دليل بزرگداشت اربعين چيست؟
پاسخ :
اعتبار اربعين امام حسين(ع) از گذشته ميان شيعيان و در تقويم تاريخي
وفاداران به امام حسين(ع) شناخته شده بوده است. كتاب «مصباح المتهجد» شيخ
طوسي كه حاصل گزينش دقيق و انتخاب معقول شيخ طوسي از روايات فراوان در باره
تقويم مورد نظر شيعه در باره ايام سوگ و شادي و دعا و روزه وعبادت است،
ذيل ماه «صفر» مي نويسد: نخستين روز اين ماه (از سال 121)،روز كشته شدن زيد
بن علي بن الحسين است.
روز 20 صفر يعني اربعين زماني است كه حرم امام حسين(ع) يعني كاروان اسرا،
از شام به مدينه بازگشتند و روزي است كه جابر بن عبدا… انصاري، صحابي
رسول خدا (ص)، از مدينه به كربلا رسيد تا به زيارت قبر امام حسين(ع) بشتابد
و او نخستين كسي است كه قبر آن حضرت را زيارت كرد.
در اين روز، زيارت امام حسين(ع) مستحب است واين زيارت، همانا خواندن زيارت اربعين است.
شيخ طوسي سپس متن زيارت اربعين را با سند به نقل از حضرت صادق(ع) آورده
است: السلام علي ولي ا… و حبيبه، السلام علي خليل ا… ونجيبه، السلام
علي صفي ا… و ابن صفيه…
اين مطلبي است كه شيخ طوسي، عالم فرهيخته و معتبر و معقول شيعه در قرن
پنجم در باره اربعين آورده است. طبعا بر اساس اعتباري كه اين روز ميان
شيعيان داشته است، از همان آغاز كه تاريخش معلوم نيست، شيعيان به حرمت آن،
زيارت اربعين مي خوانده اند و اگر مي توانسته اند مانند جابر بر مزار امام
حسين(ع) گرد آمده و آن امام را زيارت مي كردند. اين سنت تا به امروز درعراق
با قوت برپاست و شاهديم كه ميليونها شيعه عراقي و غير عراقي در اين روز بر
مزار امام حسين(ع) جمع مي شوند.
در اينجا و در ارتباط با اربعين، چند نكته را بايد توضيح داد.
1. عدد چهل
نخستين مسأله اي كه در ارتباط با «اربعين » جلب توجه مي كند، تعبير اربعين
در متون ديني است. ابتدا بايد نكته اي را به عنوان مقدمه يادآور شويم :
اصولا بايد توجه داشت كه در نگرش صحيح ديني، اعداد نقش خاصي به لحاظ عدد
بودن، در القاي معنا و منظوري خاص ندارند؛ به اين صورت كه كسي نمي تواند به
صرف اينكه در فلان مورد يا موارد، عدد هفت يا دوازده ياچهل يا هفتاد به
كار رفته، استنباط و استنتاج خاصي داشته باشد. اين يادآوري، از آن روست كه
برخي از فرقه هاي مذهبي، بويژه آنها كه تمايلات «باطني گري » داشته يا
دارند و گاه و بيگاه خود را به شيعه نيز منسوب مي كرده اند، و نيز برخي از
شبه فيلسوفان متأثر از انديشه هاي انحرافي و باطني و اسماعيلي، مروج چنين
انديشه اي در باره اعداد يا نوع حروف بوده وهستند.
در واقع، بسياري از اعدادي كه در نقلهاي ديني آمده، مي تواند بر اساس يك
محاسبه الهي باشد، اما اينكه اين عدد در موارد ديگري هم كاربرد دارد و بدون
يك مستند ديني مي توان از آن در ساير موارد استفاده كرد، قابل قبول نيست.
به عنوان نمونه، در دهها مورد در كتابهاي دعا، عدد صد به كار رفته كه فلان
ذكر را صد مرتبه بگوييد، اما اين دليل بر تقدس عدد صد به عنوان صد نمي شود.
همين طور ساير عددها. البته، ناخواسته براي مردم عادي، برخي از اين اعداد
طي روزگاران، صورت تقدس به خود گرفته و گاه سوء استفاده هايي هم از آنها مي
شود. تنها چيزي كه در باره برخي از اين اعداد مي شود گفت، آن است كه آن
اعداد معين نشانه كثرت است. به عنوان مثال، در باره هفت چنين اظهار نظري
شده است. بيش از اين هرچه گفته شود، نمي توان به عنوان يك استدلال به آن
نظر كرد.
عدد «اربعين » در متون ديني
يكي از تعبيرهاي رايج عددي، تعبير اربعين است كه در بسياري از موارد به
كار رفته است. يك نمونه آن كه سن رسول خدا(ص) در زمان بعثت، چهل بوده است.
گفته شده كه عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فكري است. گفتني است،
برخي از انبيا در سنين كودكي به نبوت رسيده اند.
در قرآن آمده است «ميقات» موسي با پروردگارش در چهل روز حاصل شده است. در
نقل است كه، حضرت آدم چهل شبانه روز بر روي كوه صفا درحال سجده بود.
(مستدرك وسائل ج 9، ص 329) در باره بني اسرائيل هم آمده كه براي استجابت
دعاي خود چهل شبانه روز ناله و ضجه مي كردند. (مستدرك ج 5،ص239).
اعتبار حفظ چهل حديث كه در روايات فراوان ديگر آمده، سبب تأليف صدها اثر
با عنوان اربعين در انتخاب چهل حديث و شرح و بسط آنها شده است. در اين
نقلها آمده است كه اگر كسي ازامت من، چهل حديث حفظ كند كه در امر دينش از
آنها بهره برد، خداوند درروز قيامت او را فقيه و عالم محشور خواهد كرد. در
نقل ديگري آمده است كه اميرمؤمنان(ع) فرمودند: اگر چهل مرد با من بيعت مي
كردند، در برابردشمنانم مي ايستادم.(الاحتجاج، ص 84).
مرحوم كفعمي نوشته است : زمين از يك قطب، چهار نفر از اوتاد و چهل نفر از
ابدال و هفتاد نفر نجيب، هيچ گاه خالي نمي شود. (بحار ج 53، ص 200)
درباره نطفه هم تصور بر اين بوده كه بعد از چهل روز علَقه مي شود. همين
عدد در تحولات بعدي علقه به مضغه تا تولد درنقلهاي كهن به كار رفته است،
گويي كه عدد چهل مبدأ يك تحول دانسته شده است.
در روايت است كسي كه شرابخواري كند، نمازش تا چهل روز قبول نمي شود. و نيز
در روايت است كه كسي كه چهل روز گوشت نخورد، خلقش تند مي شود. نيز در
روايت است كه كسي كه چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قلبش را نوراني مي
كند. نيز رسول خدا(ص) فرمود: كسي كه لقمه حرامي بخورد، تا چهل روز دعايش
مستجاب نمي شود. (مستدرك وسائل، ج 5، ص 217).
اينها نمونه اي از نقلهايي بود كه عدد اربعين در آنها به كار رفته است.
2. اربعين امام حسين(ع)
بايد ديد در كهن ترين متون مذهبي ما، از «اربعين » چگونه ياد شده است. به
عبارت ديگر، دليل بزرگداشت اربعين چيست؟ چنانكه در آغاز گذشت، مهمترين نكته
درباره اربعين، روايت امام عسكري(ع) است. حضرت در روايتي كه در منابع
مختلف از ايشان نقل شده، زيارت اربعين را يكي از پنج نشانه مؤمن دانسته
اند.
اين حديث تنها مدرك معتبري است كه جداي از خود زيارت اربعين كه درمنابع
دعايي آمده، به اربعين امام حسين(ع) و بزرگداشت آن روز تصريح كرده است.
اما اينكه منشأ اربعين چيست، بايد گفت، در منابع به اين روز به دو اعتبارنگريسته شده است.
نخست روزي كه اسيران كربلا از شام به مدينه بازگشتند.
دوم روزي كه جابر بن عبدا… انصاري، صحابي پيامبر خدا (ص) از مدينه به
كربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدا… الحسين(ع) را زيارت كند. شيخ مفيد (م
413) در«مسار الشيعه» كه در ايام مواليد و وفيات ائمه اطهار(ع) است، به
روز اربعين اشاره كرده و نوشته است: اين روزي است كه حرم امام حسين(ع)، از
شام به سوي مدينه مراجعت كردند. نيز روزي است كه جابربن عبدا… انصاري
براي زيارت امام حسين(ع) وارد كربلا شد.
در كتاب «نزهة الزاهد» هم كه در قرن ششم هجري تأليف شده، آمده است: در
بيستم اين ماه بود كه حرم محترم حسين(ع) از شام به مدينه آمدند. (نزهة
الزاهد، ص 241) همين طور در ترجمه فارسي «فتوح ابن اعثم» (الفتوح ابن اعثم،
تصحيح مجد طباطبائي، ص 916) و كتاب «مصباح» كفعمي كه از متون دعايي بسيار
مهم قرن نهم هجري است اين مطلب آمده است. برخي عنوان كرده اند كه عبارت شيخ
مفيد و شيخ طوسي، بر آن است كه روز اربعين، روزي است كه اسرا از شام به
مقصد مدينه خارج شدند، نه آنكه در آن روز به مدينه رسيدند. (لؤلؤ و مرجان، ص
154) به هر روي، زيارت اربعين از زيارتهاي مورد وثوق امام حسين(ع) است كه
ازلحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است.
3. بازگشت اسيران به مدينه يا كربلا
اشاره كرديم كه شيخ طوسي، بيستم صفر يا اربعين را، زمان بازگشت اسيران
كربلا از شام به مدينه دانسته است. بايد افزود، نقلي ديگر، اربعين رابازگشت
اسرا از شام به «كربلا» تعيين كرده است. تا اينجا، از لحاظ منابع كهن،
بايد گفت، اعتبار سخن نخست بيش از سخن دوم است. با اين حال،علامه مجلسي پس
از نقل هر دو اينها، اظهار مي دارد: احتمال صحت هردوي اينها (به لحاظ زماني
) بعيد مي نمايد. (بحار ج 101، ص 334 335) ايشان اين ترديد را در كتاب
دعايي خود «زاد المعاد» هم عنوان كرده است. با اين حال، در متوني، مانند
«لهوف» و «مثيرالاحزان» آمده است كه اربعين، مربوط به زمان بازگشت اسرا، از
شام به كربلاست. اسيران، از راهنمايان خواستند تا آنها را از كربلا عبور
دهند.
بايد توجه داشت، كه اين دو كتاب، در عين حال كه مطالب مفيدي دارند، از
جهاتي، اخبار ضعيف و داستاني هم دارند كه براي شناخت آنها بايد با متون كهن
تر مقايسه شده و اخبار آنها ارزيابي شود. اين نكته را هم بايد افزود كه
منابعي پس از لهوف به نقل از آن كتاب اين خبر را نقل كرده اند، نبايد به
عنوان يك منبع مستند و مستقل ياد شوند. كتابهايي مانند «حبيب السير» كه به
نقل از آن منابع خبر بازگشت اسرا را به كربلا آورده اند (نفس المهموم ترجمه
شعراني، ص 269) نمي توانند مورد استناد قرار گيرند.
در اينجا مناسب است دو نقل را در باره تاريخ ورود اسرا به دمشق ياد كنيم. نخست نقل ابوريحان بيروني است كه نوشته است :
روز اول ماه صفر را روزي مي داند كه سر امام حسين(ع) را وارد دمشق كرده و
يزيد هم در حالي كه اشعار «ابن زبعري» را مي خواند و بيتي هم بر آن افزوده
بود، با چوبي كه در دست داشت بر لبان امام حسين(ع) مي زد.»
دوم سخن عماد الدين طبري (م حوالي 700) در «كامل بهائي» است كه رسيدن اسرا
به دمشق را در16 ربيع الاول دانسته يعني 66 روز پس از عاشورا.
4. ميرزا حسين نوري و اربعين
علامه ميرزا حسين نوري از علماي برجسته شيعه، و صاحب كتاب «مستدرك
الوسائل» در كتاب «لؤلؤ و مرجان در آداب اهل منبر» به نقد و ارزيابي برخي
ازروضه ها و نقلهايي پرداخته كه به مرور در جامعه شيعه رواج يافته و به نظر
وي، از اساس، نادرست بوده است. ظاهرا وي در دوره اخير نخستين كسي است كه
به نقد اين روايت پرداخته و دلايل متعددي در نادرستي آن اقامه كرده است.
به نظر مي رسد منطقي ترين چيزي كه براي اعتبار اربعين در دست است، همين زيارت جابر در نخستين اربعين به عنوان اولين زائر است.
اما درباره اعتبار اربعين به بازگشت اسرا به كربلا، توجه به اين نكته هم
اهميت دارد كه شيخ مفيد در كتاب مهم خود در باب زندگي امامان و در بخش خاص
به امام حسين(ع) از كتاب «ارشاد» در خبر بازگشت اسرا، اصلا اشاره اي به
اينكه اسرا به عراق بازگشتند ندارد. همين طور ابومخنف، راوي مهم شيعه هم
اشاره اي در مقتل الحسين خود به اين مطلب ندارد. در منابع كهن تاريخ
كربلاهم مانند «انساب الاشراف»، «اخبارالطوال»، و «طبقات الكبري» اثري از
اين خبرديده نمي شود.
روشن است كه حذف عمدي آن معنا ندارد؛ زيرا براي چنين حذف و تحريفي، دليلي وجود ندارد.
خبر زيارت جابر، دركتاب «بشارة المصطفي» آمده، اما به ملاقات وي با اسرا اشاره اي نشده است.
مرحوم حاج شيخ عباس قمي هم، به تبع استاد خود نوري، داستان آمدن اسراي
كربلا را در اربعين از شام به كربلا نادرست دانسته است(منتهي الامال، ج
1،صص 817 818) در دهه هاي اخير مرحوم محمد ابراهيم آيتي هم در كتاب بررسي
تاريخ عاشورا بازگشت اسرا را به كربلا انكار كرده است. (بررسي تاريخ
عاشورا، صص 148 149) همين طور شهيد مطهري كه متأثر از مرحوم آيتي است. اما
اين جماعت يك مخالف جدي دارند كه شهيد قاضي طباطبائي است.
5. شهيد قاضي طباطبائي و اربعين
شهيد محراب، مرحوم حاج سيد محمدعلي قاضي طباطبائي، كتابي با نام «تحقيق در باره اولين اربعين حضرت سيد الشهدا» نوشته است.
هدف ايشان از نگارش اين اثر آن بود تا ثابت كند آمدن اسرا از شام به كربلا
در نخستين اربعين، بعيد نيست. اين كتاب مشتمل بر تحقيقات حاشيه اي فراواني
در باره كربلاست كه بسيارمفيد و جالب است. اما به نظر مي رسد در اثبات
نكته مورد نظر، با همه زحمتي كه مؤلف محترم كشيده، چندان موفق نبوده است.
ايشان در باره اين اشكال كه امكان ندارد اسرا ظرف چهل روز از كربلا به
كوفه، از آنجا به شام و سپس از شام به كربلا بازگشته باشند، هفده نمونه از
مسافرتها ومسيرها و زمانهايي را كه براي اين راه در تاريخ آمده به تفصيل
نقل كرده اند. دراين نمونه ها آمده است كه مسير كوفه تا شام و به عكس از يك
هفته تا ده دوازده روز طي مي شده و بنابراين، ممكن است در يك چهل روز،
چنين مسيررفت و برگشتي طي شده باشد. اگر اين سخن بيروني هم درست باشد كه سر
امام حسين(ع) روز اول صفر وارد دمشق شده، مي توان اظهار كرد كه 20 روز
بعد، اسرا مي توانستند در كربلا باشند.
بايد به اجمال گفت : بر فرض كه طي اين مسير براي يك كاروان، در چنين زمان
كوتاهي، با آن همه زن و بچه ممكن باشد، بايد توجه داشت كه آيا اصل اين خبر
در كتابهاي معتبر تاريخ آمده است يانه؟ تا آنجا كه مي دانيم، نقل اين خبر
در منابع تاريخي، از قرن هفتم به آن سوي تجاوز نمي كند. به علاوه، علماي
بزرگ شيعه، مانند شيخ مفيد و شيخ طوسي، نه تنها به آن اشاره اي نكرده اند،
بلكه به عكس آن تصريح كرده و نوشته اند: روز اربعين روزي است كه حرم امام
حسين(ع) وارد مدينه شده يا از شام به سوي مدينه خارج شده است.
آنچه مي ماند اين است كه نخستين زيارت امام حسين(ع) در نخستين اربعين،
توسط جابر بن عبدا… انصاري صورت گرفته است و از آن پس ائمه اطهار(ع) كه
از هر فرصتي براي رواج زيارت امام حسين(ع) بهره مي گرفتند، آن روز را كه
نخستين زيارت در آن انجام شده، به عنوان روزي كه زيارت امام حسين(ع) در آن
مستحب است، اعلام فرمودند.
متن زيارت اربعين هم ازسوي حضرت صادق(ع) انشاء شده و با داشتن آن مضامين
عالي، شيعيان را از زيارت آن حضرت در اين روز برخوردار مي كند.
اهميت خواندن زيارت اربعين تاجايي است كه از علائم شيعه دانسته شده است.
زيارت اربعين در «مصباح المتهجد» شيخ طوسي و نيز «تهذيب الاحكام» وي به
نقل ازصفوان بن مهران جمال آمده است. وي گفت كه مولايم صادق(ع) فرمود:
زيارت اربعين كه بايد وقت برآمدن روز خوانده شود چنين است…. (مصباح
المتهجد، ص 788، تهذيب الاحكام، ج 6،ص 113، اقبال الاعمال، ج 3، ص 101،
مزار مشهدي، ص 514 (تحقيق قيومي )، مزار شهيد اول (تحقيق مدرسة الامام
المهدي، قم 1410)، ص 185 186).
اين زيارت، به جهاتي مشابه برخي از زيارتهاي ديگر است، اما از آن روي كه
مشتمل بر برخي از تعابير جالب در زمينه هدف امام حسين از اين قيام است،
اهميت ويژه اي دارد. در بخشي از اين زيارت درباره هدف امام حسين(ع) از اين
نهضت آمده است:
خدايا، امام حسين(ع) همه چيزش را براي نجات بندگانت از نابخردي وسرگشتگي و
ضلالت در راه تو داده در حالي كه مشتي فريب خورده كه انسانيت خود را به
دنياي پست فروخته اند، بر ضد وي شوريده و آن حضرت را به شهادت رساندند.
آیا جن واقعیت دارد؟
جن موجودى
است که از شعله آتش آفریده شده، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است و
داراى علم و ادراک و تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است.
واژه «جنّ» ۲۲ بار در قرآن ذکر شده، و
روی هم الفاظ « جنّ، جانّ و جِنّه 3۲ بار در ۳۱ آیه آمده است. در کتابهای
آسمانی دیگر نیز به نامهای «جنّ، جانّ، ابلیس، شیطان و شیاطین» نام برده
شده است.
جن در لغت
در
مفردات، راغب اصفهانی در معنای جنّ آورده است: اصل کلمه جنّ «پنهان و
پوشیده بودن شئ از حواسّ است. به کودک در شکم هم از آن جهت «جنین» گویند که
ناپیداست و «مجنون» از آن جهت که آثار و نشانی از عقل در او دیده نمی شود،
و «جُنّ» به معنی سپر که جنگجو سر و گردن خود را با آن می پوشاند.
آیات قرآن کریم درباره ویژگیهای جنها
«جن» چنانکه از مفهوم لغوى این کلمه به دست مىآید ، موجودى است ناپیدا که مشخصات زیادى در قرآن براى او ذکر شده، از جمله اینکه:
1- موجودى است که از شعله آتش آفریده شده، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است، (وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ) (الرحمن- 15)
2- داراى علم و ادراک و تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است. (آیات مختلف سوره جن)
3- داراى تکلیف و مسۆولیت است (آیات سوره جن و سوره الرحمن).
4- گروهى از آنها مۆمن صالح و گروهى کافرند (وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِكَ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا). (جن 11)
5- آنها داراى حشر و نشر و معادند (وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا). (جن 15)
6- آنها قدرت نفوذ در آسمان ها و خبرگیرى و استراق سمع داشتند، و بعداً ممنوع شدند (وأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا). (جن 9)
7- آنها
با بعضى انسان ها ارتباط برقرار مىکردند و با آگاهى محدودى که نسبت به
بعضى از اسرار نهائى داشتند ، به اغواى انسانها مىپرداختند (وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا). (جن 6)
8- در میان آنها افرادى یافت مىشوند که از قدرت زیادى برخوردارند، همانگونه که در میان انسانها نیز چنین است (قَالَ عِفْریتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ)
«عفریتى از جنّ گفت: «من آن را پیش از آنكه از مجلس خود برخیزى براى تو
مىآورم و بر این [كار] سخت توانا و مورد اعتمادم.»! (نمل 39)
9- آنها قدرت بر انجام بعضى کارهاى مورد نیاز انسان را دارند
وَمِنَ
الْجِنِّ مَن یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ … یَعْمَلُونَ
لَهُ مَا یَشَاء مِن مَّحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ):
«گروهى از جن پیش روى سلیمان به اذن پروردگار کار مىکردند، و براى او
معبدها، تمثالها، و ظروف بزرگ غذا تهیه مىکردند» (سبا 12- 13)
10- خلقت آنها در روى زمین قبل از خلقت انسانها بوده است (وَالْجَآنَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ) (حجر 27)
آیا پذیرفتن موجودی به نام «جن» عاقلانه است؟
در
حالى که اگر موضوع وجود جن از این خرافات پیراسته شود، اصل مطلب کاملاً
قابل قبول است، چرا که هیچ دلیلى بر انحصار موجودات زنده به آنچه ما
مىبینیم، نداریم، بلکه علماء و دانشمندان علوم طبیعى نیز مىگویند:
موجوداتى را که انسان با حواس خود مىتواند درک کند، در برابر موجوداتى که
با حواس قابل درک نیستند ناچیز است.
تا این اواخر که موجودات زنده
ذره بینى کشف نشده بود، کسى باور نمىکرد که در یک قطره آب، یا یک قطره
خون، هزاران هزار بلکه میلیون ها و میلیاردها موجود زنده باشد که انسان
قدرت دید آنها را نداشته باشد.
و نیز دانشمندان مىگویند: چشم ما
رنگ هاى محدودى را مىبیند، و گوش ما امواج صوتى محدودى را مىشنود، رنگ
ها و صداهائى که با چشم و گوش ما قابل درک نیست بسیار بیش از آن است که
قابل درک است.
وقتى وضع جهان، چنین باشد چه جاى تعجب که انواع
موجودات زندهاى در این عالم وجود داشته باشند که ما نتوانیم با حواس خود
آنها را درک کنیم، و وقتى مخبر صادقى مانند پیامبر اسلام صلى الله علیه و
آله و قرآن کریم از آن خبر دهد چرا نپذیریم؟
به هر حال از یکسو قرآن
کلام ناطق صادق، خبر از وجود جن با ویژگی هائى که در بالا ذکر شد داده
است، و از سوى دیگر هیچ دلیل عقلى بر نفى آن وجود ندارد، بنابراین باید آن
را پذیرفت، و از توجیهات غلط و ناروا باید بر حذر بود ، همانگونه که از
خرافات عوام در این قسمت باید اجتناب کرد.
اصل وجود جن بنا بر آیات و روایات فراوان قابل انکار نیست
خرافه های جن
جن
از نظر آیات قرآن و روایات وجود دارد و درباره این موجود ناپیدا سخن گفته
شده است ولى مى دانیم مردم عوام و ناآگاه خرافات زیادى درباره این موجود
ساخته اند كه با عقل و منطق سازگار نمی باشد و به همین جهت یك چهره خرافى و
غیر منطقى به این موجود داده كه وقتى كلمه جن گفته مى شود مشتى خرافات نیز
با آن تداعى مى شود از جمله اینكه آنها را با اشكال غریب و عجیب و
وحشتناك، و موجوداتى دم دار و سم دار!، موذى و پر آزار، كینه توز و بد
رفتار كه ممكن است از ریختن یك ظرف آب داغ در یك نقطه خالى، خانه هایى را
به آتش كشند! و یا کشتن و گرفتن آن ها و موهومات دیگرى از این قبیل.
موجودی که از نظر فیزیکی وجود ندارد
چطور می تواند کشتن آن صورت بگیرد! این ها خرافه ها و شایعاتی است که با
ماهیت جن سازگار نمی باشد. جن اصلا جسم ندارد و جسمانی نیست و همانطور که
با توجه به آیات بیان شد از آتش است و این آتش از جنس آتش عنصرى نیست؛ زیرا
از خود گرما برون نمى دهد.
به هر حال از یك سو قرآن كلام ناطق
صادق، خبر از وجود جن با ویژگیهایى كه در بالا ذكر شد داده است، و از سوى
دیگر هیچ دلیل عقلى بر نفى آن وجود ندارد، بنا بر این باید آن را پذیرفت، و
از توجیهات غلط و ناروا باید بر حذر بود همانگونه كه از خرافات عوام در
این قسمت باید اجتناب كرد.
مفهوم دیگر جن
این
نکته نیز قابل توجه است که جن گاهى بر یک مفهوم وسیعتر اطلاق مىشود که
انواع موجودات ناپیدا را شامل مىشود، اعم از آنها که داراى عقل و در کند و
آنها که عقل و درک ندارند، و حتى گروهى از حیواناتى که با چشم دیده
مىشوند و معمولًا در لانهها پنهانند، نیز در این معنى وسیع وارد است.
شاهد
این سخن روایتى است که از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل شده است که
فرمود: «خداوند جن را پنج صنف آفریده است: صنفى مانند باد در هوا (ناپیدا
هستند) و صنفى به صورت مارها، و صنفى به صورت عقربها، و صنفى حشرات
زمیناند، و صنفى از آنها مانند انسانند که بر آنها حساب و عقاب است.»
«سفینة البحار» ج 1 ص 186 (ماده جن)
با توجه به این روایت و مفهوم گسترده آن، بسیارى از مشکلاتى که در روایات و داستان ها در مورد جن گفته مىشود، حل خواهد شد.
مثلاً
در بعضى از روایات از امیرمۆمنان على علیهالسلام مىخوانیم که فرمود: لا
تشرب الماء من ثلمة الاناء و لا من عروته فان الشیطان یقعد على العروة
والثلمة: «از قسمت شکسته ظرف و طرف دستگیره آن آب نخورید زیرا شیطان، روى
دستگیره، و قسمت شکسته مىنشیند»
با توجه به اینکه «شیطان» از «جن»
است، و با توجه به اینکه جاى شکسته ظرف، و همچنین دسته آن محل اجتماع
انواع میکروبها است، بعید به نظر نمىرسد که «جن و شیطان» به «مفهوم عام»
اینگونه موجودات را نیز شامل شود. (دقت شود)
کلام آخر:
اصل
وجود جن بنا بر آیات و روایات فراوان قابل انکار نیست ولی جزئیات وجودی و
مباحث دیگر مرتبط با آن به گونه ای با خرافات و اوهام آمیخته است که
اعتمادی بر آن ها نیست.