با افسردگی بعد از تعطیلات چه کنیم؟

با سندروم افسردگی بعد از تعطیلات چه کنیم؟

آخرین روزهای تعطیلات که از راه می‌رسد، کمتر کسی است که با ذوق و شوق
آماده حضور مجدد در محل کار یا تحصیلش شود (البته این حالات به شهر یا کشور
خاصی هم اختصاص ندارد و همه انسان‌ها ممکن است چنین حالاتی را تجربه
کنند). 

گویا خیلی‌ها از این‌که دوباره باید به زندگی عادی و
پراسترس روزانه برگردند، ناراحت هستند و از آن شکایت دارند، البته این
نارضایتی را می‌توان هم در حالات چهره و صورتشان دید و هم براحتی و بدون
هیچ تعارفی آن را بیان می‌کنند.
 
خیلی تعجب نکنید، این حس تا حدی
طبیعی است؛ وقتی این همه روز در کنار خانواده و همراه با آنها بوده‌ایم و
بدون نگرانی استراحت کرده‌ایم، برگشت به مکانی پر از کار و استرس،‌ نباید
خیلی هم خوشایند باشد. با این حال، گروهی هستند که این حس را طور دیگری
تجربه می‌کنند؛ آنهایی که افسردگی و کسالت پس از تعطیلات به شکلی سروقتشان
می‌آید که کارهایشان را مختل و سلامت روانشان را تهدید می‌کند. 

دکتر
پروین ناظمی، روان‌شناس و مدرس دانشگاه در این‌باره توضیح می‌دهد: استراحت
کردن یکی از راهکارهایی است که برای دوری از استرس و ارتقای سطح سلامت
روان توصیه شده و مورد استفاده قرار می‌گیرد. تعطیلات نیز فرصتی فوق‌العاده
برای استراحت کردن و بهبود سلامت روان است؛ به طوری که بودن در جمع
خانواده و ایجاد شرایطی که طی آن فرد بتواند چند روزی به دور از استرس‌‌ها و
مشکلات روزمره زندگی کند، بسیاری از آسیب‌ها و مشکلات جسمی و روحی را به
حداقل می‌رساند. 

به گفته وی همه انسان‌ها برای حفظ سلامت جسم و
روح‌شان به تعطیلات نیاز دارند و باید روزهایی را فارغ از کار و مسائل
مربوط به آن بگذرانند. 

دکتر ناظمی با اشاره به مشکلاتی که ممکن است
پس از تعطیلات ایجاد شود، می‌گوید: انسان‌ها خیلی زود به شرایط عادت
می‌کنند و چون همه دوست دارند در محیطی آرام و بدون استرس و افکار منفی
زندگی کنند، طبیعی است که پس از پایان تعطیلات مشکلاتی ایجاد شود. به همین
دلیل گاهی ممکن است هنگام بازگشت به کار با حالاتی مانند بی‌انگیزگی،
بی‌حوصلگی و حتی افسردگی و اضطراب روبه‌رو شویم. به گفته وی با افزایش سن،
افراد به تجربه می‌آموزند که عقلانی‌تر با این احساسات برخورد کنند و به
همین دلیل این مشکلات میان کودکان و دانش‌آموزان بیشتر مشاهده می‌شود.

دانش‌آموزان بیشتر دچار استرس می‌شوند 

دکتر
ناظمی درباره ایجاد چنین احساساتی میان دانش‌آموزان توضیح می‌دهد: پس از
این‌که تعطیلات به پایان می‌رسد، دانش‌آموزان بیشتر از بزرگسالان دچار
اضطراب و استرس می‌شوند. با توجه به این‌که در روزهای تعطیل معمولا
برنامه‌ریزی خاصی وجود ندارد و هر کس مطابق سلیقه و میل خود کارهایش را
انجام می‌دهد، مشخص است که با شروع دوباره درس و کار، کاهش ساعت خواب و
فشردگی برنامه‌ها، استرس و حتی نارضایتی آنها بیشتر از قبل می‌شود. 

این
روان‌شناس به فاصله کم میان زمان تعطیلات و امتحان‌های مدارس، اشاره
می‌کند و می‌گوید: با توجه به این‌که تعطیلات نوروز با پایان سال تحصیلی،
فاصله چندانی ندارد گاهی حتی می‌بینیم دانش‌آموزان تا هنگام امتحانات نیز
با مشکلاتی روبه‌رو هستند؛ این دانش‌آموزان اغلب حوصله ندارند و در نتیجه
نمی‌توانند بخوبی برنامه‌ریزی کنند و کارهایشان را درست و منظم انجام
‌دهند. 

دکتر ناظمی با اشاره به افت تحصیلی دانش‌آموزان پس از
گذراندن تعطیلات، توضیح می‌دهد: به همین دلیل گاهی پس از پشت‌سر گذاشتن
تعطیلاتی طولانی مدت، شاهد کاهش عملکرد افراد و افت کاری و تحصیلی آنها
هستیم. 

چه کار باید کرد؟ 

دکتر ناظمی با
اشاره به اهمیت حفظ سلامت یادآور می‌شود: همان طور که گفته شد، تعطیلات
نیاز انسان است و همه ما برای حفظ سلامت جسمی و روحی به آن نیاز داریم، اما
آنچه مشخص است این است که تعطیلات روزی به پایان می‌رسد و باید دوباره به
محل کار و تحصیل برگردیم؛ به طور حتم شرایط موجود در محل کار مانند روزهای
تعطیلات و استراحت نیست و دشوارتر خواهد بود. 

به گفته وی برخورد
انسان‌های مختلف در چنین شرایطی به ویژگی‌های شخصیتی آنها و نوع تربیت
خانوادگی‌شان بستگی دارد. علاوه بر این موارد، نحوه برنامه‌ریزی برای
تعطیلات نیز مورد مهمی است که می‌تواند از ایجاد این حالت‌ها پیشگیری کند. 

دکتر
ناظمی برای برطرف کردن مشکلاتی که ممکن است پس از تعطیلات ایجاد شود،
توصیه می‌کند: برای کاهش صدمات ناشی از شروع مجدد کار و تحصیل، بهتر است در
روزهای تعطیل هم برنامه‌ریزی داشته باشید؛ البته لازم نیست این
برنامه‌ریزی‌ها خیلی دقیق و فشرده باشد که شما را خسته کند. 

به
گزارش جام‌ جم آنلاین، همچنین باید در تعطیلات، درباره روزهای کار و تحصیل و
اتفاقات مربوط به آن نیز در جمع خانواده یا با دوستان صحبت کنید. البته
شاید بچه‌ها این صحبت‌ها را خیلی دوست نداشته باشند ولی یادآوری‌ وظایف و
صحبت درباره کار و درس می‌تواند آنها را برای شروع مجدد آماده کند. 

به
گفته وی پیشگیری از ایجاد چنین احساساتی نکته اساسی و مهم است ولی در
صورتی که چنین شرایطی ایجاد شود نیز نباید خیلی نگران بود؛ چون معمولا با
بازگشت به محل کار و شروع مجدد فعالیت‌ها، علائم برطرف می‌شود، اما در
صورتی که نشانه‌های استرس و اضطراب بیش از حد باشد، بهتر است از متخصصان
کمک بگیرید و با مشورت آنها این احساسات را کنترل کنید.


افسردگي هم، زنانه و مردانه دارد

افسردگي را به خاطر شيوع زيادش گاهي سرماخوردگي
روان ناميده ‌اند، اما افسردگي دست ‌کم از دو جنبه ي مهم با سرماخوردگي
متفاوت است. افسردگي بدون درمان پس از يک هفته برطرف نمي ‌شود و همچنين
مردان و زنان را به يک ميزان و به يک شيوه مبتلا نمي ‌کند. گر چه معمولا
توجه‌ ها به علل و عواقب ميزان بالاتر افسردگي در زنان معطوف بوده است، اين
عارضه مشکلات خاصي را هم براي مردان ايجاد مي‌ کند.

بررسي دو قلو ها
و کودکان به فرزندي پذيرفته‌ شده نشان مي‌ دهد که افسردگي به طور يکسان در
هر دو جنس به ارث مي ‌رسد. يک مرد افسرده و يک زن افسرده به ميزان يکسان
احتمال دارد که پدر يا مادري افسرده داشته باشند.

اما بررسي ‌هاي
اخير بيانگر چند تفاوت ميان زنان و مردان از لحاظ عوامل خطرساز براي
افسردگي است. در مردان و نه در زنان، خطر ژنتيکي ابتلا به افسردگي با خطر
ژنتيکي ابتلا به اضطراب و اختلالات کرداري همراهي دارد. اعتماد به نفس
پايين و از دست دادن پدر يا مادر در دوران کودکي نيز با افسردگي مردان
بيشتر مرتبط است تا افسردگي زنان.

افسردگي‌، تقصير هورمون‌ ها است؟

مهم ‌ترين شاهد در مورد علت تفاوت شيوع افسردگي در مردان و زنان اين است که زنان تنها در سال‌ هاي باروري ‌شان، يعني از دوران بلوغ تا يائسگي نسبت به مردان بيشتر مستعد ابتلا به افسردگي هستند.

سوال اين است که اين شاهد را چگونه تفسير کنيم؟ مظنون آشکار، هورمون ‌هاي جنسي زنانه است.

يک
نظريه اين است که زنان به اين خاطر بيشتر در معرض افسردگي هستند که در بدن
آن ها ميان هورمون‌ هاي استرس و هورمون ‌هاي جنسي تداخل‌ هايي مشکل آفرين
ايجاد مي‌ شود. در شخصي که تحت استرس است، استروژن باعث ايجاد افسردگي و اضطراب مي‌ شود و تستوسترون
عمل عکس را انجام مي ‌دهد. شايد به همين علت باشد که مردان ظاهرا از لحاظ
جسمي نسبت به زنان کمتر دستخوش عواطف مي ‌شوند. برخي از پژوهش‌ ها نشان
داده ‌‌اند در صورتي که تنها علايمي مانند غمگيني، نوميدي و احساس گناه به
حساب آيد، ميزان افسردگي در ميان زنان و مردان مشابه مي ‌شود. اين تفاوت
ناشي از زيادي علايم جسمي افسردگي مانند خستگي، تشويش، بي ‌خوابي يا پُرخوابي و بي ‌‌اشتهايي يا پُرخوري در زنان است.

به
غير از عوامل هورموني، تاثيرات فرهنگي و تقاضاهاي اجتماعي هم در اين تفاوت
شيوع افسردگي بين زن و مرد نقش دارند. وظيفه مراقبت از فرزندان و خطرات
عاطفي مربوط به آن عمدتا به دوش زنان مي‌ افتد. در نوجواني، دختران شروع به
نشان دادن اعتماد به نفس کمتر و احساس گناه بيشتر نسبت به پسران مي ‌کنند.
برخي از دانشمندان اعتقاد دارند که ميزان افسردگي در زنان با تغيير مقام
اجتماعي آن ها تغيير مي ‌کند. بررسي در برخي از گروه ‌هاي اجتماعي که
برابري زن و مرد در آن ها ايجاد شده است، مثلا دانشجوبان کالج از طبقه
اجتماعي مشابه که در خوابگاهي مشابهي زندگي مي ‌کردند، تفاوتي را در ميزان
افسردگي زنان و مردان نشان نداد.

پيامدهاي افسردگي در مردان

ميزان
نسبي پايين ‌تر افسردگي مردان ممکن است يک خطاي تشخيصي باشد. اغلب گفته
مي‌ شود که مردان دوست ندارند حتي نزد خودشان قبول کنند که افسرده هستند.
آن ها ممکن است احساس کنند که نشان دادن احساس نوميدي يا ترديد نسبت به
خود، نشان ضعف است يا با مردانگي آن ها تناقض دارد. آن ها ممکن است بترسند
در صورتي که کارفرما يا همکاران ‌شان اين موضوع را بفهمند، چه اتفاقي ممکن
است رخ دهد. بنابراين آن ها سکوتي غمگينانه را انتخاب مي‌ کنند يا به ”
نشانگان افسردگي مردانه ” مبتلا مي ‌شوند که در آن افسردگي به شکل خشم،
تحريک ‌پذيري يا سوء مصرف مواد مخدر تظاهر مي ‌کند.

خودکشي

از آن جايي که اين مردان به دنبال درمان نمي‌ روند، افسردگي آن ها هرگز تشخيص داده و ثبت نمي‌ شود.

البته
اکراه مردان از پذيرفتن احساسات ‌شان ممکن است تمام تفاوت ميان مردان و
زنان از لحاظ شيوع افسردگي را توجيه نکند زيرا بررسي‌ ها نشان مي‌ دهند که
حتي در ميان افرادي که به دنبال درمان پزشکي افسردگي ‌شان نمي ‌روند، شيوع
افسردگي در زنان بيش از مردان است. افسردگي در مردان از دو جنبه که هر دوي
آن ها با ميزان بالاتر مرگ و مير در مردان ارتباط دارند، ممکن است نسبت به
افسردگي در زنان بيماري وخيم ‌تري باشد.

افسردگي عامل خطرساز اصلي
براي خودکشي است و مردان چهار بار بيشتر نسبت به زنان ممکن است به علت
افسردگي دست به خودکشي بزنند و در سنين بالاتر ميزان خودکشي در مردان 10
برابر زنان مي‌ شود.

يک دليل اين ميزان بالاتر خودکشي، ممکن است اکراه مردان نسبت به بيان احساسات ‌شان و درخواست نکردن کمک هنگام نااميدي باشد.

يک مشکل مرگبار ديگر در مردان مبتلا به افسردگي بيماري قلبي ‌عروقي است. افسردگي بر فشار خون، لخته ‌شدن خون و دستگاه ايمني اثر مي ‌گذارد. افسردگي يک عامل خطرساز شناخته‌ شده براي بيماري عروق کرونري قلب، حمله قلبي و سکته مغزي
است. مردان به خصوص مستعد اين بيماري ‌ها هستند زيرا حتي در شرايط عادي هم
به ميزان بالاتر و در سنين پايين ‌تر نسبت به زنان به اين بيماري ‌ها
مبتلا مي ‌شوند.

تستوسترون و افسردگي

افسردگي به خودي خود اثرات مخربي بر کارکرد جنسي
به جاي مي‌ گذارد. حدود 40 درصد مردان در سنين 40 تا 60 سال ممکن است
درجاتي از اختلال نعوظ را تجربه کنند و افسردگي يک علت شايع اين مشکل است.
يک علت شايع ديگر ميزان پايين تستوسترون، هورمون جنسي مردانه است که در 25 تا 55 درصد مردان بالاي 50 سال و 75 درصد مردان بالاي 70 سال رخ مي ‌دهد.

کمبود تستوسترون
ممکن است به علايم خفيف تا متوسط افسردگي بينجامد و بنابراين ممکن است يک
چرخه علت و معلولي پيچيده ميان افسردگي، ميزان پايين تستوسترون و اختلال
نعوظ وجود داشته باشد که گاهي بيماري‌ هاي جسمي فرد و داروهايي که براي آن
ها مصرف مي ‌کند نيز آن را پيچيده ‌‌تر مي‌ کند. براي مثال داروهاي ديابت و فشار خون بالا عوارض جانبي جنسي دارند.

در
برخي از مردان، درمان با تستوسترون ممکن است هم به درمان افسردگي و هم
کارکرد جنسي آن ها کمک کند. البته مصرف درازمدت تستوسترون هم با عوارض خاص
خود همراه است.

 

سه تفاوت افسردگي‌ هاي مذکر و مؤنث

1-
افسردگي مردان اغلب تشخيص‌ داده نشده باقي مي ‌ماند؛ مثلا به اين دلايل:
اکراه از بحث کردن در مورد علايم افسردگي، بيماري رواني را به عنوان تهديدي
براي مردانگي به حساب آوردن، مقاومت در برابر درمان‌ هاي افسردگي.

افسردگي در مردان و زنان

2- مردان و زنان ممکن است علايم افسردگي متفاوتي را تجربه کنند. علايم افسردگي در مردان ممکن است با احتمال بيشتري به اين اشکال بروز کند:

رفتار
خشونت‌ آميز، خشمگين ‌شدن نامتناسب، رفتارهاي گريز مانند مشغول کردن بيش
از حد خود در کار يا ورزش، دست زدن به رفتارهاي پُرخطر مانند رانندگي بي
‌احتياط، بي بند و باري جنسي و افکار خودکشي.

 

3- مردان افسرده با احتمال بيشتري نسبت به زنان افسرده خودکشي مي‌ کنند. گر چه زنان بيش از مردان اقدام به خودکشي مي‌ کنند، اما مردان با احتمال بيشتري در خودکشي موفق مي ‌شوند که اين سه علت در آن دخيل هستند:

مردان
از روش‌ هايي استفاده مي‌ کنند که مرگبارتر است؛ سريع ‌تر به افکار خودکشي
‌شان عمل مي‌ کنند و همچنين نشانه‌ هاي هشداردهنده کمتري به اطرافيان بروز
مي ‌دهند.



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top