8 مزیت خیال پردازی
بر اساس فرهنگ مریام وبستر: “رویایی شیرین، لذت بخش و نوعی اشتیاق برای
تصویرسازی است. با این تعریف می توان گفت، خیال پردازی مانند تعطیلات
کوتاه مدتی ست که مزایای فراوانی به همراه دارد که به لحاظ علمی نیز ثابت
شده اند!
۱- می توانید مغز خود را تمرین دهید (نه ذهنتان)
دکتر
مویرین آیریش، عصب شناس، خیال پردازی را کاری بسیار سخت و پراهمیت می
داند. توانایی یادآوری گذشته و تصویرسازی از آینده، شکل بسیار پیچیده ای از
تفکر است و همانگونه که می دانیم، انسان تنها گونه ای ست که این قابلیت را
دارد.
خیال پردازی و تفکر، در واقع همان تاثیر ساختار فیزیکی مغز است که در هر شخصی در پاسخ به اطلاعات جدید، بطور مداوم تغییر می کند.
۲ -احساس خلاق بودن می کنید.
استفاده از ایده های خوب در کارهای افراد مشهور و خلاقی چون وودی آلن و جی کی رولینگ، به خیال پردازی
اعتبار بخشیده است. زمانیکه خیال پردازی می کنید، ذهن شما میان بخش های
مختلف مغز سفر می کند و اطلاعاتی را جمع آوری می کند که بعدها ممکن است به
هم مرتبط شوند. این ارتباطات، اغلب به ایده های جدید و خلاقانه منجر می
شوند.
۳ -احساس روشنفکر بودن، درک و همدلی بیشتری می کنید.
همانطور
که می دانید، توانایی تصور دیدگاه دیگران، همچون یادآوری گذشته و فکر کردن
به آینده مختص انسان است. هر شخصی نیمی از ساعات بیداری خود را صرف خیال
پردازی می کند.
اگر قادر باشید بخشی از این زمان را صرف اندیشیدن
درباره ی احساس و تفکرات دیگران کنید، شکل تعاملات تان با آنها تغییر خواهد
کرد و شانس بیشتری برای ایجاد ارتباط خواهید داشت.
۴ -حافظه ی کاری تان بهبود می یابد.
حافظه
ی کاری همان توانایی مغز برای ذخیره و یادآوری اطلاعات به هنگام مواجهه با
حواس پرتی هاست. بررسی های اخیر در دانشگاه ویسکانسین و موسسه ی Max
Planck برروی علوم شناختی و مغزی انسان، ارتباط میان این نوع خاص از حافظه و
خیال پردازی را نشان می دهد.
۵ -کارایی/بهره وری شما بهبود خواهد یافت.
مطالعه ای در دانشگاه کرنل، ارتباط میان “عملکرد بهبود یافته و خیال پردازی
را اثبات کرده است و بررسی ها در دانشگاه بار ایلان نشان داده است که
“افکار خودفرمان و خودانگیز تاثیری مثبت و همزمان روی عملکرد کاری دارد.
که منظور آنها از افکار خودفرمان و خودانگیز، همان خیال پردازی است.
۶ -سالم تر خواهید بود.
تحقیقات
نشان داده است که خیال پردازی همچون نوعی هیپنوتیزم سطح پایین است. به
هنگام خیال پردازی، استرس و فشار کمتری را تجربه می کنید که همین به معنای
سلامت روانی شما می باشد.
از دیگر راه های کاهش استرس از طریق خیال
پردازی، آمادگی قبلی است. اگر قرار است تجربه ی جدیدی داشته باشید (مثلا
حضور برای اولین بار در محل کار) می توانید آن را در ذهن خود تصور کنید تا
برای حضور واقعی، آماده تر باشید.
خیال پردازی همچنین با مغزی سالم
تر در ارتباط است. بیماران اوتیسم یا کسانی که دچار آلزایمر هستند، توانایی
خود هیپنوتیزمی را ندارند.
خیال پردازی
باعث می شود رویاهای شبانه تان ساختاریافته و خیلی جدی نباشد و در نتیجه
خوابی راحت و آرام داشته باشید. اجازه دهید ذهن شبانه ی شما بی هوا پرسه
بزند نه اینکه در فضاهای وحشی محبوس شود.
۷ -به اهداف تان دست می یابید.
خیال
پردازی علاوه بر خلاقیت، بهبود حافظه ی کاری، افزایش کارایی و کاهش سطح
استرس، کمک می کند تا بسیار آسان تر به اهداف تان دست یابید. به هنگام خواب
ذهنتان را رها کنید زیرا در این هنگام است که شبکه ی عصبی رفع مشکلات مغزی
فعال است، نه زمانیکه بروی مسائل روزمره متمرکز هستید.
بنابراین اهداف خود را مشخص کنید، برای رسیدن به آنها برنامه ریزی کنید و به هنگام برخورد با موانع به مغزتان اجازه ی کمک دهید.
۸ -از همه مهمتر، شادتر خواهید بود!
جالب است که این بازیِ ذهن باعث شادی شما می شود. یکی از دلایل رابطه میان خیال پردازی و شادی این است که آرزو و امید هر دو بشدت با لذت مرتبط بوده و محصول پرسه زدن ذهن هستند.
توجه
داشته باشید که خیال پردازی ها به یک شکل نیستند. برای دست یافتن به
مزایای بالقوه ی خیال پردازی هایتان و موثر واقع شدن آنها، سعی کنید از
تمام ناراحتی ها و “کابوس های روزانه تان رها شوید. همه ی ما همین کار را
انجام می دهیم، پس خجالت نکشید.
اگر ناگهان متوجه جویدن ناخن هایتان
شدید، تصورات وحشتناکی درباره ی خوب نبودن قرار بعدیتان به ذهنتان خطور کرد
و یا اگر هر لحظه به منظور رئیس تان درباره ی حرفی که زد، فکر می کنید.
سعی کنید مسیر فکرتان را تغییر دهید و فکرهای مثبت را جایگزین کنید. مسیر جدیدی پیش روی افکارتان قرار دهید تا از آن لذت ببرید.
هدفهای سخت برگزینید!
چند روز پیش مطالعه کتاب جدیدی با نام «هدفهای سخت» را بهپایان رساندم.
این کتاب درباره چگونگی رسیدن به اهداف صحبت میکند و اینکه چگونه با
انتخاب هدفهای سختتر احتمال موفقیت ما افزایش مییابد! این کتاب به زبان
فارسی ترجمه نشده است. با توجه به زمان کمی که تا پایان سال داریم فکر
کردم شاید اکنون زمان مناسبی باشد که درباره هدفهای سال بعد بیندیشیم و
سال بعد را به بهترین سال زندگیمان تبدیل کنیم. خلاصهای از مطالب مهم کتاب
را تقدیم همراهان وفادار مجله موفقیت میکنم.
آیا اهدافی که برای
دستیابی به آنها تلاش میکنید، خیلی دشوار هستند؟ احتمالا این طور نیست! به
احتمال زیاد، آنها خیلی هم آسان هستند. اغلب مردم اهدافی معمولی و غیرمهم
برای خود تعیین میکنند و حتی به آنها توجه نمیکنند، آنها را جدی
نمیگیرند و به یاد نمیآورند. مارک مورفی، مشاور مدیریت، رویکرد بسیار
متفاوتی را پیشنهاد میکند: “تا آنجا که ممکن است اهداف خود را دشوار کرده
و اهدافی تعیین کنید که برای رفاه دايمی شما واقعا حیاتی هستند.” چنین
اهداف بلندپروازانهای فعالانه شما را درگیر کرده و بر ذهنتان تسلط
مییابند.
مردم
اغلب درباره تغییر رفتار و دستیابی به اهداف اصلی خود همچون ترک سیگار،
کاهش وزن و ارتقای شغلی تصمیماتی قطعی اتخاذ میکنند و سپس از دستیابی به
آنها بازمیمانند. با این وجود، بعضی افراد به تعهداتی که به خودشان
دادهاند وفادار مانده و به اهداف خود دست مییابند. آنها به این دلیل موفق
میشوند که اهدافی دشوار برای خود تعیین میکنند، اهدافی که انگیزاننده،
چالشآور و تشویقکننده هستند.
در مطالعهای، تنها 13 درصد
پاسخدهندگان فکر میکردند که اهدافشان به آنها کمک کرده که بهترین آنچه
در توان دارند باشند. بسیاری از افراد، اهداف پیشپا افتادهای برای خود در
نظر میگیرند که به سرمایهگذاری شخصی تمام و کمال از نظر زمان، انرژی و
هدف نیاز ندارد. اگر نسبت به اهداف خود بیاشتیاق باشید، یا این اهداف
حیاتی و انگیزاننده نباشند، انگیزه واقعی در شما ایجاد نمیکنند. در عوض،
اهداف سختی برای خود تعیین کنید که “خالصانه، زنده، ضروری و دشوار”
باشند.
اگر هدفتان برای شما مهم نباشد و چیزی نباشد که واقعا میخواهید،
احتمالا به آن نخواهید رسید. از طرف دیگر، اگر هدفتان همه چیز شما باشد،
برای دستیابی به آن زمین و آسمان را به هم میدوزید. با وجودی که اپل مرتب
شگفتیهای تکنولوژیکی میآفریند، اما هر گام جدید اهمیت زیادی برای مدیر
ارشد اجرایی آن یعنی استیو جابز داشت. برای مثال، او آیپد را “مهمترین
کاری میدانست که تاکنون انجام داده است.” افرادی که مانند جابز شدیدا به
اهدافشان اهمیت میدهند با کلماتی مانند “هیجانانگیز، بیصبرانه و
دیوانهوار” درباره آن صحبت میکنند.
با این وجود، مردم مایل نیستند
که برای دستیابی به اهدافی که دیگران –همسر، مدیر یا دوستان- برای آنها
تعیین کردهاند، سخت تلاش کنند.
برای دستیابی به اهداف، باید
بتوانید بهصورت واضح تصور کنید که اتمام موفقیتآمیز کار چگونه زندگی شما
را تغییر خواهد داد. وقتی جابز در حال برنامهریزی آیپد بود، فیلمی را در
ذهن خود میدید که تصویری از مشتریان خوشحال اپل در حال تماشای فیلم،
مطالعه یا جستوجو در وب بهوسیله آیپد بود.
انسانها مخلوقاتی
دیداری هستند. فقط وقتی چیزی را میبینید، آن را واقعا باور میکنید؛
بنابراین، ”دیدن، مساوی است با باور کردن.” وقتی بتوانید چیزی را در ذهن
خود مجسم کنید، درک بهتری از آن پیدا میکنید. مطمئنا، تجسم بصری بسیار
واقعیتر از نوشتار است. وقتی مردم بهواسطه شنیدن، مطلبی را یاد
میگیرند، سه روز بعد تنها 10 درصد آن اطلاعات را به یاد میآورند. با
این وجود، اگر تصویری در آن لحاظ کنید، میزان یادآوری به 65 درصد افزایش
مییابد.
شما فردی پرمشغله با ذهنی پرمشغله هستید. برای اینکه
اهداف خود را از مشغلههای ذهنی و میلیونها مساله مهم و داده متفاوت که
برای جلبتوجه شما سروصدا میکنند، متمایز نگه دارید، تصویر واضحی از آن
در ذهنتان ایجاد کنید. بنابراین اگر هدف شما کاهش 15 کیلوگرم از وزنتان
است، خود را بهشکل فردی بسیار لاغرتر تجسم کنید. خود را با لباسهای زیبا
که اکنون بهخاطر اضافه وزن نمیتوانید بپوشید، مجسم کنید. این تصاویر
جاندار و ایدهآل از خود را در ذهنتان داشته باشید و در طول روز دايم به
آنها فکر کنید. این کار امکان دستیابی به هدفتان را افزایش میدهد.
جانبخشی
به اهداف شامل «تصویرسازی، تجسم، رویاپردازی و خیالپردازی» است. هر چقدر
تغییرات زندگی خود را بر اثر دستیابی به اهداف بیشتر در ذهن خود تجسم
کنید، احتمال دستیابی به آنها بیشتر میشود. برای “جان بخشیدن” به اهداف
خود، تا جايی که ممکن است از تصاویر، نقاشیها، تصورات و حفظیات کمک
بگیرید. یادآورهای دیداری را در قسمتی از اداره یا خانه خود بگذارید که
بیشترین اثر را بر شما داشته باشد.
تصاویر بصری شما لازم نیست خیلی
رویایی باشند. اگر میخواهید سیگار را ترک کنید، رویایی بهسادگی نشستن پشت
میز صبحانه و لذت بردن از یک فنجان قهوه بدون سیگار و زیرسیگاری کافی است.
خود را فرد مطلوبی تصور کنید که میخواهید پس از دستیابی به هدف آنگونه
باشید. تا حد ممکن این تصویر را واضح و شفاف کنید. دیدن، مساوی با باور
کردن است. و با اینکه تصاویر بسیار بهتر از واژهها هستند، علاوه بر تجسم
واضح اهداف، نوشتن آنها نیز میتواند مفید باشد.
اهداف شما باید
اهمیتی مانند مرگ و زندگی برایتان داشته باشند. شایعات حکایت از آن دارد که
جابز در دوران نقاهت پس از جراحی پیوند کبد، آیپد را تکمیل و نهایی
کرد. تعیین اهداف دور، که تا مدتها بعد برنامهای برای پرداختن به آنها
نداشته باشید، کار آسانی است. همین حالا و بدون هیچ هزینهای هم میتوانید
بگويید که چه کارهایی در آینده انجام خواهید داد. وقتی زمان تلاش برای
دستیابی به هدف فرامیرسد، باز میتوانید زمان را به تعویق بیندازید. از
آنجا که میتوانید این فرایند را بارها و بارها تکرار کنید، در نهایت به
تعلل عادت خواهید کرد که اهداف شما را به خطر انداخته و حرکت شما را تحلیل
میبرد.
در یک مطالعه تحقیقاتی، 94 درصد پاسخدهندگان گفتند که
“تعلل و طفره رفتن به شادی آنها صدمه رسانده است.” و قطعا چنین است. برای
مثال، افراد چاقی که کاهش وزن خود را به تاخیر میاندازند، ممکن است به
انواع بیماریها دچار شوند.
باید نسبت به اهداف خود حس فوریت داشته
باشید وگرنه هیچوقت به واقعیت تبدیل نمیشوند. متاسفانه، جاهطلبیهای
فعلی بسیاری از افراد، بیشتر از اهداف آینده برایشان اهمیت دارد. بنابراین،
آنهایی که درباره اهدافشان جدی نیستند، مرتبا آینده را به عقب میرانند.
بیتوجهی به آینده به این معنی است که در آینده نیز احتمال حرکت شما با
امید دستیابی به نتایج بزرگ بسیار کم است.
بسیار خوب، شما هدفی
واقعا دشوار برای خود تعیین کردهاید و برای پیگیری آن آمادهاید. قدم بعدی
چیست؟ تاریخ اتمام آن را مشخص کنید، برای مثال، یکسال بعد از شروع کار،
وقت دستیابی به اهداف است. وقتی تاریخی را تعیین کردید، این بازه زمانی را
به دو قسمت تقسیم کنید (در این مورد، دو بازه 6 ماهه) و از خودتان
بپرسید: “در 6 ماه اول باید چه کارهایی انجام دهم تا بدانم که در مسیر
دستیابی کامل به هدف دشوار قرار دارم؟”
اکنون، این محدوده را نیز
به دو قسمت سهماهه تقسیم کنید و مجددا همان سوال را از خود بپرسید. سپس
بازهای 6 هفتهای برای خود در نظر بگیرید. تقسیم هر بازه جدید به دو قسمت
کوتاهتر و پرسیدن آن سوال را تا زمانی ادامه دهید که به یک هفته و یک روز
برسید.
هر روز از خودتان بپرسید: “امروز باید چه کارهایی انجام دهم
تا بدانم که در مسیر دستیابی به هدف دشوار قرار دارم؟” با این روش کنترل
کارها، میتوانید هماکنون تلاش خود برای دستیابی به اهداف را آغاز کنید.
بهعلاوه، این روند مسیری شفاف در اختیار شما قرار میدهد و یادآوری میکند
که دستیابی به هدف دشوار نیازمند توجه متمرکز و کار روزانه است.
یک
نکته مفید دیگر: برای پیگیری هدف خود از دوستی کمک بگیرید؛ دوستی که
بتوانید با او تماس گرفته و شما را از نظر روحیه حمایت کند. هدف از این
تماس، صرف داشتن مکالمهای خوشایند نیست. بلکه، این دوست به شما کمک
میکند تا دايم بر هدف خود تمرکز کنید. دوست شما باید آمادگی این را داشته
باشد تا مرتب سوالاتی مربوط به هر یک از جنبههای هدف دشوار از شما بپرسد:
برای مثال میتوانید بپرسید: “چرا به هدف خود اهمیت میدهید؟” در مورد
جنبه تحرک و زنده بودن هدف بپرسید: “دستیابی به هدف چگونه است و چه احساسی
در شما ایجاد میکند؟” برای تمرکز بر جنبه الزام، بپرسید: “چرا همین الان
باید به این هدف برسید؟” برای شناخت جنبه دشواری هدف، بپرسید: “برای
پیشرفت هدف خود، امروز چه کاری انجام دادید؟” با این سوالات میتوانید بر
هدف دشوار خود متمرکز شوید، نه اینکه فقط برای دستیابی به آن امیدوار
باشید.
هر چقدر تغییرات زندگی خود را بر اثر دستیابی به اهداف بیشتر در ذهن خود تجسم کنید، احتمال دستیابی به آنها بیشتر میشود