هنر و موسیقی در زندگی‌مان داشته
باشیم، می توانیم به جای ناراحتی برای سلول‌های مغزی که از دست داده‌ایم،
به اغلب سلول‌های مغزی که هنوز داریم، کمک کنیم.



هورمون هاي گياهي و کاربرد آن در گياه و باغباني

واژه
هورمون به موادمعيني اطلاق مي شود که در بخشي از موجود زنده ساخته شده و
پس از انتقال اثرات فيزيولوژيکي محسوسي در ديگر قسمتهاي آن به جا مي گذارد و
در تراکم هاي بسيار کم فعالند.اين تصور کلي در اصل در قلمرو فيزيولوژيکي
حيواني بوجود آمده و اين واژه هورمون از ريشه يوناني به معني تهيج کردن
گرفته شده است. در گياهان ترکيبات مترادف ولي از نظر شيميايي کاملاً متفاوت
يافت مي شود و واژه هورمون بطور صحيح آنها را در بر مي گيرد هورمون هاي
گياهي که اغلب فيتو هورمون خوانده مي شود در بافتهاي مريستمي و يا لااقل
جوان از هر نوع ساخته مي شوندو غالبا اثرخود را پس از انتقال مي گذارندکه
تا حدودي دورتر از بافتي که ساخته شده اند. هورمون ها با آنزيم ها و تيامين
ها و
DNA
در اين خاصيت مشترکند که به غلظت بسيار کم يا ناچيزباعث ايجاد اثرات
فيزيولوژيکي عميق مي شوند. اصولاً واژه هورمون بايد به ترکيباتي محدود شود
که به طور طبيعي در درون موجود زنده ساخته مي شود لذا در تعريف هورمون
گياهي مي توان گفت مواد آلي مي باشد که مواد غذايي نبوده و توسط گياهان
توليد مي شود و در غلظت هاي کم فرآيند فيزيولوژيکي را تنظيم مي کند .آنها
در درون گياه، از محل توليد به محل اثر، انتقال مي يابد اما گاهاً موادي که
معلوم نيست در گياه وجود داشته باشد اثرات مشابه و بعضي اوقات عيناً نظيير
يکي از هورمون هاي طبيعي گياهي را دارندکه از نام نهادن هورمون گياهي مي
بايست خود داري نمود بلکه واژه برتر براي اين چنين ترکيباتي که اثر هورمون
مانندروي گياه دارند تنظيم کننده رشد مي باشد و در تعريف آن مي توان گفت
ترکيبات سنتزشده يا هورمون هاي گياهي هستند که فرآيند هاي فيزيولوژيکي را
تغيير مي دهد اين مواد تقليد کردن از هورمون ها ، تاثير روي (سنتزشدن)
هورمون ها و از بين بردن و يا انتقال و يا (به احتمال) تغيير دادن محل
تاثير هورموني رشد را تنظيم مي کند . با اين وصف براي متمايز کردن آنها مي
توان گفت تمام هورمون ها ، تنظيم کننده رشد هستند اما تمام تنظيم کننده هاي
رشد هورمون نيستند.

در
حال حاضر در دنيا پنج گروه مختلف هورمون هاي گياهي شناخته شده که بسياري
از آنها داراي کاربرد هاي عملي متعددو مهمي در کشاورزي بويژه باغباني هستند
اين گروه ها عبارتند از: آکسين ها ، جيبرلين ها ، سايتو کنين ها ، اتيلن .
لگاماها( مواد بازدارنده).

• آکسين:

اولين
گروه هورمون گياهي هستند که کشف شدند و مورد استفاده قرار گرفته. ماهيت
هورموني آنها بطور روشن در آزمايشي که براي اولين بار توسط وانت در سال
1928 انجام گرفت در کولئوپتيل يولاف از گياهان تيره غلات نشان داده شده و
در غلظت کمتر از 10*1مولار مي توان به کار برد طبيعي ترين ترکيبي که در
گياهان شاخته شده است اسيد ايندول -3- استيک (
IAA)
مي باشد که احتمالاًدر گياهان از اسيد آمينه تريپتو فان ساخته مي شود .
مراکز عمده ساخته شدن آکسين بافت هاي مريستمي انتهايي از قبيل جوانه هاي در
حال باز شدن ، برگهاي جوان ، نوک ريشه ، گلها يا گل آذين روي ساقه گلدار
مي باشد و نحوه انتقال آکسين در اندامهاي جوان از بالا به پايين و در
اندامهاي پارانشيمي در داخل آوند هاي آبکشي انجام مي گيرد و در ريشه هم از
نوک ريشه به سمت بالاي ريشه صورت مي گيرد. از آکسين هاي مصنوعي مي توان به
اسيد -نفتالين- استيک، اسيد ايندول -3- بوتيريک ، اسيد 2-4-در کلرو فنواکسي
استيک ، اسيد نفتاکسي استيک و اسيد تريو يدوبنزوئيک اشاره نمود . اسيد
ايندول استيک بعنوان هورمون طبيعي در اثر آنزيم هايي ازقبيل اکسيدازها و
فنولاز ها تجزيه مي شود.قابل ذکر است بکار بردن غلظت هاي نسبتاً زياد آکسين
ها همچنين منجر به نقايصي در گياهان از قبيل تغيير شکل برگ، ساقه و ريشه،
رنگ پريدگي برگها ٍ جلوگيري از طويل شدن ريشه ها يا باز شدن گلها و ايجاد
ورم و آماس مي شود.

نقش اکسين در گياه:

1-
طويل شدن سلولها و اندامها: اولين اثر آکسين ها مي باشد که افزايش غلظت
آکسين شدت طويل شدن سلولها را به همراه دارد.اما اثر بازدارندگي نيز دارد
يعني آکسين با همان غلظتي که سبب تشديد طويل شدن اندامها هوايي را دارد
طويل شدن ريشه را کند مي سازد.

2-
نور گرايي(فتوتروپيسم):اين اثر که بيشتر بصورت خميدگي در گياه مي باشد
بعلت توزيع نامتقارن اکسين در اندام مربوط قابل ملاحظه مي باشد خميدگي
مزبور ناشي از اين است رشد در سمت نزديک به نور تا حدودي کند و رشد سمتي که
به دور از آن است شديد تر است.

3- زمين گرايي: در ريشه نظيير ساقه که رشد افقي دارد تجمع زيادتر اکسين در نيمه زيرين رشد ريشه را کند کرده و سبب خميدگي مي شود.

4-
فعال ساختن لايه زاينده: فعاليت لايه زاينده بوسيله آکسين ها که در درون
ساقه از بالا به پايين و از جوانه هاي در حال رشد حرکت مي کند تجديد مي
شود.

5-
ايجادگل: آکسين گل دادن بعضي از گياهان روز بلند به شرط آنکه دوره
فتوپريود به اندازه کافي براي گلدهي گياهان طولاني باشد تسريع مي
نمايد.مانند سيلن و بذرالبنج از طرفي گلدهي در برخي گياهان روز کوتاه در
صورت استعمال آکسين در دوره تاريکي متوقف مي نمايد.

کاربرد آکسين در باغباني:

1-
تنک کردن و جلوگيري از ريزش گل و ميوه:پايدار ماندن ميوه هاي در حال رشد ،
گلها و برگهاي جوان که از منابع مهم توليد آکسين به شمار مي روند بر روي
گياه بستگي به تعادل بين ميزان آکسين داخلي آنها و مقدار آکسين دارد.هر گاه
به دليلي اين تعادل به بخورد در محل اتصال دمبرگ يا دمگل يا ميوه به ساقه
يک لايه چوب پنبه اي به نام لايه سواگر ايجاد مي گرددو اندام مربوطه از
گياه جدا مي شود و ريزش مي کند اين موضوع در باغباني بويژه در ميوه کاري
داراي اهميت مي باشد. چرا که درختان ميوه چندين برابر توانايي خود گل توليد
مي کنند و اگر همگي تبديل به ميوه شوند اولاً: ميوه هاي ريز و نامرغوبي
توليد مي شود ثانياً : درخت ضعيف مي شودو نهايتاً نه تنها بسياري از ميوه
ها بعلت عدم تغذيه کافي ريزش خواهند کرد. از طرفي امکان عدم تشکيل جوانه گا
براي سال بعد وجود دارد لذا جهت جلوگيري از اين امر استفاده به موقع از
محلولهايي اکيسيني که گلها ي ضعيف تر را وادار به ريزش مي کند مفيد مي باشد
و به اين عمل تنک کردن گفته مي شود.

2-
توليد بافت پينه اي : اثبات شده است که قدرت توليد پينه در گياهان مختلف
رابطه مستقيمي با ميزان اکسين ياخته هاي ناحيه زخم شده آنها دارد لذا زخم
هايي که به دليل مختلف مانند هرس ، قلمه گيري در گياه بوجود مي آيد و
استفاده از آکسين جهت تقسيم ياخته هاي پارانشيم ناحيه زخمي براي ايجاد
بافتي يکنواخت و تر ميم محل زخم موثر مي باشد.

3-
ريشه دار کردن قلمه ها: پژروهش ها حاکي از آن است که قدرت ريشه زايي آکسين
با غلظت آکسيني که در ياخته ها ي بافت پينه اي ناحيه ته تيل يافت مي شود
ارتباط مستقيم دارد لذا استفاده از آکسين در ريشه زايي قلمه ها موثر مي
باشد اما دو نکته لازم تذکر است:

الف- اگر قلمه گرفته شده اصولاً قدرت ريشه زايي نداشته باشد نمي توان آن را با استفاده از هورمون وادار به اين کارکرد.

ب-
اثر آکسين صرفاً براي توليد سر آغازه هاي ريشه است و اگر اين ماده مدت
زيادي در محيط کشت باقي بماند از رشد ريشه ها ي توليد شده جلوگيري مي کند.

4-
جلوگيري از رشد نرک ها و پاجوش ها : در گياهان بعد از هرس شديد تعدادي
شاخه غير بارور به نام نرک توليد مي شود که بعلت عدم ميوه دهي مي بايست هرس
شوند لذا اگر محل زخم پيرايش را با محلول يک درصد اسيد نفتالين استيک
محلول پاشي شود از رشد نرک ها جلوگيري مي شود قابل ذکر است که از آکسين
براي جلوگيري از رشد پاجوش ها نيز بکار مي رود.

5-
گل انگيزي و توليد ميوه: محلول پاشي گياهان با آکسين قبل ازاينکه شرايط
طول روز براي گل دادن مناسب شود باعث گل مي شود مانند آناناس و از طرفي در
توليد ميوه برخي گياهان بويژه فلفل و جاليز ها موثر مي باشد.

6-پارتنوکارپي:
در گياهاني که ميوه آنها هم ناشي از لقاح و هم ناشي از بکرباري (ميوه هاي
بدون هسته) در صورت گرده افشاني کافي مي توان با کاربرد آکسين وادار به
توليد ميوه نمود.

7-
رشد طولي شاخه و چيرگي انتهايي : آغشته کردن جوانه انتهايي به آکسين چيرگي
انتهايي را تشديد کرده و باعث ايجاد شاخه هاي بلند و ترکه اي مي شود.
برعکس موادي که کار آکسين را خنثي مي سازند يا با از بين بردن جوانه هاي
انتهايي مي توان مانع توليد آکسين شد و گياه را وادار به توليد شاخه فرعي
متعدد و بوته اي شده کرد.

8-
کاهش ترک خوردگي ميوه گيلاس: ميوه هاي درخت گيلاس بعد از بارندگي اصولاً
ترک خورده مي شوند که با مصرف ترکيب مناسب از آکسين از اين امر يا پديده مي
توان جلوگيري کرد.

gol-e-rose-sorkh-colourbreak.jpg.Ir4.org

• جيبرلين :

علامت اوليه بيماري باکانا(Dakanae)
يا نشاء احمق برنج که گياهان آلوده از گياهان سالم بلندتر بودند توسط
متخصصان ژاپني کشف شده که عامل آن را قارچ ژيبرلا فوجيکوري از گروه
آسکوميستها (کيسه دار) بود و در سال 1938 ماده متبلوري از اين عصاره بدون
قارچ محيط کشتي که اين قارچ در آن رشد کرده بوده کشف شد که اثر اين محلول
جيبرلين ناميده شد.

نواحي
عمده ساخته شدن جيبرلين در گياهان برگهاي مريستمي ، نوک ريشه ، بذر هاي در
حال رشد مي باشد و انتقال اين هورمون در گياهان کاملاً بطور آزاد و هم در
آوند آبکش و هم در آوند چوبي روي مي دهد. جيبرلين ها گروه هاي مشخصي از
هورمون هاي گياهي است که بسيار به هم شبيهند و فرمول اسيد جيبرليک
GA يکي از بهترين و معروفترين اين گروه مي باشد.

نقش جيبرلين در گياه:

1- طويل شدن سلولها: جيبرلين ها همانند اکيسن در طويل شده اندامهاي گياهي نقش بازي مي کنند

2-
اثر روي گل دادن :برخي از جالبترين اثرات جيبرلين ها روي گل دادن گياهان
است بطوري که همانند اکسين ها در گياهان روز بلند باعث توليد گل و از طرفي
در روي گياهان روز کوتاه باعث توقف گلدهي مي شود.

3-
طويل شده وتشکيل ريشه ها: برخي جيبرلين ها به غلظت مناسب لااقل در بعضي
گونه ها به طويل شده ريشه کمک مي کنند و از طرفي ديگر در اثر جيبرلين ها از
تشکيل ريشه روي قلمه ها جلوگيري مي کند که علت آن خنثي کردن اثر اکسين ها
است.

4-
رشد برگ: با توجه به اينکه طول موج هاي کوتاه ناحيه قرمز در ايجاد رشد برگ
موثرترين است اين هورمون مي تواند جايگزين نور قرمز شود.

5-
سبز کردن بذر: بذر تعدادي از انواع گياهان بعد از جذب آن براي اينکه سبز
شود قبلاً لازم است که در معرض نور قرار گيرد که در واقع نور قرمز طيف از
اين نظر موثرترين است که جيبرلين مي تواند جايگزين خوبي براي آن باشد و به
عبارت ديگردر شکستن دوره خواب بذور جيبرلين جايگزين نور قرمز مي شود.

6-
شکستن دوره خواب جوانه: شکستن دوره خواب بعضي از گونه هاي گياهان چوبي
مناطق معتدل تحت کنترل فتوپريود است لذا اين هورمون مي تواند جايگزين خوبي
براي فتوپريود به طول کافي باشد.

7- افزايش طول ميان گره ها: استفاده از اين هورمون در گياهان مي تواند منجر به افزايش طول ميان گره ها شود.

کابرد جيبرلين در باغباني:

1- مهمترين کاربرد اين هورمون در بالابردن ميزان محصول انگور است که اين عمل بسته به زمان کاربرد هورمون به دوصورت انجام مي گيرد .

الف-
هورمون پاشي پيش از عمل باروري يعني حدود 10 روز قبل از ريزش گلبرگها يا
کلاهک گل ها صورت مي گيرد که اين عمل باعث از بين بردن مادگي و توليد حبه
هاي بدون دانه ناشي از بکرزايي مي شود ضمناً اين عمل با ريزش تعدادي از حبه
ها همراه است و در انگورهاي داراي تراکم زياد است مانند ياقوتي باعث باز
شدن خوشه و بالا رفتن کيفيت محصول مي گردد.

ب-
محلول پاشي پس از انجام عمل باروري و تشکيل حبه ها يعني از زمان ريزش حدود
75 درصد کلاهک ها به بعد انجام مي گيرد در اين حالت تک حبه هاي درشت تر
شده و محصول ازدياد مي يابد.

2- جيبرلين ها ايجاد ميوه هاي ناشي از بکرزايي را روي گياهان که بطور طبيعي توانايي اين کار داشته باشند افزايش مي دهد.

3-
بزرگي درشتي ميوه: براي توليد ميوه هاي درشت و بهتر و براي جلوگيري از ترک
ناشي از بارندگي در ميوهاي گيلاس استفاده از جيبرلين سه هفته قبل از
برداشت موثر و مفيداست.

4- کيفيت ميوه: استفاده از اين هورمون 4 الي5 هفته قبل از براداشت برروي ميوه هاي آلوده باعث بهبود کيفيت مي شود.

5-
تاخير در رسيدن ميوه ها: ميوه هاي مانند خرمالو که اگر پيش از رسيدن چيده
نشوند به سرعت نرم و فاسد مي شوند و يا ميوه هاي پرتقال و ليمو زماني روي
درخت مي رسند که عرضه است به بازار زياد و يا قيمت ها پايين است که غالبا
ضرر اقتصادي را به همراه موارد استفاده از هورمون جيبرلين هنگامي که ميوه
ها هنوز سبز هستند يعني حدود يکماه قبل از رسيدن مدتي نسبتا طولاني همانطور
سبز روي درخت باقي خواهند ماندواز طرفي استفاده از اين هومون در گيلاس
حدود سه هفته قبل از برداشت و در گلابي چهار هفته قبل از برداشت در دير
برداشت کردن محصول موثر است.

6- جيبرلين در انگور باعث افزايش اندازه حبه مي شود و در سيب و گلابي باعث دراز شدن اندازه ميوه ها مي شود.

7- افزايش گل در خيار گلخانه اي از هورمون جيبرلين استفاده مي شود.

8- در افزايش جوانه زني بذرهاي سيب ، گلابي ، فندق ، گيلاس که قبل از جوانه زني استفاده مي شود .

9- براي اصلاح شکل و اندازه ميوه سيب در زمان اولين ريزش گلها

10- براي کاهش اثر ويروس زرد در ميوه ها مثل آلبالو که 15الي 15 روز پس از ريزش گلبرگها استفاده مي شود.

11- براي وارد کردن گياهان روزبلند به گلدهي در شرايط روز کوتاه و گياهان روزکوتاه در روز بلند از اين هورمون استفاده مي شود.


image

 

• سايتو کنين:

 

در سال 1955 دانشمندي بنام ميلر موفق شدکه از DNA
تجزيه شده اسپرم شاه ماهي اولين انگيزننده تقسيم ياخته اي را جدا کندو آن
را کنين نام نهاد و بعدها معلوم شد که اين ماده مصنوعي در گياه وجود ندارد و
اولين ماده طبيعي استخراج شده از گياه که در واقع سيتو کنين طبيعي مي باشد
از بذر ذرت به دست آمده که آن را زآتين ناميده شد. زآتين يکي از فعالترين
سايتوکنين شناخته شده است که داراي اثرات رونق بخشي دارد که مهمترين آن
تقسيم سلولي است . سايتوکنين ها بطور عمده در مريستم هاي انتهايي ريشه ، گل
آذين ها وميوه هاي در حال رشد ساخته مي شود. . سايتوکنين ساخته شده در نوک
ريشه بوسيله شيره خام آوند هاي چوبي و در بخش هاي بالايي گياه توسط آوند
هاي آبکشي بسمت پايين انتقال مي يابد.

 

نقش سايتوکنين در گياه:

 

1-
بزرگ شدن و طويل شده سلولها: سيتوکنين ها در مرحله طويل شدن سلول يا بزرگ
شده آن رشد تاثير مي گذارد ولي اينکه اثر رونق بخشي يا باز دارنده است
بستگي به اندام مربوط نوع بخصوص سايتوکينين و غلطت آن دارد.

 

2-
ايجاد جوانه گل و نمو آن: در برخي از گياهان افزايش نسبت سايتوکنين به
اکسين سبب پيدايش جوانه ها و در نتيجه شاخه هاي برگدار مي شود.

 

3- تشکيل ريشه: سايتوکنين با غلظت خيلي کم به تشکيل ريشه کمک کرده وليکن در غلظت زياد از تشکيل آن جلو گيري مي کند.

 

4- پيري دير رس: اين هورمون پيري را در برگها با غلظت نسبتاً کم به تاخير مي اندازد و از ريزش گلهاي و برگه و ميو ها جلوگيري مي کند.

 

5- پارتنوکارپي: جيبرلين همانند هورمون هاي گروه آکسين و جيبرلين باعث پارتنوکارپي مي شوند.

 

6- تاثير روي گل دادن: سايتوکنين باعث توليد گل در گياهان روز بلند شرايط روز کوتاه و برعکس مي شود.

 

7- شکستن دوره خواب بذر: سايتوکنين ها در غلظت مناسب با جيبرلين ها و نور قرمز خاصيت شکستن دوره خواب بذور حساس به نور را دارد.

 

کاربرد در باغباني:

 

1- کاربرد سايتوکنين در کشت بافت جهت توليد گياهاني مانند داودي، ميخک که هم اکنون بطور تجاري در سطح بزرک انجام مي گيرد.

 

2- بکار گيري جهت بي اثر کردن چيرگي اتنهايي در گلکاري مانندحسن يوسف ، فلفل زينتي، و توليد بوته هاي منشعب و متراکم و بازار پسند.

 

3- طولاني کردن عمر گلهاي بريدني و سبزيها برگي در مراحل بعد از برداشت.

 

4- استفاده از اين هورمون در اوايل تابستان مي تواند باعث شاخه زايي مي شود.

 

5- بکارگيري اين هورمون در سيب 10 روز بعد از اينکه باز شدند باعث توليد ميو هايي دراز تر خواهد شد.

 

6- خيساندن بذور در محل سايتو کنين يک روز قبل باعث افزايش جوانه زني مي شود.

 

7-
محلول پاشي با سايتوکنين روي برگها نسبت رشد ريشه به شاخه را کاهش مي دهد
در حالي که کاربرد آن روي ريشه اين نسبت را افزايش مي دهد.

 

8- جايگزين سرماي مورد نياز درختاني باشد ريشه هايشان در معرض سرما قرار نگرفته اند.

 

9- رشد اوليه تخمدان در ميوه ها را باعث مي شود.

 

10- ريزش ميوه در نهالهاي جابجا شده مي تواند به علت کمبود سايتوکنين باشد.

 

11- بوجود آوردن جوانه هاي اتفاقي روي شاخه هاي درختان ميوه و همچنين وتبديل پيچک به خوشه در درخت انگور.

 

12- سايتو کنين دوره نونهالي را را در در ختان ميوه کو تاه مي کند.

 

13- هورمون سايتو کنين رقابت بين رشد مريستم انتهايي شاخه و رشد ميوه را مي شکندوباعث رشد بهتر ميوه ها مي شود.

 

14-
سايتو کنين ها فعاليت جوانه هاي جانبي را در شاخه ها را افزايش داده و
باعث توليد و ايجاد شاخه هاي فرعي در درختان ميوه شده که اين ناشي از شکستن
غالبيت انتهايي و نتيجتاً کاهش رشد طولي مي باشد.

 

15-
هومورن سايتوکنين در حرکت بخشيدن مواد غذايي موثر است بطوري که اين ماده
به عضوهايي ميوه ها و برگها و غده هاي جوان که خود توليد کننده هورمون
هستند انتقال مي يابد.

 

• اتيلن:

 

اين
هورمون که هورمون پيري نام گرفته است معلوم شده است که بصورت گاز اتيلن در
بافتهاي گياهي شاخه شده و مانع از رشد ريشه و ساقه گرديده و پيري و ريزش
برگهاي را تسريع مي کند و از طرفي نمو جوانه هاي جانبي را به تاخير انداخته
و اصولا همه صفات خاص يک هورمون را دارا مي باشد اتيلن در شرايط عادي يعني
درجه حرارتهاي معمول بصورت گاز است و با توجه به اينکه خواص معيني از
خودشان نشان مي دهد اتيلن همچنين ممکن است از گياه خارج شود و رشد و فعل
انفعال هاي فيزيو لوژيکي گياهان را مجاور را تحت تاثير قرار دهد و برخلاف
ساير هورمونهاي گياهي که در نقاط خاصي توليد مي شود اين هورمون به صورت
موضعي در هر نقطه اي از گياه ممکن است توليد شود و حرکت آن در داخل بافتها
بصورت انتشار گاز مي باشد و تحت تنش هاي فيزيکي در قسمتهاي زيادي از گياه
ساخته مي شود.

 

اثرات اتيلن در گياه:

 

برگ
بسياري از گونه ها در معرض غلطت هاي بسيار کم اتيلن اپينايتي(گرايش به
پايين) از خود نشان مي دهد. اصولاً غلظت لازم براي ايجاد اپيناستي خيلي
کمتر از غلظتي است که براي ريزش برگ مي شود.

 

2-
زمين گرايي افقي: استفاده از اتيلن در برخي گياهان که شاخه هاي آنها
معمولاً عمودي رشد مي کند و زمين گرايي منفي دارد در جهت افقي رشد مي کند.

 

کاربرد در باغباني:

 

1- رسيدن کامل و توسعه رنگ ميوه روي درخت و داخل انبار.

 

2- در غلظت بالا باعث تحريک و ريزش برگ و ميوه مي شود.

 

3- آغاز تشکيل جوانه گل را تحريک مي نمايد.

 

4- باعث توليد صمغ در بعضي از گونه ها و هم آهنگ با آکسين از نمو جوانه جانبي جلوگيري مي نمايد.

 

5-
بکاربردن اتيلن در روي ميوه هايي که هنوز به حد کامل نرسيده اند مانند
خرمالو، موز و طالبي باعث تسريع در رسيده مي شود و از طرفي باعث ترکيدن
پوست ميوه ها مي شود و مصرف آن باعث رنگ پذيري بهتر در گوجه فرنگي، مرکبات ،
هلو، انگور، گيلاس، آلوو آلبالو مي شود.

 

6-
استفاده از اتيلن حدود 10 روز قبل از برداشت در غلظت بالا باعث تحريک ريزش
ميوه مي شود مانند ميوه هاي سيب، گلابيٍ، گيلاس، آلو و هلو.

 

7- اتيلن در آناناس باعث توليد گلدهي وبروز جنسيت در خياربصورت عکس هورمون جيبرلين باعث افزايش توليد گل ماده نسبت به گل نر مي شود.

 

8- اتيلن در غلظت هاي کم باعث تحريک جوانه زني و در غلظت هاي زياد باعث جلوگيري از جوانه زني مي شود.

 

9-
اتيلن بازار پسندي محصولات مختلف را افزايش داده ودر گوجه فرنگي از مرحله
گرده افشاني تا زمانيکه سبز و بالغ مي شود باعث افزايش محصول مي شود.

 

10-
نظر به اينکه صرفه جويي در نيروي کار لازم در برداشت مکانيزه و رسيدن
همزمان محصول يک امر مهم و موثر مي باشد استفاده از اين هورمون مفيد و حائز
اهميت مي باشدمانندگردو، آلبالو، گيلاس و هلو

 

11-مصرف
اين هورمون در اوايل پائيز در ميوه هايي هسته دار مانند هلو، گيلاس، شکفتن
جوانه هاي را به تعويق انداخته و از سرماي بهاره محفوظ مي دارد.

 

12-
اين هورمون مي تواند جايگزين در طول روز باشد بطور مثال درپياز خوراکي که
جهت توليد پياز نياز به روز بلند دارد با مصرف اين هورمون مي توان آن را در
شرايط روز کوتاه وادار به گلدهي کرد.

 

13-
باتوجه به اينکه در صورت کمپوت سازي بايد ميوه هاي بدون دم باشند لذا
استفاده از اين هورمون در ميوه هايي مانند گيلاس و آلبالو حائز اهميت است.

 

ساير موارد:

 

• اتيلن باعث افزايش ميزان شيرابه در ختان کائوچو که در صنايع لاستيک سازي اهميت دارد.

 

• باعث کوتاهي دوره نونهالي در درختان ميوه مي شود.

 

• باعث افزايش مقاومت محصولات انباري مي شود.

 

• باعث افزايش تعدادشاخه هاي گل دهنده در گل داودي مي شود.


 

image

 

بازدارنده ها:

 

دسته
اي ازهورمون هاي گياهي هستند که به دو دسته طبيعي و مصنوعي تقسيم مي گردند
. گروه طبيعي تنها شامل اسيد آبسيزيک است که در تمام گياهان وجود دارد و
گروه مصنوعي خود به چهار دسته گروه:1- بازدارنده هاي رشد 2- موادکند کننده
رشد 3- مورفکتين 4- مواد شاخه زا

 

1-
اسيد آبسيزيک : حدود دهه 1960 دو ماده بنام هاي طور همزمان بنام هاي
دورمين و آبسايزين از بافتهاي مختلف گياهي استخراج گشت بررسي هاي نشان داد
که اولاً هر دو آنها در حقيقت يکي هستند که اسيد آبسيزيک ناميده شد ثانياً
مهمترين قسمت بازدارنده هاي بتا را تشکيل مي دهند. اسيد آبسيزيک از ساير
بازدارنده هاي طبيعي گياهان حدود يکصد مرتبه قويتر است و فرآيند هايي مانند
رکود بذرها، جوانه ها و نيز ريزش اندام ها را کنترل مي کند . اين اعمال
مشخصاً به همراهي ساير هورمون ها انجام مي پذيرد . بدين معنا که عوامل
محيطي مانند کمبود مواد معدني ، خشکي خاک ، روزهاي کوتاه و سردي هوا که
باعث ايجاد رکود مي شوند باعث افزايش اسيد آبسيزيک و کم شدن جيبرلين ها نيز
مي شوند و عواملي ماند روزهاي بلند و سرماي زمستانه که رکود را از بين مي
برند عکس اين عمل را انجام مي دهند . (ميزان اسيد آبسيزيک در گياه تحت
تاثير کمبود آب ، اکسيژن و مواد غذايي مورد نياز گياه مي باشد.) تغييرات
سريع غلظت از مشخصات خاص اين بازدارنده است بدين معني که وقتي گياه تحت
تاثير کمبود هاي آب ، اکسيژن و مواد غذايي قرار بگيرد. ميزان اسيد آبسايزيک
به سرعت بالا مي رود و پس از برطرف شدن طي دو روز به حالت عادي بر مي
گردد. همانند اتيلن براي ساخته شدن آبسايزيک محل خاص در درون گياه وجود
ندارد و تمام اندامها مي توانند برحسب نياز به توليد اين ماده بپردازند.
نقل و انتقال نيز مانند جيبرلين و سايتو کنين در بافت هاي آوندي انجام مي
پذيرد . از اين هورمون بنام هورمون تنش ياد شده است چرا که از آسيب خشکي
جلوگيري مي کندبدين صورت که باعث بسته شدن روزنه هاي گياه مي شود و در
هنگام کم آبي مانع از دست رفتن آب گياه مي شود.

 

کاربرد آبسايزيک در گياه

 

1 -کمک به ريزش: بررسي ها نشان داده است که هورمون هاي ديگر بخصوص IAA (اسيد اندول استيک) و اتيلن در کنترل ريزش با ABA عکس العمل متقابل دارند.

 

2- کمک به خواب جوانه: اسيد آبسيزيک عامل داخلي در ايجاد خواب جوانه هاي لااقل بعضي از گياهان چوبي مناطق معتدل است.

 

3- جلوگيري از سبز شدن بذر: اسيد آبسيزيک اثر هورمون هاي جيبرلين و سيتو کنين را در کمک به سبز شده بذر خنثي مي کند.

 

4-
کند ساختن رشد و پيري: اسيد آبسيزيک رشد انواع بسياري از بافتها و
اندامهاي گياهي مانند برگها ، کولئپتيل ها، ساقه ها، محور زيرلپه اي و ريشه
هاي را کند نموده. و پيري اندامهاي گياهي را به لحاظ تسريع و تجزيه کلرفيل
به تاخير اندازد.

 

5- تسريع در تشکيل ريشه: اسيد آبسيزيک با خنثي کردن اثر اثر جيبرلين که مانع ريشه زايي مي شود باعث تسريع در ريشه زايي مي شود.

 

6- اثر درگل دادن: اين هورمون در گياهان روز بلند باعث توقف در گلدهي شده و در گياهان روز کوتاه و داراي اثرات متفاوت مي باشد.

 

کاربرد اسيد آبسيزيک در باغباني:

 

1- در ريزش برگ ها و ميوه ها رابطه با آکسين ها وجود دارد.

 

2-
خنثي کردن چيرگي انتهايي و جلوگيري از رشد جوانه هاي انتهايي در مواردي که
بر اثر اسيد آبسيزيک حاصل مي گردد به دليل اثر متقابل اين ماده با آکسين
مي باشد.

 

3- اسيد آبسيزيک در گياهاني که در طول روز کوتاه غده هاي خود را گسترش مي دهند اثر مفيدي در تحريک غده زايي ايفاد مي نمايد.

 

4-
اسيد آبسيزيک با سايتو کنين ها به دليل اثر متقابل در ياخته هاي محافظ
بسته شدن روزنه هاي را ايجاد مي کند که هورمون تنش به هم دليل به آن گفته
مي شود.

 

مواد بازدارنده رشد:

 

موادتشکيل
دهنده اين هورمون از رشد گياهان بطور کامل جلوگيري نموده و باعث مرگ گياه
مي شود به همين دليل در حال حاضر اکثر آنها براي کنترل شيميايي علفهاي هرز و
بعنوان علفکش به کاربرده مي شوند. وليکن اثر کشندگي علف کش ها معمولاً
همراه با ايجاد تغييرات ظاهري در گياه مي باشد که از اين نظر با کند کننده
هاي رشد متفاوت مي باشد.در اين گروه علاوه بر علفکش ها ماده اي بنام مالئيک
هيدرازيد وجود داردکه هرچند در غلظت هاي بالا داراي خاصيت علف کشي مي باشد
داراي کاربرد هاي مهمي مي باشد که عبارتند از:

 

1- جلوگيري از جوانه زدن پياز، سيب زميني در انبار يکماه قبل از برداشت با غلظت 5/2 در هزار يا 2500 قسمت در ميلون

 

2-
جلوگيري از پاجوش دادن توتون بدين صورت که زماني که حدود 90 درصد بوته ها
به گل نشست سر آنها را قطع کرده و يک الي هفت روز بعد محلول پاشي روي آنها
صورت مي گيرد.

 

3-
کم کردن رشد چمن و درختان و درختچه هاي غير مثمر زينتي که در روي درختان و
درختچه هاي زينتي اين ماده با غلظت 2 تا 8 قسمت در هزار بر روي گياه
پاشيده مي شود و در چمن کاري پس از هر بار چمن کاري مصرف اين ماده درغلظتي
حدود 2 در هزار باعث کندي رشد مجدد چمن گرديده و در مصرف آب صرفه جويي مي
شود که در ايران مي توان جهت کم کردن هزينه چمن زني و پايين آوردن بهاي آب
مصرفي پارکها ، ميدان هاي ورزشي از اين محلول استفاده نمود.

 

مواد
کند کننده رشد: اين مواد بدون اينکه تغييري در شکل ظاهري گياه ايجاد نمايد
باعث کند شدن رشد گياه مي شود از مهمترين مواد اين گروه که در باغباني
امروزه استفاده مي شود آلار درجه اول، سايکوسل(
ccc ) و فسفون- دي( phophon-D ) و آمو 1618 (Amo1618 ) در درجات بعدي قرار دارند.

 

اين
مواد تقسيم و رشد ياخته اي در ناحيه زير مريستمي انتهاي شاخه ها جلوگيري
به عمل مي آوردولي برروي خود مريستم تاثير ندارد . که اين امر باعث توليد
طبيعي شاخه ها ، برگ و ميوه ، کوتاه ماندن درخت و افزايش توليد گل در سال
بعد مصرف و کاهش هرس مي شود. آلار در غلطت هاي مختلف برحسب نوع گياه متفاوت
است ولي ميتوان در غلظت 5/0 الي 8 در هزار از اواسط بهار تا اواسط تابستان
بکار برد.

 

کاربرد آلار در باغباني:

 

1-
در درختاني مانند انجيير و گلابي و بعضي از سيب ها که ميوه هاي نرم توليد
مي کند باعث توليد بافت محکمتر باقابليت نگهداري و ترابري بيشتر مي شود.

 

2- در ميوه هاي هسته دار مانند هلو، گيلاس و آلبالو در اوايل تابستان باعث تسريع در رسيدن و يکنواختي مي شود.

 

3- محلول پاشي بيدرنگ با آلار پيش يا پس از شکفتن گلها بر گياهاني مانند گوجه فرنگي و انگور افزايش تعدادميوه را موجب مي شود.

 

4-
بسياري از گياهان باغباني و زراعي که با کند کننده هاي رشد محلول پاشي شده
اند در برابر خشکي مقاومت نشان داده اند که در ايران کمبود آب از عوامل
عمده محدود يت کشاورزي است مي توان از اين پديده بهره جست.

 

مورفکتين ها:

 

اين
گروه از اوايل دهه 1960 که از مشتقات ماده به نام 9- کربوکسيک اسيد فلورين
مي باشند . به خاطر خواص بيولوزيکي ويژه اي که داشته مورد توجه قرار گرفته
مهمترين مورفکتين ها موجود آي تي 3456 ، آي تي3233 ، نام دارند که در غلظت
هاي زياد براي کشتن علف هاي هرز و جلوگيري از رشد گياهان چوبي به کار مي
روند علاوه براين باعث اختلال در سوخت و ساز و ساختن شدن هورمون آکسين مي
شود و باعث نابساماني در نورگرايي زمين گرايي مي شود.

 

کاربرد مورفکتين ها در باغباني:

 

1- انگيزش گلدهي و ميوه دهي.

 

2- کمک و سهولت به برداشت مکانيکي ميوه ها با سست کردن ميوه ها رسيده روي شاخه هاي درخت .

 

3- ريزش حبه هاي اضافي و تنک شدن خوشه هاي متراکم انگور که اين امر در بالا بردن کيفيت محصول مهم است.

 

4- در گياهان چوبي زينتي موفکتين ها از طريق خثني کردن چيرگي جوانه انتهايي باعث رشد جوانه هاي جانبي مي شود.

 

مواد شاخه زا:

 

اين مواد که بنام هرس کننده(pruning agants ) شناخته شده و متعلق به گروه هاي شيميايي مختلف مي باشند که از مهمترين آنها مي توان بوترالين(Butralin
) ، استرهاي متيل اسيدها و الکل هاي زنجيره اي طويل و مشتقات پيچيده اسيد
استيک را نام برد که اثر آنها بدين صورت است که با خشک کردن جوانه هاي
انتهايي گياه جوان ، مشابه هرس عمل مي کنند و نهال را در همان سال وادار به
توليد شاخه هاي فرعي مي سازد و زمان کاربرد اين مواد در اواخر بهار است.



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top