آیا طرد شدن توسط دیگران را جدی بگیریم؟

آیا طرد شدن توسط دیگران را جدی بگیریم؟

مورد قبول واقع نشدن جزوی از زندگی روزمره همه انسان ها است و راه گریزی از آنها وجود ندارد.

اما برخی از انسان ها از این مساله بسیار زجر می کشند
و ضربه های روحی می بینند. به همین دلیل، برخی از دانشمندان آمریکایی،
آزمایش fMRI (اسکن مغزی کاربردی) را انجام دادند و متوجه شدند، هنگامی که
انسان مورد بی مهری و طرد شدن بقیه قرار می گیرد، بخشی از مغز او فعال می
شود. درست همچون زمانی که درد فیزیکی ما را مغز خبررسانی می کند، این درد
روحی نیز در مغز انسان ریشه دارد.

به همین دلیل است که همه مردم جهان با هر فرهنگ، مذهب، باور و زبانی که
باشند، این درد را «ضربه دیدن احساسات» تعریف می کنند و در برابر آن به طور
ناخودآگاه واکنش نشان می دهند. همه انسان ها از همان سال های ابتدای زندگی
طرد شدن و مورد بی مهری واقع شدن را تجربه و لمس می کنند. انسان می آموزد
که همیشه مورد قبول همه نیست. پیش می آید زمان هایی که از جمع دوستان یا
خانواده خود کنار گذاشته شود. اصولا افرادی که مورد بی مهری و طرد شدن واقع
می شوند سعی می کنند تا رفتارهای خود را بهبود ببخشند تا در کنار بقیه
باقی بمانند و مورد قبول آنها باشند.

حالا باید ببینیم چه بلایی سر مغز ما می آید؟ وقتی دیگران ما را ترک یا طرد می کنند، مغز ما چه واکنشی نسان می دهد؟

1. طرد شدن موجب برانگیخته شدن عصبانیت و پرخاشگری بسیار زیاد می شود که انسان به اطرافیان خود روا می دارد

نادیده گرفته شدن از طرف فردی که به او علاقه و وابستگی روحی دارید،
موجب رنجش و عصبانیت هر انسانی می شود. تحقیقات ثابت کرده اند حتی طرد شدن
از طرف دوست معمولی نیز  می تواند باعث تحریک عصبانیت و خشم فرد شود به
طوری که آن را بر سر اعضای خانواده یا دوستان خود خالی کند.

این واکنش ها اصولا چندین ساعت پس از طرد شدن صورت می گیرد به همین دلیل
شاید فرد خودش متوجه نشود این مساله در نتیجه این است که مورد بی مهری و
بی وفایی قرار گرفته است.
به این ترتیب، باید گفت افرادی که ترک و طرد می شوند و مورد بی مهری قرار
می گیرند بسیار عصبی، پرخاشگر و عصبانی می شوند. حتی شاید در اندازه های
بزرگ تر بتواند به خشونت، مصرف مواد مخدر یا حتی راه اندازی دارو دسته برای
انتقام منجر شود.

مورد بی مهری بودن می تواند به خشونت علیه زنان منتهی شود. البته همه
انسان ها  خشن و خطرناک نیستند. اما این درد و ناراحتی می تواند انسان را
در لبه پرتگاه خشونت قرار دهد. این افراد اصولا روحیه حساس، زودخشم و تحریک
پذیر پیدا می کنند و کوچک ترین رویدادی موجب برانگیخته شدن عصبانیت آنها
می شود. صحبت و مشاوره با فردی که ما را می شناسد و احساسات ما را درک می
کند، می تواند به کم شدن خشم و درد مورد بی مهری واقع شدن را برای ما کاهش
دهد.

2. طرد شدن «نیاز تعلق» انسان را خدشه دار می کند

یکی از مهم ترین تاثیرات روحی در جمع بودن در انسان این است که احساس می
کند به گروه یا افرادی تعلق دارد که فکر و عقاید همسوی او دارند. اما این
احساس پس از طرد شدن از بین می رود و باعث می شود تا فرد احساس راحتی
نداشته باشد و در درون خود زجر بکشد.

بهترین کار این است که بتوانید به گروهی که از جمع آنها  کنار گذاشته
شده اید، خود را دوباره نزدیک کنید. به طور مثال، با یکی از اعضای خانواده
یا دوستان حرف بزنید و بگویید این کنار گذاری بسیار برای شما دردناک بوده
است.

3. طرد شدن باعث می شود عضو «باشگاه مشت‌زنی» بشویم و دایم خودزنی کنیم

یکی از بدترین و رایج ترین کارهایی که بیشتر انسان ها پس از ترک شدن
انجام می دهند – به ویژه هنگامی که مورد بی مهری عاطفی در رابطه رمانتیک
قرار می گیرند – این است که همه تقصیرها و کمبودهای خود را فهرست می کنند و
اعتماد به نفس خود را از دست می دهند و تنها در غصه فرو می روند. واقعیت
این است افرادی که در رابطه عاشقانه خود مورد بی وفایی واقع می شوند، از
همان ابتدا در یک رابطه نادرست قرار داشته اند و دو طرف با هم جفت نبوده
اند. عدم کفایت یا کم گذاشتن بیشتر در بحث زندگی، اهداف، علاقه مندی ها یا
حتی ظاهر انسان ها مصداق دارد. انسان ها دوست دارند با همجنس های خود
همصحبت باشند.

جست‌وجو در مورد تقصیرات و گناهان خود فقط باعث عمیق تر و ماندگارتر شدن
دردهای ما می شوند. این تفکرات منفی باعث می شوند تا دیرتر بتوانیم از این
همه زجری که وجود ما را فراگرفته است، رهایی بیابیم. بنابراین، بهتر است
از خودزنی دست بردارید. بهتر است به جای دنبال تقصر و مقصر بگردید، اتفاق
ها را دوره کنید بلکه دلیل واقعی آن را بیابید. این کار اثرات منفی کمتری
دارد.

4. طرد شدن قدرت درست فکر کردن و تصمیم گرفتن را از انسان می گیرد

دردهای روحی باعث می شوند تا انسان نتواند به راحتی بر رویدادها تمرکز و
تعقل کند. درد طرد شدن همه وجود انسان را فرا می گیرد و فرد دیگر توان فکر
کردن ندارد. افرادی که مورد بی مهری واقع می شوند حتی در تست های ضریب
هوشی نیز رتبه پایینی می گیرند زیرا همه فکر آنها این است که چرا طرف مقابل
او را ترک کرده و به سراغ فرد دیگری رفته است.

پس از مواجه شدن با چنین درد بزرگی باید مدتی را در خانه و دور از محیط
های پر استرس استراحت کنید تا بتوانید کمی آرامش خود را بازیابید. بهترین
درمان برای کاهش درد ترک شدن، یادآوری خوبی ها،  توانایی ها و مهارت های
خود است. اینکه فرد موردعلاقه تان شما را به راحتی رها کند و برود بسیار
دردناک و دشوار است، اما باید اعتماد به نفس خود را حفظ کنید. مطمئن باشید
همه تقصیرها متوجه شما نیست. بهتر است به جای اینکه همه فکر خود را به این
موضوغ محدود کنید، همه جوانب زندگی و نعمت های خداوند را نیز ببینید.

به طور مثال، اگر عشقتان ترکتان کرده است، یک کاغذ بردارید و فهرستی از
توانایی ها و اخلاق های ارزشمند خود همچون صداقت، وفاداری، حامی بودن،
هم‌پا بودن، مهربانی، از خود گذشتگی و … را یادداشت کنید. چندین خط در مورد
ارزش های یک رابطه رمانتیک بنویسید.

تکرار این کار باعث می شود تا درد طرد شدن کم شود و اعتماد به نفس خود
را بیابید. زیرا متوجه می شوید این شما نبوده اید که در رابطه کم گذاشته
است، بلکه اویی که شما را ترک کرده است کمبودهایی داشته است یا تنوع طلب
بوده است. مهم این است که شما اعتماد به نفس و زندگی عادی خود را حفظ کنید و
خود را برای از دست دادن فردی که مسوولیت و تعهد را درک نمی کند، عذاب
ندهید.

5. طرد شدن باعث می شود تا این مساله را به همه تعمیم دهیم

هنگامی که مورد بی مهری و بی وفایی فردی قرار می گیریم همیشه این هراس
را داریم که بقیه افراد نیز همین طور هستند و نمی توان به آنها اعتماد کرد.
اما این طرز فکر اشتباه است. تعمیم یک مشکل به همه انسان ها و همه اتفاق
ها فقط نوعی ترس بیش از اندازه است. قرار نیست اگر از یک کار اخراج شدید یا
همسرتان شما را رها کرد، شغل دیگری پیدا نکنید یا با فرد جدیدی آشنا 
نشوید.

«دیگر هرگز با کسی ازدواج یا دوستی نخواهم کرد» یک عبارت کاملا اشتباه
است. اویی که شما را ترک کرده فرد مناسب و جفت شما نبوده است. اما شاید در
آینده با نیمه گمشده واقعی خود ملاقات کنید. همه انسان ها با یکدیگر فرق
دارند. هیچ کس کامل نیست و خوبی ها و بدی های انسان های مختلف با یکدیگر
متفاوت است. برای جلوگیری از تکرار این درد باید مراقب حرف زدن و رفتارهای
خود باشد. هرگز از واژه های منفی استفاده نکنید.



9 داروی رایگان برای درمان افسردگی

افسردگی چیست ؟

سوالی اساسی که ذهن بسیاری از روانشناسان را درگیر خود کرده است ، افسردگی اونقدر شایع است که به افسردگی سرماخوردگی روانی گفته می شود.

می توان علایم افسردگی
را شامل : احساس غم و اندوه در تمام طول روز ، خستگی و فقدان انرژی ، احساس
یاس و ناامیدی ، احساس گناه شدید ، فکر کردن در مورد مرگ و خودکشی ، عزت
نفس پایین ، مشکل در تصمیم گیری ، مشکل در تمرکز و حافظه، بیخوابی و گاه
تمایل زیاد به خوابیدن، کاهش اشتها و در مواقعی افزایش اشتها همراه با کاهش
وزن و گاه افزایش وزن، کاهش میل جنسی و نشانه های جسمانی از قبیل اختلال
گوارش، دردهای مفصلی و سردرد دانست.

افسردگی چیست ؟

همچنین شما میتوانید جهت کسب اطلاعات بیشتر در خصوص درمان افسرگی و علایم بیماری افسردگی ، به این لینک ( علائم افسردگی ) مراجعه و استفاده لازم رو ببرید.

علائم ذکر شده حداقل باید درطول دو هفته
ادامه پیدا کنند و مشکلات قابل ملاحظه ای را برای فرد ایجاد کنند تا
ملاکهای لازم یک اختلال افسردگی را شامل شود. افسردگی می تواند مشکلات
زیادی را در زمینه شغلی، روابط خانوادگی، تحصیلی، روابط بین فردی و اجتماعی
ایجاد کند که علاوه بر مشکلات ذکر شده این بیماری ممکن است به دلیل همراه
بودن با افکار خودکشی فرد را به کام مرگ بکشاند.

آسان طب در ادامه روشهای درمان افسردگی ای را برای شما گردآوری کرده است که بدون هزینه و با کمی تغییر در سبک زندگی خود میتوانید افسردگی را ریشه کن کنید.

راههای درمان افسردگی

بازی را به خانه باز گردانید

سرعت زندگی امروز، خندیدن را از یادمان
برده است. بسیاری از ما آنقدر درگیر مناسبات کاری و اجتماعی مان شده ایم که
فرصت بازی و خندیدن را از خود گرفته ایم. برای بازگرداندن لبخند به زندگی
تان، می توانید از بازی های گروهی شروع کنید. با خانواده و دوستان تان قرار
بگذارید و مهمانی هایتان را تنها به چیدن سفره های رنگارنگ محدود نکنید.
هر بار که دور هم جمع می شوید یک بازی را انتخاب کنید و سعی کنید همه افراد
حاضر در جمع را به شرکت در آن راضی کنید. کمی اشتباه کردن، بردن و باختن
در این بازی ها می تواند حال شما را زیرورو کند.

به همه فرصت ابراز وجود بدهید

برای داشتن یک خانه سبز باید به تک تک
اعضای خانواده احساس ارزشمند بودن را منتقل کنید. هنگام گرفتن تصمیم های
مهم و حتی اجرای برنامه های کوچک از بچه ها هم نظرخواهی کنید. به آنها
توضیح دهید بعد از شنیدن همه نظرها، تلاش می کنید بهترین تصمیم را اجرا
کنید یا ترکیبی از همه آنچه اعضای خانواده می خواهند را انجام دهید اما حس
خوشایند شنیده شدن و این تصور که ایده هایشان شنیده می شود و با ارزش تلقی
می شوند، می تواند آرامش خانه شما را بیشتر کند.

صفحه حوادث نخوانید

درست است که حال شما بر جملاتی که می
گویید تاثیر می گذارد اما این ماجرا می تواند درست برعکس هم اتفاق بیفتد.
جملات شما می توانند بر احوال تان تاثیر بگذارند و خلق تان را تحت تاثیر
قرار دهند. اگر می خواهید از کسالت روزهای سخت زندگی فاصله بگیرید، کمتر از
سختی ها حرف بزنید و بحث های شاد را در خانه به جریان بیندازید. صفحه
حوادث روزنامه را رها کنید و کمی در مورد اتفاقات دلچسبی که در گوشه گوشه
این جهان رخ می دهد حرف بزنید. نمی گوییم واقعیت را انکار کنید اما هنگام
خوردن گوشت به جای شکوه از افزایش بهای آن می توانید از طعم دلچسبش لذت
ببرید.

همدیگر را درک کنید

شاد شدن تنها با حرف اتفاق نمی افتد.
احساس خوشایند اینکه کسی شما را درک کرده باشد، می تواند تا چند روز حال
تان را خوب کند پس به افکار هم توجه داشته باشید و از اطرافیان تان همه
بخواهید به احساسات و افکار شما توجه بیشتری نشان دهند. شاید باور نکنید
اما اگر خوب به رفتار و حرف های هم دقت کنید، گاهی می توانید با حدس زدن
نیازهای فرد مقابل تان و برآورده کردن شان چند پله از نردبان خوشبختی
بالاتر بروید. قرار نیست نیازی که می خواهید برآورده اش کنید، خرید ویلا یا
ماشین باشد. شاید همسرتان به فکر خرید یک لباس ساده یا رفتن به یک مکان
دیدنی باشد و شما بدون آنکه خود را ورشکسته کنید، بتوانید او را غافلگیر و
خوشحال کنید.

هیجان هایتان را انبار نکنید

آسان طب؛ اگر می خواهید حال تان خوب شود،
هر چند روز یک بار برای تخلیه هیجان هایتان برنامه ای ترتیب دهید؛ از ورزش و
مهمانی گرفته تا جمع شدن کنار آدم هایی که دوست شان دارید و برنامه ریزی
برای سفرهای چند ساعته یا چند روزه همه می توانند در برنامه تخلیه انرژی
شما قرار گیرند. نگران نباشید، اگر دل تان برای داد زدن هم تنگ شده باشد،
شهرها هم آنقدر جای کشف نشده دارد که بتواند خواسته تان را برآورده کند.

شادی را درونی کنید

زندگی آدم های شاد پر از اتفاق های مثبت و
هیجان انگیز نیست بلکه آنها شادی را در خود درونی کرده اند. منظورمان را
متوجه نشده اید؟ می خواهیم بگوییم یک فرد شاد، حتماً هر روز به جشن و خوش
گذرانی دعوت نمی شود و از آسمان برایش پول نمی رسد. او قدرت این را دارد که
با وجود بی پولی و شکست، لبخند بزند و جنبه های مثبت زندگی را ببیند. چه
بخواهید و چه نخواهید، زندگی پر از لحظه های تلخ است اما اگر شادی در شما
درونی شده باشد، تلخی ها نمی توانند شما را در خود غرق کنند پس به جای
کنترل بیرونی احساسات، کنترل درونی را جایگزین کنید و به جای اینکه منتظر
اتفاقی برای شاد شدن باشید، شاید را در خود احساس کنید.

بر داشته هایتان تمرکز کنید

همه ما آرزوهای رنگارنگی داریم که به
بسیاری شان نرسیده ایم حتی گاهی با وجود تمام تلاش تان ممکن است به چیزی که
حق مسلم خود می دانید هم نرسید اما بدانید گرچه زندگی بدبیاری دارد و
بدبیاری ها هم تمامی ندارند اما باید منتظر اتفاق های خوب باشید. حواس تان
به تمام چیزهایی که به دست می آورید باشد و هیچ کدام شان را کوچک نشمارید.
یادتان نرود هر کدام از آنها حتی اگر ساده به دست آمده باشند، می توانستند
به یکی از آرزوهای دست نیافتنی شما تبدیل شوند پس به جای شکایت از ناکامی
ها، برداشته هایتان تمرکز کنید و برای بیشتر کردن شان تلاش کنید. گذشته از
این، به خاطر ترس از ناکامی، روی یک نقطه نایستید. حرکت کنید حتی اگر می
دانید به سمت بهترین انتخاب نمی روید. فکر کردن در مورد بهترین راه عالی
است اما باید مراقب باشید به بهانه ای برای سکون تبدیل نشود و از طولانی
شدنش پرهیز کنید. احساس بدشانسی و تاثیر خرافه را از زندگی تان دور کرده و
با تمام نیرو تلاش کنید و از حاصل تلاش هایتان لذت ببرید.

بگذارید شما را متهم کنند

خوشبخت بودن تنها از راه های خوشایند و با
تفریح کردن ایجاد نمی شود. برای آنکه احساس خوشبختی کنید باید در کنار
کسانی زندگی کنید که از بودن با شما احساس رضایت می کنند. اگر زود رنجی تان
را کمتر کنید، می توانید خیلی زود این احساس را در اطرافیان تان تقویت
کنید. به آنها اجازه دهید بدون ترس از قضاوت یا واکنش شما، احساس شان را بر
زبان بیاورند و حتی به تصمیم ها یا رفتارهای شما اعتراض کنند. قرار نیست
آدم ها همیشه صددرصد با شما موافق باشند پس بعد از شنیدن مخالف هایشان برای
شیرین تر کردن این زندگی تلاش کنید.

نه بگویید و نه بشنوید

مدیریت درست روابط تان با دیگران می تواند
شادی شما را چند برابر کند. حتماً تا امروز لحظات زیادی را به خاطر دلخوری
از دیگران به تلخی گذرانده اید اما وقت آن رسیده که سهم این لحظه ها را در
زندگی تان کمتر کنید. مهارت نه گفتن و نه شنیدن را در خود تقویت کنید. اگر
به موقع و درست نه بگویید، مجبور نخواهید بود آنچه دوست ندارید را تحمل
کنید و اگر از نه شنیدن نترسید، به خاطر مخالفت های ساده دیگران، خود را
عذاب نخواهید داد. پس با تقویت این دو مهارت، آرامش را به روابط تان و
البته به زندگی تان باز گردانید.

یک نکته: برای داشتن یک خانه سبز باید به تک تک اعضای خانواده احساس ارزشمند بودن را منتقل کنید.



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top