بیشتر میگو بخورید!/همه چیز در باره میگو

بیشتر میگو بخورید!/همه چیز در باره میگو

میگو برای برخی از افراد طعم بسیار لذیذ و دلچسبی دارد بخصوص وقتی با
پوششی از آرد سوخاری بخوبی برشته شده باشد، اما تعدادی از افراد نه‌تنها از
قیافه این ملخ دریایی خوششان نمی‌آید بلکه بوی زهم آن را هم نمی‌پسندند.
عده دیگری هم هستند که میگو را به دلیل قیمت بالایی که دارد در برنامه
غذایی‌شان وارد نمی‌کنند.

ابتدا باید بگوییم علاوه بر میگوی سوخاری با میگو می‌توان غذاهای متنوعی
همچون میگو پلو، قلیه میگو و خورش میگو تهیه کرد. وقتی از میگو در غذاهایی
به صورت همراه با مواد دیگر استفاده شود بر میزان پرس‌های غذا افزوده
می‌شود. به این ترتیب با یک کیلوگرم میگو می‌توان براحتی از چند نفر
پذیرایی کرد و در مقایسه با غذاهایی که با گوشت، مرغ یا ماهی تهیه می‌شود
اگر میگو ارزان‌تر نباشد گران‌تر نیست.

نکته مهم‌تر آن که میگو به دلیل ارزش غذایی بسیار بالایی که دارد صرف
می‌کند برایش هزینه و آن را در برنامه غذایی‌تان وارد کنید. اگر میگو بخوبی
پخته یا از ادویه‌جات و سبزیجات مختلفی هنگام طبخ آن استفاده شود، بوی
زهمش از بین می‌رود و ذائقه‌پسند می‌شود.

این را هم بدانید گاهی برخی خانواده‌ها برای صرفه اقتصادی ترجیح می‌دهند
از ناگت میگو استفاده کنند. لازم است بدانید بخش اعظم ناگت‌ها را پیاز،
نشاسته، نمک، چربی و آرد سوخاری تشکیل می‌دهد و در این ترکیبات، فقط ردپایی
از گوشت میگو وجود دارد که اگر به دقت بیندیشیم متوجه می‌شویم پول میگوی
تازه را داده‌ایم، اما خمیری با طعم میگو خورده‌ایم.

تفاوت قیمت میگوها در چیست؟
میگو هر چه ریزتر باشد در مقایسه با میگوهای درشت یا به اصطلاح شاه‌میگو،
بافت لطیف‌تری داشته و بخصوص برای سالمندان و کودکان قابلیت جویدن و هضم
بهتر و جذب بالاتری دارد، اما چرا میگوهای ریز و درشت در بازار قیمت‌های
متفاوتی دارد؟ این تفاوت قیمت به درصد زواید آنها مربوط می‌شود. میگوهای
بزرگ در مقایسه با انواع ریز 30 درصد کل بدنشان شامل ضایعاتی چون سر و دم و
پوست است ولی در میگوهای ریز این زواید بخش بیشتری از بدن میگو را شامل
می‌شود و به 50 درصد می‌رسد. در نتیجه تفاوت قیمت میگوهای ریز و درشت به
ارزش غذایی آنها مربوط نمی‌شود و همه انواع میگوها ارزان، گران، ریز، درشت،
سرتیز، هندی، موزی، ببری و… ارزش تغذیه‌ای یکسانی دارد.

 

میگوهای ریزتر راحتر جویده و هضم می شوند.

میگوی پرورشی هم داریم!
اغلب میگوها در آب شور دریای جنوب زندگی می‌کنند که در اصطلاح ملخ یا
میگوی دریایی نامیده می‌شوند، اما نوع دیگر میگو در سواحل دریای جنوب و در
مزارعی که از آب دریا استفاده می‌شود پرورش داده می‌شود که به آن میگوی
پرورشی می‌گویند. تفاوت میگوی پرورشی با دریایی فقط در نوع گونه و روش صید و
عرضه است و گوشت و مواد مغذی این میگو با نوع دریایی آن تفاوتی ندارد.

عمده تفاوت میگو با دیگر آبزیان به محیط زیست آنها مربوط می‌شود. چون میگو
کمتر در آب‌های شیرین و بیشتر در آب‌های شور رشد می‌کند که در مقایسه با
ماهی‌های آب شیرین ید، سلنیوم و اسیدهای چرب امگا 3 بیشتری دارد، اما از
نظر میزان و کیفیت پروتئین هیچ تفاوتی با گوشت قرمز، مرغ و ماهی ندارد.
دام، طیور و آبزیان برخلاف منابع گیاهی، پروتئین با منشا حیوانی دارند که
کیفیت بالایی داشته و تامین‌کننده اسیدهای آمینه ضروری بدن است.

مقایسه گوشت میگو با گوشت قرمز
اگر میگو در شرایط زیستی خوب، یعنی در دریا رشد کند و از موجودات
ریزدریایی تغذیه کند، می‌تواند جایگزین خوب گوشت قرمز شود. میگو در مقایسه
با گوشت قرمز مواد پروتئینی کمتری دارد و ریسک ابتلا به نقرس و اسید اوریک و
اوره بالا با مصرف میگو بسیار کمتر از گوشت قرمز است.

میگو برخلاف گوشت قرمز غنی از چربی‌های غیراشباع است و میزان اسیدهای چرب
اشباع آن بسیار اندک است. اگر بخواهیم گوشت لخم میگو را با گوشت لخم قرمز
یا گوشت مرغ و ماهی مقایسه کنیم از نظر میزان کالری با یکدیگر برابری کرده و
هیچ فرقی با هم ندارد.  روش طبخ ناسالم می‌تواند موجب افزایش کالری انواع
گوشت‌ها شود.
 

میگوی پرورشی و میگوی دریای از لحاظ ارزش غذایی تفاوتی با هم ندارند.

چه کسانی میگو نخورند؟
با توجه به این که گفته می‌شود میگو کلسترول بالایی دارد آیا باید در مصرف
این آبزی جانب احتیاط را رعایت کنیم؟ همه افراد سالم می‌توانند میگو
بخورند و نباید از کلسترول این آبزی واهمه‌ای داشته باشند. میزان کلسترول
میگو نسبت به نیاز روزانه ما به دریافت کلسترول از منابع غذایی مختلف بیشتر
نیست، اما بیمارانی که کلسترول بالایی دارند یا LDL (کلسترول بد) خونشان
بالاست و تحت کنترل دارویی هستند باید در مصرف میگو احتیاط کنند.

تشخیص میگوی سالم از ناسالم
میگو به دلیل اسیدهای چرب غیراشباع خیلی زود فاسد می‌شود و چون سیستم
گوارشی میگو در ناحیه سر قرار دارد فساد از ناحیه اتصال سر به بدن است. در
صورتی که میگو فاسد باشد سر آن براحتی و بدون نیاز نیرو جدا می‌شود. اغلب
فروشندگان میگوهای فله‌ای با شروع مرحله فساد، سر میگو را جدا و بدون سر
می‌فروشند و در مرحله بعد پوست را جدا و عضله را عرضه می‌کنند. البته به
این نکته توجه کنید که گاهی برخی کارخانجات بر حسب سفارش، میگوها را سرکنی و
پوست‌گیری می‌کنند. در نتیجه میگوهای سرکنده منجمد کارخانه‌ای که
بسته‌بندی و وکیوم شده و دارای تاریخ مصرف و مجوز بهداشت است، فاسد نیست.
نکته دیگر این که از شهرهای غیرساحلی به هیچ وجه میگوی تازه نخرید زیرا بر
حسب طول مسافت میگوها باید منجمد شده باشد.



تفاوت گرسنگی واقعی و گرسنگی احساسی را بدانید

تفاوت گرسنگی واقعی و احساسی

اگر درحالی که کاملا سیر هستید دسر بخورید یا زمانی که احساس ناراحتی
می‌کنید به سمت بستنی بروید، غذا خوردن احساسی را تجربه کرده‌اید. در واقع،
غذا خوردن احساسی استفاده از مواد‌ غذایی برای داشتن احساس بهتر است. از
سوی دیگر، استفاده گاه به گاه از مواد‌غذایی به‌عنوان تشویق کردن خود،
پاداش دادن یا جشن گرفتن لزوما بد نیست اما هنگامی که خوردن غذا مکانیسم
اولیه شما برای مقابله با احساسات می‌شود، در یک چرخه ناسالم گیر
افتاده‌اید. با خوردن ممکن است در آن هنگام، احساس خوبی داشته باشید اما
احساساتی که باعث غذا خوردن شما شده، هنوز وجود دارد و اغلب به دلیل دریافت
کالری اضافی و غیرضروری، احساس بدتری نسبت به قبل خواهید داشت. شما به
دلیل یک مشکل، به جای بااراده‌تر شدن به خودتان آسیب می‌زنید. با ترکیب این
مشکلات، شما از یادگیری راه‌های سالم مقابله با احساسات خودتان منصرف
می‌شوید، رفته‌رفته کنترل وزن شما سخت‌تر می‌شود و احساس می‌کنید به‌طور
فزاینده‌ای در برابر غذا و احساسات خود ناتوان هستید.

معیارهای پنجگانه

قبل از اینکه بتوانید از چرخه غذا خوردن احساسی رها شوید، ابتدا به تمایز
قائل شدن بین گرسنگی احساسی و واقعی نیاز دارید. این موضوع می‌تواند سخت‌تر
از آنچه که به‌نظر می‌آید باشد، به‌خصوص اگر به‌طور منظم از غذا برای
مقابله با احساسات خود استفاده می‌کنید. گرسنگی احساسی می‌تواند قدرتمند
شود. در نتیجه، به آسانی آن را با گرسنگی فیزیکی اشتباه می‌گیرید، اما
راه‌هایی وجود دارد که با استفاده از آنها می‌توانید بین این 2 نوع گرسنگی
تمایز قائل شوید:

 

1. گرسنگی احساسی به‌طور ناگهانی می‌آید. این احساس در شما در یک لحظه
به‌وجود آمده و شدید و فوری است، اما گرسنگی واقعی، به‌تدریج ایجاد می‌شود.
میل به خوردن به صورت مبرم نیست یا نیاز به ارضای فوری ندارد مگر اینکه
برای مدت زمان بسیار طولانی غذا نخورده باشید.

 

2. در گرسنگی احساسی نسبت به غذاهای آرامش‌بخش خاصی اشتیاق وجود دارد.
هنگامی که واقعا گرسنه هستید، تقریبا هر غذایی به نظرتان خوب می‌آید اما در
گرسنگی احساسی اشتیاق به غذاهای چرب و تنقلات شیرین وجود دارد. شما احساس
می‌کنید به کیک پنیری یا پیتزا نیاز دارید و هیچ چیز دیگری جای آن را
نمی‌گیرد.

 

3. گرسنگی احساسی اغلب به غذا خوردن بدون فکر منجر می‌شود. قبل از اینکه
به خود بیایید، یک بسته کامل چیپس یا کل یک بستنی را بدون توجه و لذت بردن
کامل از آن خورده‌اید؛ در عوض هنگامی که در پاسخ به گرسنگی واقعی غذا
می‌خورید، به‌طور معمول به آنچه انجام می‌دهید، آگاه هستید.

 

4. در گرسنگی احساسی با سیر شدن، ارضا نمی‌شوید. شما تمایل به خوردن بیشتر
و بیشتر دارید و اغلب تا زمانی که معده به‌طور نامناسبی پر شود، می‌خورید.
درحالی که در گرسنگی واقعی، نیازی به پر کردن معده نیست. وقتی حجم معده
شما پر شود، احساس رضایت می‌کنید.

 

5. در گرسنگی احساسی، احساس گرسنگی‌تان به جای صدای قار و قور شکم یا درد
ناگهانی در معده، به صورت یک ولع خوردن در مغزتان به‌وجود می‌آید.
به‌علاوه، گرسنگی احساسی اغلب منجر به پشیمانی و احساس گناه می‌شود. هنگام
غذا خوردن برای برآورده کردن گرسنگی واقعی، بعید است که احساس گناه یا شرم
داشته باشید چون به سادگی به نیاز بدنتان پاسخ داده‌اید.

 

چگونه می‌توانیم با گرسنگی احساسی مقابله کنیم؟

5 دقیقه صبر کنید. غذا خوردن احساسی یک گرایش اتوماتیک و عملی بدون فکر
کردن است. شما قبل از اینکه بدانید چه‌کار می‌کنید، به ظرف بستنی رسیده و
نصف آن را تمام کرده‌اید، اما اگر بتوانید زمانی که ولع غذا خوردن در شما
ایجاد می‌شود، لحظه‌ای توقف کنید، به خودتان این فرصت را خواهید داد که
تصمیم‌های دیگری بگیرید. کل کاری که باید انجام دهید، این است که 5 دقیقه
غذا خوردن را کنار بگذارید یا اگر 5 دقیقه به‌نظر قابل‌تحمل نمی‌آید، با 1
دقیقه شروع کنید. به خودتان نگویید که نمی‌توانید جلوی ولعتان را بگیرید.
به یاد داشته باشید ممنوعیت بسیار وسوسه‌انگیز است. فقط به خودتان بگویید
صبر‌کن. احساساتتان را کنترل کنید. درحالی که ممکن است به‌ نظر برسد که
مشکل اصلی ناتوانی شما در برابر موادغذایی است، غذا خوردن احساسی درواقع از
ناتوانی شما در برابر احساسات منشاء می‌گیرد. شما قادر به کنترل احساسات
خود نیستید، بنابراین از طریق موادغذایی از آنها اجتناب می‌کنید. اجازه
دادن به احساسات ناراحت‌کننده می‌تواند ترسناک باشد، اما حقیقت این است که
زمانی که قدرت سرکوب احساساتمان را در زمان خود نداریم، کنترل خود را نیز
از دست خواهیم داد. برای این کار باید یاد بگیرید چگونه احساساتتان را
کنترل کنید. این‌گونه قادر به مهار استرس و ترمیم مشکلات عاطفی‌تان می‌شوید
که اغلب باعث غذا خوردن احساسی می‌شوند.

 

خود را با عادت‌های سالم حمایت کنید. هنگامی که از لحاظ جسمی قوی و آرام
هستید و استراحت کافی دارید، بهتر قادر خواهید بود با مشکلات زندگی دست و
پنجه نرم کنید، اما زمانی که خسته و بی‌رمق هستید، حتی سکسکه هم این
پتانسیل را دارد که شما را از مسیر خارج کند و مستقیم به سمت یخچال بروید.
ورزش، خواب و سایر عادت‌های زندگی سالم کمک خواهد کرد که شرایط دشوار زندگی
را بدون غذا خوردن احساسی بگذرانید بنابراین ورزش روزانه را در اولویت
قرار دهید زیرا فعالیت بدنی، خلق و خو و انرژی شما را دگرگون می‌کند و
کاهنده‌ قوی استرس است. به خودتان اجازه بدهید حداقل 30 دقیقه در هر روز
استراحت کنید، دراز بکشید و به چیزی فکر نکنید. درضمن، با دیگران ارتباط
داشته باشید. اهمیت روابط نزدیک و فعالیت‌های اجتماعی را دستکم نگیرید. وقت
گذراندن با افراد مثبت به زندگی شما نیروی تازه می‌بخشد و از آثار منفی
استرس می‌کاهد.

 

5 ریشه غذا خوردن احساسی

1. استرس: استرس در طولانی‌مدت، منجر به بالا رفتن هورمون استرس یا
کورتیزول می‌شود. کورتیزول باعث افزایش تمایل به خوردن غذاهای شور، شیرین و
چرب می‌شود. در واقع، هرچه استرس کنترل‌نشده در زندگی‌تان بیشتر باشد،
بیشتر احتمال دارد که از موادغذایی برای تسکین احساسی خود استفاده کنید.

 

2. سرکوب احساسات: خوردن می‌تواند یک راه موقت برای خاموش کردن یا «سرکوب
کردن» احساسات ناراحت‌کننده، از جمله خشم، ترس، غم و اندوه، اضطراب و
تنهایی باشد. البته به جای اینکه خودتان را با موادغذایی مشغول کنید،
می‌توانید در کنترل این احساسات، خودتان را تقویت کنید.

 

3. کسالت یا احساس پوچی: گاهی حوصله‌تان سر می‌رود یا احساس کسالت می‌کنید
و غذا خوردن را راهی برای مشغول کردن ذهن و وقتتان می‌یابید.

 

4. عادت‌های دوران کودکی: عادت‌های خوردن مبتنی بر احساسات معمولا از دوران کودکی به بزرگسالی منتقل می‌شوند.

 

5. همراهی با دیگران:همراه شدن با جمع در یک وعده‌غذایی یک راه عالی برای
از بین بردن استرس است، اما می‌تواند به پرخوری منجر شود زیرا موادغذایی در
دسترس است یا اینکه دیدن دیگران درحال خوردن، اشتهای شما را تحریک می‌کند.



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top