چگونه سعی کنیم خودمان باشیم..راههای رشد برای افراد مهرطلب.
این
را تصور کنید: در سالن نمایش هستید. زود میرسید و چون اولین نفر هستید
میتوانید بهترین صندلی را برای خودتان بگیرید. نوشیدنی و تنقلات لازم را
میخرید، در صندلیتان نشسته و منتظر شروع برنامه میمانید. یک نفر به
سمتتان میآید و میگوید، «سلام. میتونید جاتونو عوض کنید تا من و دوستام
اینجا بشینیم؟» اگر با خودتان آه بکشید و وسایلتان را برداشته و روی صندلی
دیگری بنشینید، فقط برای اینکه خوب باشید، باید به شما تبریک گفت. شما
آدمی هستید که همیشه برای راضی کردن دیگران آماده هستید و اجازه میدهید از
شما استفاده کنند. احتمالاً چیزی که میخواهید را هم از زندگی به دست
نمیآورید. دیگر زمانش رسیده است که تمرکز زندگیتان را از دیگران روی
خودتان برگردانید و قربانی خوب بودن نشوید.
مراحل
۱. برای خودتان الگو شوید.
پنج مورد پیدا کنید که چیزی
گفتید یا کاری انجام دادید که واقعاً منعکسکننده خواست و نیاز خودتان
نبوده و برای خوشحال و راضی کردن دیگران بوده باشد.
آنها را یادداشت کنید.
برای هرکدام از این موقعیتها،
تجسم کنید که اگر انتخاب میکردید که خودتان را راضی کنید، چطور رفتار
میکردید! بدترین اتفاقی که ممکن بود بیفتد چه بود؟
بدترین ترسهایتان را یادداشت کنید.
۲٫ ترسهایتان را بررسی کنید.
آیا
واقعبینانه هستند؟ آیا وحشتناکاند؟ از این میترسید که هیچکس دوستتان
نداشته باشد، که کسی ترکتان کند، یا اینکه همه تنهایتان بگذارند. این
زندانی است که خودتان را در آن اسیر کردهاید و الان وقتش رسیده که قفل آن
را شکسته و خودتان را از آن نجات دهید.
اطرافیانتان ممکن است به این
تسلیمپذیری شما عادت کرده باشند، اما اگر نتوانند قبول کنند که شما هم
نیازهای خودتان را داشته باشید، آیا واقعاً ازرزش این را دارند که در زندگی
شما باشند؟
۳٫ مرزها و محدودیتهایتان را بررسی کنید.
آنها را با مرزهایی که برای دیگران قائل میشوید مقایسه کنید.
چه رفتارهایی برای شما قابلقبول و چه رفتارهایی غیرقابلقبول است؟
این رفتارها برای خودتان و دیگران یکسان است؟
ایا چیزهای غیرقابلتحمل را تحمل
میکنید؟ چیزهای غیرعادی را عادی جلوه میدهید؟ چیزهای غیرقابلقبول را
قبول میکنید؟ آیا میدانید اینکه کسی با احترام و عزت با شما رفتار کند چه
حسی دارد؟
یاد بگیرید که رفتارهای
غیرقابلقبول برای دیگران را تشخیص داده و بدانید که وقتی مرزهایتان را
میشکنند، چطور برای آنها محدوده تعیین کنید.
۴. منبع را در نظر بگیرید.
خیلی
از آدمهایی که عادت به خوشنود کردن دیگران دارند، در محیطهایی بزرگ شده و
تربیت یافتهاند که نیازها و احساساتشان در آن کنار گذاشته شده بوده است.
آیا همیشه از شما انتظار میرفته است که برای برآوردن نیازهای دیگران، نیازهای خود را کنار گذاشته و نادیده بگیرید؟
آیا یاد گرفتهاید که تنها راه گرفتن یک واکنش مثبت از دیگران این است که خواستههایشان را برآورده کنید؟
اگر اینطور است، باید بدانید که
با متمرکز شدن بر خوشنود کردن دیگران، خود را در معرض سوءاستفاده قرار
میدهید. وقتی همیشه پشت انتظارات دیگران پنهان باشید، هیچوقت به نهایت
توانایی و قدرت خود بعنوان یک انسان نخواهید رسید.
۵. ارزش خود را با کارهایی که برای دیگران میکنید ارزیابی نکنید.
این
خیلی خوب است که دوست داشته باشید به دیگران کمک کنید، اما این کار را چون
میخواهید باید انجام دهید نه چون احساس میکنید باید انجام دهید. میل به
کمک کردن دیگران باید بعد از این باشد که بفهمید چطور میتوانید به خودتان
کمک کنید.
بهترین محبتها آنهایی است که با
انتخاب شما انجام شوند نه از روی ترس از احساس گناه. اگر به این خاطر کاری
برای دیگران انجام میدهید که اگر انجام ندهید احساس بدی پیدا میکنید، آیا
آن عمل واقعی است؟ آیا دوست دارید دیگران هم تحت همان شرایط برایتان کاری
انجام دهند؟ و آیا وقتی تا حدی به دیگران کمک میکنید که خودتان را فراموش
کنید، آیا عاقلانه است؟
۶. «نه» گفتن را یاد بگیرید. بهانهتراشی نکنید–برای نخواستن چیزی دلیل بیاورید
مثلاً شوهرتان دوست دارد کل
خانوادهاش برای شب عید خانه شما باشند و این برای شما غیرقابلتحمل است.
بگویید، «متاسفم عزیزم. من واقعاً نمیتونم از این تعداد مهمان آن شب خوب
پذیرایی کنم.»
دوستتان از شما میخواهد با او به
میهمانی بروید که کسانی در آن هستند که خوشتان نمیآید. به او بگویید،
«مرسی. اونجا واقعاً جای من نیست.» لازم نیست که برای رد کردن پیشنهاد او
دوستانش را زیر سوال ببرید، همین یک نه متشکرم کافی است.
سعی کنید نههایتان را مودبانه و
قاطع بگویید. تعجب خواهید کرد وقتی ببینید که بر خلاف انتظارتان دنیا با نه
شما فرو نمیپاشد. آدمها معمولاً ناراحت نمیشوند و آنهایی هم که میشوند
ارزش خوشنود کردن را ندارند.
۷. چیزهایی که میخواهید را طلب کنید.
اگر
همه میخواهند به سینما بروند و اکثر افراد گروه میخواهند که یک فیلم
خاص را ببینند اما شما فیلم دیگری را دوست دارید. به زبان بیاورید. به این
معنی نیست که باید همه را مجبور کنید فیلمی که دوست دارید را ببینند، اما
کسی چه میداند، ممکن است کسان دیگری هم در گروه باشند که ترجیح دهند نظر
شما را اجرا کنند و خوشنودتان کنند!
به زبان آوردن نظراتتان اصلاً
ایرادی ندارد و به این معنی نیست که چیزی خواستهاید. همین که به دیگران
یادآور شوید که شما هم یک انسان هستید و اولویتهای خودتان را دارید عالی
است.
حتی اینکه از کسی بخواهید که در
کاری به شما کمک کند هم میتواند کمکتان کند. باید بدانید که هیچکس
نمیتواند ذهن شما را بخواند. اگر احساس میکنید که خیلی برای دیگران کار
انجام میدهید، اما آنها هیچ کاری برای شما انجام نمیدهند، شاید به این
دلیل باشد که شما نیازها و خواستههایتان را مطرح نمیکنید. عادلانه نیست
که توقع داشته باشید آنها حدس بزنند. اگر از شما بپرسند که چه میخواهید یا
اگر قرار است تصمیمی گرفته شود، نظرتان را حتماً مطرح کنید.
۸. برای خودتان کاری انجام دهید.
یک کاری که همیشه دوست داشتید انجام دهید، اما از اینکه کسی دیگر دوست نداشته باشد میترسیدید آنرا انجام دهید.
موهایتان را رنگ کنید. ظاهرتان را
تغییر دهید، به تعطیلات بروید، یا به تماشای آن فیلمی بروید که فقط خودتان
دوست داشتید و هیچکس دوست نداشت ببیند.
هر کاری که میکنید، آن را فقط بخاطر خودتان انجام دهید، بدون اینکه نگران باشید که دیگران چه فکر میکنند.
یادتان باشد که حتماً باید
کارهایی باشد که دوست داشته باشید واقعاً برای خودتان، بدون در نظر گرفتن
فکر دیگران، انجام دهید. نظرات دیگران یک فاکتور در زندگی ماست اما نباید
عامل تعیینکننده باشد.
۹٫ مصالحه کنید.
نه افراط خوب است نه تفریط. نباید آنقدرها هم خودخواه شوید. درواقع آنهایی که پی خوشنود کردن دیگران هستند، اعتمادبهنفس پایینی دارند.سعی کنید مهارتهای مراقبت از خود را یاد بگیرید.
میتوانید به حرفهای دیگران گوش کنید اما نهایتاً انتخاب خودتان را داشته باشید. سعی کنید تعادل را حفظ کنید!
گاهیاوقات نیاز دیگران باید اول
قرار گیرد. وقتی تعارض نیازها و خواستهها در میان است سعی کنید راهحلی
پیدا کنید که هر دو نیاز را در نظر بگیرد.
نکات مهم دیگر.
•
چند مورد از بارزترین علائم اینکه اسیر خوشنود کردن دیگران هستید عبارتند
از: فردی منفعل یا خشن هستید که معمولاً روابطتان بدهبستان ندارد. به نظر
میرسد هیچوقت لذتی ندارید. مداوم در حال کنترل شدن یا کنترل کردن هستید.
معمولاً بدون هیچ دلیلی در عجله هستید.
• هیچوقت فکر نکنید که اگر نتوانید کسی را خوشنود کنید، دنیای اطرافتان فرو
میپاشد. همیشه میتوانید دوستان تازهای پیدا کنید. اگر دوستی که سعی در
خوشنود کردنش داشتید، شما را بخاطر اینکه خوشنودش نکردید، ترک کرد، او دوست
شما نیست و نبودن او برایتان بهتر است. اما درها را باز بگذارید تا اگر
متوجه اشتباه خود شد، بتواند برگردد.
• در برخی موارد داشتن عادت خوشنود کردن دیگران یکی از نشانههای وابستگی
است.
• باید قاطع و استوار باشید. اگر این عادت از ابتدا با شما بوده است، غلبه
بر آن چندان آسان نخواهد بود. باید آگاهی خود نسبت به رفتارهایتان را
افزایش دهید تا بفهمید کی مشغول راضی نگه داشتن دیگران هستید تا ترمز کنید.
به مرور زمان عادت میکنید انعطافپذیرتر باشید.
هشدارها
• برخی ممکن است سخت این خودِ
جدید شما بپذیرند یا با آن کنار بیایند. از اینکه خودتان هستید عذرخواهی
نکنید اما با آنها با ملایمت برخورد کنید.
• شاید بعضی خودِ جدید شما را رد کنند یا نپذیرند. بااینکه ممکن
است تغییر کردن در ابتدا ترس داشته باشد اما بدانید که بقیه هم ممکن است
همینطور باشند و درک نکنند که رد کردن آنها بیشتر از اینکه به هدف شما باشد
به هدف خودشان است. همانطور که شما ممکن است امیال آنها را رد کرده باشید،
آنها هم ممکن است امیال خود یا شما را در مقابل رد کرده باشند چون فکر
میکنند اینطور برای هر دو شما بهتر است. با این افراد باید صبور باشید.
همانطور که توانستید بفهمید که تغییر چیز ترسناکی نیست، دیگران هم به موقع
این را میفهمند. شما میتوانید با غلبه بر ترسهایتان، به دیگران هم
انگیزه دهید خود را آرام کرده و با ترسهایشان بجنگند.
• برای تصمیم برای تغییر خود، دیگران را مقصر نبینید. نگویید، «به
خاطر تو باید این کار را میکردم!» یادتان باشد این شمایید که تصمیم به
تغییر دادن خود دارید.
• ابراز احساساتتان نیازمند این است که ابتدا خودتان از آنها آگاهی یابید که نیاز به تمرین آگاهانه و مداوم دارد.
• سعی در راضی نگه داشتن دیگران باعث میشود در معرض سوءاستفاده
دیگران قرار گیرید به همین دلیل باید تمام تلاشتان را برای تغییر دادن این
وضعیت به کار گیرید
اختلال شخصیت مرزی یکی از شایعترین انواع اختلالات شخصیت در ایران
اقدامات خودکشی، اغلب به شکل فریبکارانه، بخشی از تصویر بالینی این اختلال
است. با اینحال، اینگونه اقدامات همیشه فریبکارانه نیستند. جرح خویشتن،
ویژگی دیگر این اختلال است. رفتار صدمهزدن به خود، با رهایییافتن از
اضطراب یا ملالت ارتباط دارد.مطابق دسته بندی بیماریهای روانی-انجمن
روانپزشکان امریکا-(دی.اس ام ۴ ـآر )ازبین علائم زیر اگر پنج علامت وجود
داشته باشد میتوان تشخیص اختلال شخصیت مرزی را اعمال کرد:
۱) کوششهای مهارگسسته برای اجتناب از طرد یا رهاشدگی واقعی یا خیالی،
۲) الگویی از روابط بینفردی بیثبات و افراطی که با نوسان بیحد آرمانیکردن و بیارزشنمودن مشخص میشود،
۳) آشفتگی هویت؛ بیثباتی بارز و مستمر خودانگاره یا درک خویشتن،
۴) تکانشوری، دستکم در دو زمینه که بالقوه، خود آسیبزننده هستند (برای
نمونه خرجکردن افراطی، سوءمصرفمواد، رانندگی بیپروا، زیادخوردن)،
۵) رفتار خودکشی وتهدیدها یا رفتار خودآسیبزنی مکرر.
۶) بیثباتی عاطفی ناشی از واکنشپذیری خلقی آشکار (برای نمونه ملال
دورهای شدید، تحریکپذیری یا اضطراب که معمولاً چند ساعت طول میکشد و
تنها در موارد نادر بیش از چند روز پایدار میمانند.).
۷) احساسهای مزمن پوچی.
۸) خشم نامناسب و شدید یا اشکال در کنترل خشم (برای نمونه، بروز مکرر عصبانیت، خشم مستمر و نزاعهای بدنی مکرر).
۹) اندیشهپردازی پارانویاییگذرا و مرتبط با فشار روانی یا نشانههای شدید تجزیهای .
این
افراد، حساسیت زیادی به شرایط محیطی دارند. آنان ترسهای شدید مربوط به
طرد و رهاشدگی و خشم نامناسب را، حتی در حین مواجهه با یک جدایی کوتاهمدت
واقعگرایانه و یا هنگامیکه تغییرات غیرقابل اجتناب در نقشهها
پیشمیآید، تجربه میکنند.
این
افراد ممکن است بر این باور باشند که رهاشدگی یا طرد بهطور تلویحی به این
معناست که آنان «بد» هستند. این ترسهای رهاشدگی، با عدم تحمل تنهایی و
نیاز به بودن با دیگران رابطه دارد. کوششهای بیوقفهی آنان برای اجتناب
از طرد و رهاشدگی، ممکن است شامل اعمال تکانشی همچون آسیبزدن به خود یا
رفتارهای انتحاری باشد.
افراد
مبتلا به این اختلال، دستکم در دو زمینه که به صورت بالقوه
«خودآسیبزننده» هستند، تکانشگری نشانمیدهند. آنان ممکن است قمار کنند،
بدون ملاحظه پول خرج کنند، زیاد غذا بخورند، سوءمصرف مواد و رابطهی جنسی
نابههنجار داشته باشد یا بهگونهای بیاحتیاط رانندگی کنند. افراد مبتلا
به «اختلال شخصیت مرزی»، رفتارهای مکرر خودکشی، حرکات بیانگر تهدید یا
رفتار خودآسیبی نشان میدهند.
-تشخیص افتراقی
اختلال
شخصیت مرزی، اغلب با اختلالهای خُلقی بهطور همزمان رخمیدهد و
هنگامیکه ملاکهای هر دو اختلال مطابقت کنند، میتوان هر دو تشخیص را مطرح
کرد. چون جلوهی مقطعی اختلال شخصیت مرزی ممکن است شبیه یک دوره اختلال
خلقی باشد، متخصص بالینی نباید صرفاً بر مبنای تصویر مقطعی و بدون داشتن
اطلاعات مستندی که نشاندهنده این الگوی رفتاری باشد ، تشخیص اختلال شخصیت
مرزی را مطرح کند.
اگر
فردی ویژگیهای شخصیت مرزی را داشته باشد که علاوهبر اختلال شخصیت مرزی،
با ملاکهای یک یا چند اختلال شخصیت دیگر نیز مطابقت کند، میتوان تمام
تشخیصها را مطرح نمود. اگرچه اختلال شخصیت نمایشی نیز ممکن است با
توجهطلبی، رفتار فریبکاری و تغییر سریع هیجانها مشخص شود اما اختلال
شخصیت مرزی براساس خودتخریبی، قطع روابط نزدیک همراه با خشم و احساسهای
مزمن و ریشهدار پوچی و تنهایی متمایز میشود. افکار «پارانویایی» یا
خطاهای ادراکی، ممکن است در اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت
«اسکیزوتایپی» وجود داشته باشند اما این نشانهها در اختلال شخصیت مرزی،
بیشتر گذرا بوده، از لحاظ بینفردی واکنشی بوده و نسبت به سازماندهی
بیرونی حساستر هستند. اگرچه اختلال شخصیت پارانویایی و اختلال شخصیت
خودشیفته نیز ممکن است با واکنش خشم نسبت به محرکهای جزئی مشخص شوند اما
ثبات نسبی خودانگاره همانند فقدان نسبی، خودتخریبی، تکانشگری و
نگرانیهای مربوط به طرد و رهاشدگی در این اختلالها، آنان را از اختلال
شخصیت مرزی متمایز میکند. اگرچه اختلال شخصیت ضداجتماعی در بهدستآوردن
منفعت، کسب قدرت یا سایر رضایتمندیهای مادی مهارت دارد اما هدف بیشتر
شخصیت وابسته و اختلال شخصیت مرزی، معطوف به کسب توجه حامیان است.
-درمان اختلال شخصیت مرزی
درمان
انتخابی برای این اختلال، «رواندرمانی» میباشد که به یک اندازه برای
بیمار و درمانگر مشکل است. علت آن، بیثباتی و رفتار تکانشی (لحظهای) و
همچنین استفاده از مکانیسم دفاعی«دونیمسازی» است. (مکانیسمی که موجب
میشود شخصیت مرزی، متناوباً از درمانگر یا سایر افراد محیط بیزار شده یا
آنان را بهشدت دوست بدارد.) رفتار درمانی -بهخصوص آموزش مهارتهای
اجتماعی با استفاده از نوارهای ویدیویی که بیمار را در مشاهدهی تأثیر
رفتارش بر دیگران توانا میکند- مفید است. در کنار رواندرمانی انفرادی،
رواندرمانی گروهی نیز سودمند میباشد.
*تئوری
رواندرمانی طرحواره ای یا طرحواره درمانی دکتر یانگ و تئوری دی.بی.تی دکتر
مارشا لینهان که اینجانب از این متدها در درمان این بیماران استفاده
میکنم،آخرین تئوریها و متدهای درمانی خاص این بیماران است.
-علل اختلال شخصیت مرزی.
–در
مورد علل این اختلال شخصیت به عوامل ژنتیک و مغزی و علل اکتسابی یا تجارب
ناشاد در دوران کودکی اشاره شده است که به نظر اینجانب که بیماران زیادی را
با این اختلال دیده ام ُ هردو عامل و تعامل آن در ایجاد این اختلال نقش
دارد.اما نقش تجارب دوران کودکی خصوصا سه سال اول عمر بسیار مهم است.بی
ثباتی مادر به دلائل مختلف،طرد کودک و عدم وجود دلبستگی امن در دوران
کودکی(مقاله دلبستگی را در این وبلاگ و وبلاگ روانشناسی بالینی اینجانب
بخوانید که در همین وبلاگ در بخش پیوندهای روزانه لینک شده است.)،درگیری
بین والدین،تنبیه کودک و بی توجهی به احساسات او،طلاق والدین و بد بختیهای
دیگر والدین گرفتار و ناسازگار و…از علل اصلی این اختلال شخصیت است.
– دارودرمانی :
برای اخذ نتایج بهتر،
«دارودرمانی» به «رواندرمانی» اضافه میشود. از داروهای «ضدجنون» برای
کنترل خشم و خصومت و دورههای پسیکوتیک گذرا و از داروهای «ضدافسردگی» برای
بهبود خُلق بیمار استفاده میشود. از دیگر داروهای مورد استفاده میتوان
به «ضدتشنجها» و «کربنات لیتیوم» اشاره کرد. تجویز این داروها باید
تحتنظر روانپزشک باشد.